مردي كه ايران را ميفهمد
عباس آخوندي
وزير راه و شهرسازي
مهندس بهشتي ايران را ميفهمند و ما شخصيتهايي كه ايران را بفهمند زياد نداريم، منظور من از شخصيتي كه ايران را ميفهمد چيست؟ ما در عصر جهاني شدن و انقلاب اطلاعات و ارتباطاتي زندگي ميكنيم، روزگاري كه فشردگي زمان و مكان ويژگي برجسته آن است اما سوالي كه فراروي همه ما است اين است كه اگر ما در عصر فشردگي زمان زندگي كنيم آيا به معني اين است كه زمان و مكان كارايي خود را در زندگي ما از دست دادهاند؟ آيا در روزگار جهاني شدن هنوز ما ميتوانيم علقه به زمان و مكان كرده باشيم؟ اين سوال بسيار بزرگي فرا روي ما است و بسياري از ما به اين سوال به ژرفا نگاه نكرديم و به همين خاطر تحت تاثير تحولات سريع روزگار از ارزشهاي مكاني و تاريخي ايران چشم پوشي كرديم، در روزگار جهاني شدن كه زمان و مكان فشرده ميشود به اين فشردگي به گونهاي ديگر بايد نگاه كرد و آن برجستگي زمان و مكان در ايران و تاريخ ايران است، همين مهم است، اين در اين روزگار يعني چه؟ اين مفهوم ايراني بودن در معماري و شهرسازي و موسيقي چه تجلي دارد و از همه مهمتر در زندگي روزمره ما چه تجلي دارد. چگونه ميخواهيم رابطه برقرار كنيم با كيفيت تفكر با نگاه به زندگي و با بازخواني موقعيت ايران در جهان و چگونه ميخواهيم خودمان را در اين دنيا تعريف كنيم؟ ميگويند شهرهاي ايراني اسلامي، مفهوم ايراني، اما كمتر انديشه ميكنيم وقتي مفهوم ايراني را به كار ميبريم، از حس تعلق به چه تعريف ميكنيم، آنچه ايراني را از غيرايراني متمايز ميكند، چيست؟ مهندس بهشتي در اين روزگار پرتلاطم روزگاري كه سرعت، ويژگي ممتاز آن است مفهوم انديشه ايراني، مفهوم انديشه ايرانشهري و تعلق به ايران در مفهوم معنايي و معناي تاريخي را هيچوقت از دست نداد و تلاش كرد مفهوم ايران را در روزگار جديد بازخواني كند.