عليكم بالحواشي
سيد عبدالجواد موسوي
ماجرا از هشدار و گوشزد و اين حرفها گذشته.
حاشيه نشيني روز به روز دارد گسترش مييابد. كافي است اندكي با مناسبات زيستي حاشيهنشيني سر و كار داشته باشيد تا بدانيد نفس حاشيهنشيني چه خطراتي درپي دارد و چه چيزهايي را تهديد ميكند. آمارهاي رسمي ميگويند مشهد يك ميليون و 200 هزار نفر حاشيه نشين دارد. يعني چيزي بيشتر از جمعيت بعضي كشورهاي همسايه. يعني يكسوم جمعيت شهرمقدس مشهد. مشهد را از سر اتفاق مثال نزدم. مشهد شهري است كه توليت آستان قدس رضوي در آن جا وجود دارد و بارها شنيده شده است در مواقع ضروري به دولت وام ميدهد. آقاي زيباكلام در گفتوگويي كه با او داشتم و در شماره پيشين كتاب هفته خبر به چاپ رسيد، به صراحت گفته است رفع فقر در اولويت هيچ دولتي نبوده. من آمار و ارقامي در دست ندارم كه بتوانم صحت و سقم سخن آقاي زيباكلام را با آن بسنجم اما به قول معروف چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است. دولتها خيلي چيزها ميتوانند بگويند و مدعي شوند. آمار بدهند و جدول بكشند و حرفهايي بزنند كه آدمهاي نامطلعي مثل من گيج بشوند اما چيزي كه ميتوان با چشمان غيرمسلح ديد همين چيزي است كه آقاي زيباكلام ميگويد. بياعتنايي به مردمي كه روز به روز فقيرتر ميشوند. شعار را البته همه دادهاند. شعارها را نميتوان ملاك قرار داد. در همين دولت نهم و دهم چقدر از رفع فقر و محروميت و كاهش فاصله طبقاتي شنيديم؟ اما در عمل چه اتفاق افتاد؟ اختلاسهاي 3000 ميلياردي كمترينش بود و ظاهرا اين جور كه ميگويند هنوز سر بزرگش زير لحاف است. من نميدانم چگونه ميتوان يك جمعيت 11 ميليون نفره را سر و سامان داد. اين آمار را آقاي صادقي، نماينده شهرداران كشور داده. منِ روزنامهنگار نگفتم كه بگوييد سياهنمايي ميكند. سر و سامان دادن به 11 ميليون نفر كار يك سال و دو سال نيست. اين را ميفهمم اما وقتي اين جمعيت يك دهم اين مقدار هم بود، آنها كه دعوي كار علمي و تحقيقي دارند همين حرفي را ميزدند كه امروز ميزنند. ميگفتند با شعر و شعار كه نميتوان رفع فقر و محروميت كرد. بايد كار كارشناسي كرد. بايد علل رشد حاشيهنشيني را بررسي كرد. بايد زيرساختها را درست كرد. بايد طرح جامع شهري ارايه داد. كارشناسان كماكان در حال كار زيربنايي هستند و حاشيهنشيني روز به روز دارد گسترش مييابد. از قبل همين كارشناسيها و كارهاي زيربنايي براي رفع فقر و محروميت مردم فرودست خيليها به نان و نوايي رسيدهاند اما چهره كريه فقر و محروميت روز به روز زشتتر شده است. كسي هم اگر به اعتراض دهان باز كند برچسبها آمادهاند: چپ ماركسيست پنجاه و هفتي و... الخ. تازگيها شاعر را هم به آن اضافه كردهاند. تو شاعري اگر بگويي مردم سيستان و بلوچستان دارند از دست ميروند و سرزمين توفان و آفتاب دارد جلوي چشم ما به خاطرهيي در دوردست بدل ميشود اما آنكه به زبان آمار و ارقام دارد چهره كريه فقر و محروميت را بزك ميكند تا در پناه غفلت آنها كه غفلتشان به قيمت نابودي خيلي چيزها تمام ميشود، ميشود آدم حسابي. من نميدانم با چه زباني بايد گفت و با كه بايد گفت اما از زبان آنكه لسان الغيب ميخوانندش ميگويم و اميدوارم آنان كه بايد بشنوند، بشنوند:
ساقي به جام عدل بده باده تا گدا
غيرت نياورد كه جهان پربلا كند.