اندر مزاياي «خاكستري» ديدن امور!
علي شكوهي
يكي از آفات تحليل سياسي، پيچيده كردن امور ساده است در كنار ساده كردن امور پيچيده. خواص اهل تحليل تمايل دارند كه مسائل را در سطح نبينند و به لايههاي عميقتر و پنهان و ناگفته امور دسترسي پيدا كنند و به همين دليل، اگر آفتي به سراغ آنان بيايد پيچيده كردن امور به شكل غلط و بدون منطق درست است. در مقابل، عوام و مردم عادي ناخودآگاه به ساده كردن امور تمايل نشان ميدهند و عادت دارند كه رخدادهاي پيچيده و چندعاملي را به صورت اموري ساده در آورند و تكعاملي تحليل كنند. آفت تحليل و تبيين در نزد هر دو قشر ميتواند اين باشد كه قادر به شناخت واقعيت نباشند و امور را سياه يا سفيد ببينند و عوامل متعدد دخيل در هر حادثه را به درستي در نظر نگيرند يا سهم هر كدام را بهميزان ادا نكنند. اين در حالي است كه امور سياسي و اجتماعي، معمولا چندعاملي هستند و نبايد تكعاملي تحليل كرد و در عين حال نبايد آنقدر موضوعات را پيچاند كه معلوم نشود واقعيت ماجرا چه بوده است. در واقع بايد امور را «خاكستري» ديد و نه سياه و سفيد. يك نمونه از اين نوع نگاه خاكستري در مسائل سياسي را در سخنان اخير جان كري، وزير امور خارجه امريكا مشاهده كردم كه بازخواني آن از اين منظر ميتواند مفيد باشد. وزير خارجه امريكا چند روز قبل در جلسهاي در موسسه تحقيقاتي «اسپن» سخنراني كرد و به سوالات حاضران جواب داد. وي با اينكه با جمهوري اسلامي از اساس مخالف است اما سخناني را به زبان ميآورد كه معتدل و منصفانه به نظر ميرسد و بيانگر دستكم عقلانيت ابزاري سياستمداران امريكايي است. وي از جمله در پاسخ به سوالي در اين مورد كه آيا حضور جمهوري اسلامي در عراق از نظر او «بيشتر مفيد است تا مضر» گفت كه او اين حضور را مفيد ميداند. وي تاكيد كرد كه از نظر او «حضور ايران در عراق» به تلاش امريكاييان براي شكست داعش كمك ميكند زيرا داعش دشمن مشترك ايالات متحده و جمهوري اسلامي است.
وقتي از كري پرسيده ميشود كه به چه دليل دولت باراك اوباما، رييسجمهوري امريكا، اجازه فروش هواپيماهاي بويينگ به ايران را ميدهد و همزمان، كشور خريدار را به خصوص با سابقه ارسال اسلحه براي حزبالله لبنان، حامي تروريسم ميداند، ميگويد: دولت آن كشور ميكوشد «سوزني را نخ كند كه نخ كردن آن بسيار سخت است». وي سپس حتي سرمايهگذاري روي نسل آينده ايران را هم مورد توجه قرار ميدهد و ميافزايد: «امريكا از يكسو ميخواهد دولت ايران پاسخگو باشد و از سوي ديگر، ۶۰ درصد از مردم ايران زير 30 سال سن دارند و دولت امريكا ميداند كه آنان ايران را كشور خود ميدانند و در نظر دارد روابط خوب دوجانبه در آينده را از همين حالا پايهريزي كند».
وزير امور خارجه امريكا تصميمگيري درباره فروش هواپيما به ايران را امري پيچيده و دشوار معرفي ميكند و يكي از ملاكهايش را مساله اقتصادي و ايجاد اشتغال در امريكا و رقابت با شركت فرانسوي و حضور در آينده اقتصادي ايران معرفي ميكند و به صراحت ميگويد: «موضوعات روابط خارجي بسيار پيچيده است و اگر كسي به آنها به شكل سياه و سفيد و با خطوط ساده نگاه كند، به دردسر ميافتد... از آنجا كه شركت ايرباس اجازه دارد به ايران هواپيما بفروشد، ممنوعيت بويينگ از رقابت در اين بازار به ضرر كارگران امريكايي تمام ميشد و بر توانايي هواپيمايي ايرانيان هم تاثيري نميگذاشت».
نكتهاي كه در سخنان جان كري جلبتوجه ميكند، چندلايه ديدن مناسباتش با ايران در حدي است كه واقعيت دارد و بنابراين نه آن را آنقدر ساده ميبيند كه با صدور يك بيانيه يا برگزاري يك ملاقات يا دست دادن دو مقام سياسي، همهچيز حل شود و نه آنقدر پيچيده كه راه هرگونه همكاري در موارد خاص بسته شود. بر همين اساس امريكا هرجا كه احساس علايق مشترك با ايران داشته باشد، پا پيش ميگذارد و با ايران همكاري ميكند و هر جا كه لازم ببيند، موضع تقابل ميگيرد و تحريم و تهديد را هم پيش ميكشد. باور كنيم كه نگرش خاكستري داشتن به سود ما هم تمام ميشود و ما را در جهان بههمپيوسته و پيچيده كنوني، براي اتخاذ سياستهاي مصلحتانديشانه و حكيمانه و عزيزانه ياري خواهد كرد.