استراتژي جسورانه جديد اتحاديه اروپا
خاوير سولانا
مسوول سابق سياست خارجي اتحاديه اروپا
هنگامي كه مشكلات روي هم انباشته ميشود، زماني كه كودتا در تركيه درست موقعي شكست ميخورد كه مردم بريتانيا تصميم به ترك اتحاديه اروپا ميگيرند توجهها اغلب به اين مسائل اخيرجلب ميشود. مشكلات ابتداييتر كه از نظر زماني زودتر هم رخ دادهاند، ديگر چندان فوري به نظر نميرسند و مورد بيتوجهي قرار ميگيرند. ما اروپاييها براي سالهاي متمادي در اين نقش فرو رفته ايم و در نهايت هيچ كدام از مشكلات هم حل و فصل نشدهاند. به نظر ميرسد كه در حال حاضر كودتاي تركيه حل و فصل شده است هرچند كه هيچ كس نميداند اين اتفاق و حاشيههاي آن چه تاثيري ميتواند در درازمدت بر حيات اين كشور داشته باشد. از سوي ديگر خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا بدون شك يك ضربه واقعي به پروژه اروپايي وارد ميكند و كشوري كه به عنوان راس پيشگام اتحاديه انتخاب شده بود متاسفانه آن را ترك كرده است. اما رهبران اتحاديه نبايد بگذارند تاثيرات مخرب آن بيشتر شود. اكنون بسياري از مسائل باقي مانده كه بايد حل و فصل شوند و نبايد صرفا با گذشت زمان ناپديد شوند. هر روز بيشتري كه بدون اقدام مشترك براي حل و فصل مشكلات ميگذرد فرصتي است كه از دست ميرود و به خلق ريسكهاي بيشتر منتهي ميشود. در چنين مواردي به جاي آنكه به صورت فوري در دام اتفاق بيفتيم بايد يك استراتژي مشخص را پذيرفت. ابتدا چالشها بايد شناسايي شوند، اهداف بلندمدت مد نظر قرار گيرد و سپس يك استراتژي براي دستيابي به اهداف طراحي شود زيرا استراتژي يك چارچوب براي رسيدگي به مشكلات را به صورت منسجم فراهم ميكند. با اين ديدگاه فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا و تيم او يك استراتژي جهاني را براي امنيت اروپا طراحي كردند كه به وضوح اهداف داخلي و خارجي اروپا را تعريف كرده است. بسياري از ناظران نيز معتقدند كه در حال حاضر بهترين زمان براي بسط و گسترش اشاعه چشمانداز مشتركي است كه در آن اين ذهنيت وجود دارد كه تمام اروپاييها داراي منافع مشترك هستند. همكاري ديگر يك مساله نيست بلكه يك اصل است و اين موضوع نيز يك ضرورت وجودي است. من با كساني كه ميگويند ارايه اين استراتژي بيفايده و بدون اثر است مخالفم. هرچند كه اين استراتژي يك هفته پس از رفراندوم خروج بريتانيا از اتحاديه به كميسيون اروپا ارايه شده، كاملا در راستاي اجراي كنوانسيون ليسبون كه هفت سال پيش به حالت اجرايي درآمد طراحي شده است و نتيجه جلسه ژوئن 2015 به عنوان دستور كار براي تهيه اين استراتژي بوده است. هدف اين استراتژي توسعه سياسي براي تقويت اتحاديه اروپا است و اين چيزي است كه بسياري از شهروندان آن را ميخواستند و اينكه نسبت به آن بيتفاوت باشيم اشتباه بسيار فاحشي است. تعريف استراتژي جهاني، اشتباهات گذشته را در نظر ميگيرد و به صورت عميق اروپاي امروزي را به نمايش ميگذارد. استراتژي جديد كه ارايه شده است، براي يك اتحاديه مسوولتر، متحدتر و معتبرتر است كه قادر به پايان دادن به شك و ترديدها در خصوص اتحاديه اروپا خواهد بود. اتحاديه اروپا اكنون بايد ظرفيتها را براي دفاع و امنيت خود تعريف كند و بايد بر توسعه كشورهاي عضو اتحاديه اروپا براي جلوگيري از هرگونه تنش و درگيري تلاش كند و بايد اين موضوع را نشان دهد كه تنها اتحاديه اروپاست كه ميتواند با چالش تروريسم، مهاجرت و تغييرات آب و هوايي مقابله كند. بايد يك واقعيت جدي را در ارزيابي و سودمندي استراتژي جهاني در نظر داشت. تهديد امنيت در اروپا معمول نيست زيرا معاهدهها و يا توافقهاي بين دولتي بر اين موضوع تاكيد دارند. تهديدات بين ما مشترك هستند چرا كه ما بسيار به يكديگر نزديك هستيم و چه دوست داشته باشيم و چه نداشته باشيم جهان اطراف ما بازگشتناپذير است. اما پيامد اصلي يك سند مانند استراتژي جهاني اتحاديه اروپا ايجاد يك گفتمان مشترك است. در سال 2003 شاهد آن بوديم كه اروپا نياز به يك سياست خارجي مشترك و متحد بود زيرا در خصوص مداخله در عراق تفاوتهاي فراواني وجود داشت اما مشكل امروز سطح متفاوتي دارد. اكنون موجوديت اروپا مورد سوال قرار گرفته است. اكنون ظرفيتهاي اتحاديه در كمكرسانيهاي ضروري و حياتي مشخص شده است. استراتژي جهاني در اينجا ميتواند مفيد باشد. اكنون تروريسم و بحران پناهندگان به عنوان اصليترين سوالاتي است كه شهروندان اروپايي مطرح ميكنند و براي آنها بسيار حياتي است و ميخواهند اتحاديه به جاي پرداختن به ساير مسائل جهاني ديگر راهحلي براي ان موضوع پيدا كند. در سالهاي اخير مشاهده كرديم كه امنيت داخلي و خارجي ارتباط نزديكي به يكديگر دارند. بنابراين اتحاديه اروپا نياز بيشتري دارد تا به امنيت داخلي بيش از امنيت خارجي توجه كند. بنابراين اروپا نياز به يك رويكرد صحيح در درگيريها و بحرانهاي خارجي دارد و بايد از هرنوع ابزار سياسي موجود استفاده كند. علاوه بر اين در هر اقدامي بايد كاراكتر و شخصيت اتحاديه اروپا را از خود نشان دهد. استراتژي امنيتي اروپا نسبت به سال 2003 تغيير كرده است. اروپا در حال حاضر بايد جايگاه خود را در ميان رقبا و قدرتهاي بزرگ پيدا كند كه از جمله آن ميتوان به درگيريها در نواحي شرقي و جنوبي اروپا اشاره كرد. همچنين تغييرات مهم در اروپا و همچنين مخالفت با تقويت اتحاديه اروپا در حال افزايش است كه با راي مردم بريتانيا به خروج اين موضوع مشهود شد و در كشورهاي چك، مجارستان، لهستان و اسلواكي نيز اين موضوع مطرح شده است. با ارايه استراتژي جهاني اتحاديه اروپا حركت رو به جلوي پروژه اروپايي روي ميز قرار گرفته است. در ماههاي آينده ما بايد سياست خارجي و امنيت خودمان را رو به جلو حركت دهيم تا بتوانيم در راستاي اهداف و استراتژي خود قدم برداريم و كساني كه ميخواهند در اين مسير قدم بردارند نميتوانند به سكوت خود ادامه دهند.
منبع: پروژه سنديكات