انتخابات مجمع كانونهاي صنفي و ضرورت فراگيري
جواد بابازاده (رها)
فعال صنفي و رسانهاي
مدت زيادي است ميشناسمش. او از اخلاقيترين و خوش فكرترين معلمان و فعالين صنفي است؛ در اين يكي، دو سال وقت و انرژي زيادي را صرف مسائل صنفي و ارتقاي آموزش و پرورش كرده است. با هم حرف ميزنيم، به او ميگويم مدتي است كم كار شدي! ميگويد: كمي خسته ام؛ ميپرسم از كانون چه خبر؟ مقدمات انتخابات را فراهم ميكنيد؟ جواب ميدهد: بله كارهايي انجام شده و كارهايي در حال انجام است ولي متاسفانه برخي دوستان بر خلاف ادعاهاي دموكراتيك و روشنفكرانه، عملكردي كاملا خودمحور و ديكتاتورمآبانه دارند؛ آنها تمايل ندارند انتخابات به شكل اصولي و با شكوه
برگزار شود. اين حرفش را ميتوان با ديدن و شنيدن مشاهداتي قبول كرد. مساله خود محوري به نوعي در بيشتر مردم من جمله فعالين اجتماعي، سياسي و صنفي تبديل به رفتاري عادي شده است به طوري كه در بيشتر موارد پشت شعارهاي بسيار بزرگ و والا، عملكردي به مراتب ضعيفتر، پنهان شده است. به گفته يكي از نظريهپردازان علوم انساني در جوامع در حال توسعه نظير ما در اغلب موارد اگر منتقدان جاي افراد مورد نقد را بگيرند عملكردي به مراتب بدتر را به نمايش خواهند گذاشت؛ كانونهاي صنفي معلمان بعد از قريب به 10 سال و در استانهاي زيادي توانستند مجوز برگزاري مجمع هيت مديره خود را اخذ كنند و برخي استانها انتخابات مجمع خود را نيز برگزار كردند و برخي ديگر نيز در تدارك برگزاري هستند.
دو گروه از فعالان صنفي دست اندركار كانون، دغدغه بيشتري نسبت به برگزاري اين انتخابات دارند: اولين گروه دستهاي هستند كه نحوه برگزاري اين انتخابات دغدغه اصلي آنهاست و بيان ميكنند: نمايش قدرتي كه با حضور تعداد بالاي معلمان ميتواند براي كانون جايگاه بهتري ايجاد كند بسيار مهم است؛ اين دسته برگزاري باشكوه انتخابات را هدف و دستاورد اصلي كانون ميدانند و معتقدند با حضور بالاي معلمان علاوه بر بالا رفتن وجهه كانون احتمال انتخاب افراد شايستهتر نيز بيشتر ميشود؛ اما دسته دوم كه اغلب شامل فعالان صنفي ويتريني و فعال ميشود بيشتر دغدغه تركيب اعضاي هيت مديره را دارند؛ براي اين گروه انتخاب شدن افراد مورد وثوق خودشان، مهمتر از برگزاري مراسم با شكوه است. آنها معتقدند نبايد كانون به دست نااهلان بيفتد و پرچم صنف بايد در دست خوديها باشد.
شواهد اين مرزبنديهاي خودي و غيرخودي در گفتهها و رفتار اين گروه از فعالين صنفي مشاهده ميشود. جدا از اين نگاهها، فعالين صنفي تشكلها و بالاخص كانونها بايد بدانند وزن سياسي و اجتماعي يك حزب و تشكل و گروه كه افراد واجد شرايط ميتوانند به راحتي عضو شوند به تعداد عضو و ميزان برد آن تشكل در بين بدنه مورد نمايندگي وابسته است و هر چقدر حزب يا تشكل، عضو بيشتر و برنامه منسجمتري براي فعاليت داشته باشد ميتواند قدرت تاثيرگذاري و چانهزني بيشتري در بين مقامات داشته و طبيعتا موفقتر خواهد بود، براي مثال در يك ماه گذشته دو مورد انتخابات كانونها در استانهاي خراسان شمالي و آذربايجان شرقي برگزار شد. در خراسان شمالي كه چندين هزار معلم دارد، تصاوير حكايت از حضور كمتر از صد نفر و صندليهاي خالي فراوان داشت و در انتخابات كانون صنفي آذربايجان شرقي با وجود قريب به ۶۰ هزار معلم كمتر از ۴۰۰نفر در انتخابات مجمع شركت كردند و اولين نفر هيت مديره با راي كمتر از نيم درصد جمعيت معلمان استان انتخاب شد. اين ميزان مشاركت معلمان مبين آن است كه كانونها نتوانستند بين معلمان جايگاه خوب و مقبولي داشته باشند و فعاليت آنها براي عضوگيري و همراه كردن معلمان ناموفق بوده است. بسياري از كارشناسان علوم اجتماعي و آموزش و پرورش اذعان دارند فضاي مجازي اغوا كننده است و ميتواند فعالين و پيشروهاي معلمان را گمراه كند. نگاهي به اعضاي بيشتر گروههاي مجازي معلمان نشان ميدهد بيشتر اعضاي فعال شان ثابت هستند و مطالب و نظرات مختلف را در گروها تكرار ميكنند؛ گروه تلگرامي كانون صنفي آذربايجان شرقي بيش از هزار عضو دارد و بيشتر اين معلمان خواستار تلاش كانون براي احقاق حقوقشان هستند حال آنكه كمتر از نصف همين معلمان حاضر در گروه در يك انتخابات قانوني و مورد تاييد مراجع قانوني و اداره كل حاضر شدند. با وجود اينكه بخشي از فعالين صنفي و اكثريت معلمين به كار در همين فضا راضي هستند و آن را كافي ميدانند و اهداف خود را از اين طريق پيگيري ميكنند اين شواهد نشان ميدهد اين فضا حالت تصنعي دارد و نميتواند معياري براي تصميمگيري و برنامهريزي باشد. طبيعتا مقامات و مسوولان نيز بهتر و عالمتر بر اين مساله هستند و در همين حد به تشكلها بها خواهند داد. گرچه به نظر ميرسد بنا به دلايل مختلفي تشكلها در عالم واقعي جايگاه خوبي را تصاحب كردند ولي به نظر نگارنده اين جايگاه نيز بنا به همان دلايل، مقطعي و مصلحتي به آنها داده شده است و با اين شرايط و تشكيلات پايدار نخواهد بود!كانونهاي صنفي بايد با پرهيز از ايدهآلگرايي و شعارهاي غيرقابل دسترس و گاه هزينهدار، در اولين گام به فكر كادرسازي و برنامهريزي منطقي براي همراهي طيف بيشتر معلمان با خود و انتخاب اهداف و راههاي معقول و منطقي براي رسيدن به اهداف باشند و بتوانند در اولين مرحله جايگاه مستحكمتري براي خود تثبيت كنند.
اميد است با بهرهگيري از تجريبات گذشته، همت و قاطعيت فعالان دلسوز و باتجربه كانونها اين امر ميسر شود و اشتباهات به حداقل برسد تا كانونها علاوه بر پايهگزاري تشكيلاتي قوي و بزرگ، بتوانند نقش مهمتري در اعتلاي وضعيت معلمان و آموزش و پرورش ايران زمين داشته باشند.