• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3595 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۹ مرداد

گفت‌وگوي «اعتماد» با متهم به قتل پسر ايراني در ناگاياي ژاپن

تيم درماني بيمارستان ژاپن، ميلاد را كشت

اعتماد| «خدا ازت نگذره! بچمو تو كشتي، خدايا كجايي؟» زن فريادزنان اينها را مي‌گويد و به سينه‌اش مي‌كوبد. برادر مقتول همين كه متهم پرونده قتل برادرش را مي‌بيند به سمتش حمله مي‌كند و شروع مي‌كند به ناسزا گفتن. ميان جمعيت زني كه يكي از خويشاوندان مقتول است روي صندلي‌هاي انتظار نشسته و گريه مي‌كند و صلوات مي‌فرستد. برادر مقتول با دست‌هاي خالكوبي شده با متهم درگير شده و او را كتك مي‌زند. تلاش ماموران براي جدا كردن‌شان بي‌نتيجه است. تعداد ماموران بيشتر مي‌شود تا بالاخره متهم را به سمت اتاق بازپرس مي‌برند. متهم گوشه لبش خوني شده و نفس نفس مي‌زند كه مرشدلو، بازپرس پرونده بازجويي را آغاز مي‌كند. رسول به همراه پنج همدست ديگرش متهم است كه ميلاد را در يكي از شهرهاي ژاپن به علت اختلاف بر سر مواد مخدر به قتل رسانده است. از ميان آن شش متهم تنها يكي‌شان بعد از قتل به ايران فرار كرده كه هشت ماه بعد به وسيله ماموران در ويلاي شمالش دستگير شده است. او ديروز در دادسراي جنايي حاضر شد تا به سوالات قاضي پرونده (مرشدلو) پاسخ دهد. او همچنين درباره اتهاماتش با خبرنگار روزنامه اعتماد گفت‌وگو و ادعاهاي خود را مطرح كرد.
از زندگي خصوصي ميلاد در ناگايا چقدر اطلاع داشتي؟
همه مي‌دانستيم كه ميلاد اصلا زن و بچه‌اي نداشت. وقتي كشته شد همه روزنامه‌ها در ايران نوشتند كه او با همسر و دخترش زندگي خوبي در ناگايا داشت. اما اين طور نبود. آن زني كه با او زندگي مي‌كرد در واقع نامزدش آماندا بود. آنها با هم زندگي مي‌كردند اما هيچ‌وقت ازدواج‌شان را به صورت رسمي ثبت نكرده بودند. در ژاپن اين طور است كه وقتي پسري ايراني با دختري ژاپني ازدواج مي‌كند بعد از اينكه ازدواجش را ثبت كرد، شناسنامه و مدارك ازدواجش را به شهرداري مي‌برد تا اسمش به عنوان يكي از شهروندان ثبت شود. او يك دختربچه از همسر قبلش داشت و همه مي‌گفتند كه اين بچه خودش است. گفتند كه ميلاد در يك نمايشگاه كار مي‌كند، اصلا در شهر ناگايا و ژاپن نمايشگاه‌هاي ماشين مانند ايران نيست. اگر هم باشد اين نمايندگي‌ها را به يك ژاپني مي‌دهند نه به يك ايراني كه حتي رواديد (ويزاي) ايران را هم ندارد.
انگيزه‌ات براي قتلش چه بود؟
ما يك گروه 6 نفره بوديم كه مدت‌هاي زياد در ناگايا (يكي از شهرهاي ژاپن) خرده‌فروشي موادمخدر مي‌كرديم. ميلاد (مقتول) يك خط تلفن و گوشي داشت كه 500 مشتري مواد با آن تماس مي‌گرفتند و روزي 20 تا 30 نفر زنگ‌خور داشت. مشتري‌ها معمولا شيشه مصرفي‌شان را سفارش مي‌دادند. ما آن موبايل و خط تلفن را به قيمت 4 ميليارد تومان از ميلاد خريديم. مدتي بعد از خريد ما ناگهان متوجه شديم كه مشتري‌هاي‌مان كم شد. از مشتري‌ها پيگير شديم و آنها گفتند كه شخصي با آنها تماس گرفته و شماره جديدي را داده و گفته كه از اين به بعد براي خريد مواد با آن شماره تماس بگيرند.
بعد از اينكه متوجه شديم ميلاد دارد مشتري‌هاي ما را يكي يكي به سمت خودش مي‌كشد به او پيشنهاد داديم كه خط تلفن را بردارد و چهار ميليارد تومان پول ما را هم پس بدهد. اما او زير بار نرفت. يك سال گذشت و ما تصميم گرفتيم جدي‌تر با او برخورد كنيم.
شبي كه ميلاد به قتل رسيد چه اتفاقي افتاد؟
آن شب من به همراه شش نفر از دوستانم با ميلاد قرار گذاشتيم تا حرف‌هاي‌مان را بزنيم. با سه تا ماشين رفتيم سر قرار. ميلاد همين كه ماشين‌هاي ما را ديد به قصد فرار مسير خودرويش را عوض كرد. رسول و حسين و دانيال و وحيد و مجيد همگي به سمت ماشينش رفتيم. همه‌مان زره ضدگلوله پوشيده بوديم و هم شمشير داشتيم و هم چوب. من زودتر از بقيه جلوي ماشين ميلاد رسيدم كه او به روي من اسلحه كشيد. من محكم به آرنج دستش زدم و اسلحه از دستش افتاد داخل ماشين و در همان حال ماشينش به جدول برخورد كرد. بعد از داخل ماشينش يك اسپري اشك‌آور بيرون آورد و به صورت من پاشيد و از ماشينش پياده شد. ما همگي با شمشير و چماق به جانش افتاديم. نمي‌خواستيم او را بكشيم، مي‌خواستيم بترسانيمش. او را زخمي و خون‌آلود در كنار جاده رها كرديم. او بسته‌اي مواد مخدر كه در آن مقداري كوكايين، سوزن و سم بود را از داخل ماشينش بيرون آورد و داخل زمين دفن كرد. بعد زخمي و خون‌آلود به سمت سوپرماركتي كه اطراف آنجا بود رفت و ما هم فرار كرديم. هيچ‌كدام از ما نمي‌دانستيم كه ميلاد به خاطر جراحت‌هاي زياد مي‌ميرد. صاحب سوپرماركتي وقتي ديده بود ميلاد كم‌جان گوشه خيابان افتاده به خاطر اينكه او كارت هويتي نداشت عجله‌اي در رساندنش به بيمارستان نكرد. وقتي ميلاد را به بيمارستان رساندند پرسنل آنجا وضعيت او را در نظر نگرفتند و فوري براي درمانش اقدام نكردند. به خاطر همين ميلاد بر اثر نارسايي خون به قلبش، جانش را از دست داد. به خاطر اين موضوع 21 نفر از خدمه بيمارستان و 11 مامور پليس ژاپن از كار بيكار شدند.
چه شد كه اقدام به فرار به ايران كردي؟
دو روز بعد از اينكه ميلاد در بيمارستان جان باخت يكي از دوستانم با من تماس گرفت و گفت كه او در بيمارستان تمام كرده. همان موقع تصميم گرفتم به ايران فرار كنم. يك ويزاي جعلي تهيه كردم و چند روز بعد از ژاپن خارج شدم. به تركيه رفتم و بي‌آنكه جعلي بودن پاسپورتم لو برود به ايران آمدم. در فرودگاه امام خميني به خاطر جعلي بودن پاسپورتم دستگير شدم و بعد از يك روز با قرار وثيقه آزاد شدم. بعد از آن به ويلايم در شمال رفتم و يك ماه بعد همسرم نيز به ايران آمد تا اينكه هشت ماه بعد به جرم قتل بازداشت شدم و به زندان افتادم.
زندگي خودت در ژاپن چطور بود؟
من از 18 سالگي به ژاپن رفتم و زندگي‌ام خوب بود. روزي 400 ميليون تومان مواد مخدر مي‌فروختيم. چهار سال پيش ازدواج كردم، همسرم دورگه ژاپني- روس است. از روزي كه برگه ازدواجم را به شهرداري بردم به عنوان يك شهروند ناگايايي در ژاپن زندگي مي‌كنم.
اعضاي گروه شما چطور با هم آشنا شدند؟
گروهي كه ما با هم كار مي‌كرديم همه از بچه‌هاي خاني‌آباد و نازي‌آباد تهران هستيم كه سال‌هاست در ناگايا همديگر را مي‌شناسيم. ميلاد آن خط تلفن و آن همه مشتري را بعد از سال‌ها خرده‌فروشي در پارك‌ها و خيابان‌هاي آنجا به دست آورده بود و ما هم آن را از او خريديم و نمي‌دانستيم مي‌خواهد اين كار را كند وگرنه هيچ‌وقت اين اتفاق نمي‌افتاد.
قتل ميلاد را قبول داري؟
نه. ما قصد گوشمالي او را داشتيم اما علت اصلي تاخير پليس و تيم درماني بيمارستاني بود كه به خاطر نداشتن كارت هويت او را با تاخير بستري كردند.
ادعاها و اظهارات ميلاد در مقابل بازپرس مرشدلو در حالي است كه چندي پيش پليس خبر قتل ميلاد را منتشر و اعلام كرد كه همه اعضاي گروه عامل قتل او هستند. تحقيقات درباره پيگيري اين پرونده همچنان ادامه دارد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون