• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3562 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۸ تير

مقايسه نشدن با اصغر فرهادي تبديل به فوبيا شده است

دولتشاهي: من فكر مي‌كنم قياس زماني به وجود مي‌آيد كه مخاطب و منتقد از اثر راضي نباشند. در واقع آنها دنبال ما‌به‌ازاي فيلم مي‌گردند تا بتوانند نمونه بهتر آن را نشان دهند. اما درباره اثري كه في‌نفسه كار خودش را مي‌كند، اين مقايسه‌ها پيش نمي‌آيد.
اين مقايسه چه مشكلي را حل مي‌كند؟
دولتشاهي: مشكلي را حل نمي‌كند. اين را هم نمي‌شود ناديده گرفت كه در اين سال‌ها جوي به وجود آمده كه منتقدان براي فيلم‌هايي كه مورد قبول‌شان نيست اقدام گروهي مي‌كنند.
چرا از اين زاويه به مساله نگاه نمي‌كنيد كه اين مقايسه درباره فيلم‌هايي اتفاق مي‌افتد كه مهم است. در سال فيلم‌هاي زيادي ساخته مي‌شود و خيلي‌ها هم از كنار آنها مي‌گذرند.
دولتشاهي: اين هم يك نوع نگاه است. اما واقعيت اين است كه چه قصه و موقعيتي در جهان است كه ناگفته مانده باشد؟ ۳۶ موقعيتي كه درام با آنها شكل مي‌گيرد، محدود است. همه اين‌ها را مي‌شود قابل ارجاع دانست و مرور كرد. نگاه مستقل به يك اثر بايد به نوعي باشد كه فكر كنيم اين فيلمساز قبل از اين اثر اصلا فيلمساز نبوده يا اين اولين بازي فلان بازيگر است. اگر بتوانيم مستقل با اثر برخورد كنيم كار بزرگي كرده‌ايم. بعد از اين برخورد ممكن است آدم به تحليل برسد. به نظرم اين جمله‌ها از قضاوت كردن مي‌آيد. اين قضاوت‌ها هم باعث مي‌شود آدم نتواند به عنوان يك مخاطب با اثر ارتباط برقرار كند.
شما در انتخاب نقش‌هاي‌تان هم سعي مي‌كنيد بدون قضاوت با كارگردان‌ها روبه‌رو شويد؟
دولتشاهي: من يك اثر را مثل مخاطب عام بي‌واسطه مي‌بينم. همين نگاه هم باعث مي‌شود حتي يك صحنه از تئا‌تر هم شگفت‌زده‌ام كند. واقعا مخاطب سختي در فيلم ديدن نيستم. يك اثر مي‌تواند زود راضي‌ام كند. مي‌دانم فيلم در چه شرايط سختي ساخته مي‌شود كه حتي موقع نظر دادن درباره آن فيلم با ملاحظه رفتار مي‌كنم. اما براي بازي كردن درباره يك فيلم راه‌هاي مختلفي دارم. براي بازي كردن همه‌چيز را بررسي مي‌كنم. اول از همه، فيلمنامه را بررسي مي‌كنم، اينكه چه كساني در فيلمي بازي مي‌كنند هم برايم مهم است. اينكه كارگردان چه فيلم‌هايي تا به حال ساخته و چقدر با او مي‌توانم حرف بزنم و ارتباط برقرار كنم هم موضوع قابل توجهي است. اين كار در شرايطي است كه دارم انتخاب‌هايي مي‌كنم.
حجازي: مساله اين است كه آقاي فرهادي در سينما خوب قصه تعريف مي‌كند. الان كار به جايي رسيده كه كارگردان‌ها براي اينكه به آقاي فرهادي منتسب نشوند از قصه‌گويي فرار مي‌كنند. اين در حالي است كه اساس سينماي دنيا بر پايه قصه‌گويي است. الان قياس شدن با اصغر فرهادي به يك فوبيا تبديل شده است. فيلمنامه جديد من، درام داشت اما بعد از نوشتن ترسيدم كه بگويند شبيه فلاني ساخته‌اي.
دولتشاهي: البته در سينما، آدم‌هايي هستند كه مي‌خواهند اداي كارگردان‌هاي ديگر را دربياورند اما در ادا درآوردن كسي موفق نمي‌شود. اين مساله در سطح اتفاق مي‌افتد. يعني كارگرداني با ديدن اثري هيجان‌زده شده و مي‌خواهد فيلمي شبيه او بسازد. من اين مساله و نقدهايي را كه درباره اين آدم‌ها مي‌شود، مي‌فهمم. با اين همه شما به من بگوييد الان چه كاري شبيه كار ديگر نيست؟
به هر حال مي‌شود به موضوعات از زواياي مختلف نگاه كرد و روايت‌هاي متفاوت داشت.
دولتشاهي: فيلمنامه‌هايي دست من مي‌رسد كه گاهي با خودم مي‌گويم بس است اين پنهانكاري. من ۹۰ دقيقه بايد فيلمي را ببينم كه كسي چيزي را پنهان كرده در صورتي كه مي‌توانست از اول راستش را بگويد.
خانم دولتشاهي اگر به موقع به فيلم مي‌رسيديد به جز مهناز ترجيح مي‌داديد جاي كدام شخصيت بازي كنيد؟
دولتشاهي: من اين كاراكتر را دوست دارم. جايي را كه وارد فيلم مي‌شود هم دوست دارم و همين را بازي مي‌كردم اما شايد ظرافت‌هاي بيشتري را رعايت مي‌كردم. نقش خودم را بازي مي‌كردم اما مسلط‌تر ولي راستش انتقاداتي به خودم دارم.
چه انتقادهايي؟
دولتشاهي: خيلي شخصي است و خودم مي‌فهمم. به نظرم اين شخصيت عمق بيشتري را مي‌طلبيد.
اينكه در مقابل علي مصفا بازي كنيد، سختي كار شما را كم مي‌كند يا زياد؟ شما اين تجربه را در «وارونگي» هم داشتيد.
دولتشاهي: من خيلي با علي مصفا در اين فيلم بازي نداشتم اما شانس اين را داشتم كه در «وارونگي» همكاري بيشتري داشته باشيم. حضور او به عنوان نقش مقابل يا هر چيز ديگري حضور لذت‌بخش و خوبي است. در مقابل مصفا، كافي است به كنشي كه دارد واكنش درست بدهي، آن‌وقت سر جاي خودت قرار مي‌گيري. او هيچ‌كدام از اداهاي مرسوم را درنمي‌آورد و سر صحنه زندگي خودش را مي‌كند. وقتي مي‌آيد جلوي دوربين‌‌ همان است كه هميشه بوده است. چه به لحاظ اخلاق و چه به لحاظ تعهدات كاري از او زياد ياد گرفتم.
فهميدنش سخت نيست؟
دولتشاهي: نه واقعا. يادم نمي‌آيد برخورد اول‌مان كي بود. شايد آن برخورد كمي سخت بوده باشد اما آنچه از حضور او به ياد دارم، پاسكاري خيلي خوب و حضور صددرصدي و درجه يك اين هنرمند است. اما واقعيت اين است كه همه آدم‌ها مثل هم نيستند. بعضي آدم‌ها، همانقدر كه دوست دارند خودشان در يك اثر بدرخشند، مي‌خواهند اين اتفاق براي همه گروه هم بيفتد و برخي ديگر كمتر اين روحيه تيمي را دارند. سختي و آساني كار كردن با نقش مقابل اينجا مشخص مي‌شود. بعضي همكاران اينقدر هوشمند هستند كه مي‌دانند اگر تو پايين بروي، او هم پايين مي‌رود و اگر تو بالا بروي او هم بالا مي‌رود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون