• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3600 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۲۵ مرداد

چرا مظلوم‌ترين؟!

بهمن كشاورز حقوقدان

* در شماره 17 مرداد سال جاري روزنامه اعتماد به تيتر «دفاع از مظلوم‌ترين رييس‌جمهور از زبان معاون اول» برخورد كردم. راستش را بگويم مطلب را فورا نخواندم چون از موضع «مظلوميت» اگر موضوع آن دولتمردان باشند خوشم نمي‌آيد. عكسي هم كه زير تيتر گذاشته بودند كاملا متناسب با تيتر بود. هر دو بزرگوار – معاون اول و وزير كشور- حالتي استرحام آميز و تسليم و رضا داشتند (كه البته حاصل شكار لحظه‌ها از جانب عكاس بود).
مطلبي هم كه در كنار اين گزارش و در ستون «نگاه روز» به قلم آقاي محمد كاظمي، نايب‌رييس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس آمده بود مضموني نزديك به گزارش داشت.
* نمي‌دانم چرا سخني از مرحوم آيت‌الله شريعت‌سنگلجي به يادم آمد. شاگردان آن مرحوم مطالب بسياري از او به ياد دارند اما اين يكي را استاد فقيد دكتر ناصر كاتوزيان هم به كرات نقل مي‌كردند، كه: «سه سانتيمتر شاخ از سه متر دم بهتر است». اين معني با تفاوت الفاظ از افراد و اشخاص گوناگون شنيده شده است. برخي نظاميان معتقدند «بهترين دفاع حمله است» و «داش مشتي»‌ها مي‌گفتند «كسي كه چك اول را مي‌زند برنده است.»
در آموزه‌هاي ديني و مذهبي ما هم همين تاكيدات آمده است. آنجا كه خداوند مقابله به مثل را واجب فرموده يا آنجا كه مرحوم امام(ره) در تحريرالوسيله تسليم و تن به ظلم دادن را جايز ندانسته و منع كرده است.
* واقعيت اين است كه با اطلاعات نه چندان كاملي كه از روحيات و منش جناب آقاي دكتر روحاني داشتم و با توجه به آنچه ضمن تبليغات انتخاباتي و پاره‌اي از سخنراني‌هاي اخيرشان گفتند، «مظلوميت» را آخرين صفتي مي‌دانم كه شايد قابل اتصاف به ايشان باشد و شايد هم مطلقا قابل اتصاف نباشد.
اين بيان آقاي معاون اول كه «حرف‌هاي خيلي بد و بسيار سخيفي درباره شخصيت دوم كشور به كار مي‌برند در حالي كه دولت نجابت مي‌كند و نمي‌گويد اين افراد چه شرايطي را براي كشور فراهم كرده‌اند» به هيچ‌وجه قابل قبول و حتي قابل توجيه نيست. به موجب اصل يكصد و بيست و دوم قانون اساسي «رييس‌جمهور در حدود و اختيارات و وظايفي كه به موجب قانون اساسي يا قوانين عادي بر عهده دارد در برابر ملت، رهبر و مجلس شوراي اسلامي مسوول است.» وقتي مفاد اين اصل را با مضمون اصل يكصد و بيست و يكم قانون اساسي كه حاوي متن سوگند رييس‌جمهور است جمع كنيم، به وضوح معلوم  مي‌شود كه «مظلوميت» در هيچ حالت و وضعيتي چيزي نيست كه راي‌دهندگان براي آن و به خاطر آن به نامزدهاي رياست‌جمهوري راي مي‌دهند.
* «رييس‌جمهور» تنها مقامي است كه با راي مستقيم و بلاواسطه تمامي مردم كشور انتخاب مي‌شود. مسووليت امور برنامه و بودجه و امور اداري و استخدامي كشور را مستقيما بر عهده دارد (اصل 126)، مي‌تواند در امور خاص بر حسب ضرورت نماينده يا نمايندگان ويژه با اختيارات مشخص تعيين كند (اصل127)، سفيران ايران را در كشورهاي خارجي تعيين مي‌كند و سفيران كشورهاي خارجي را مي‌پذيرد، وزرا را تعيين و به مجلس معرفي و آنها را عزل مي‌كند، برنامه و خط مشي دولت را تعيين و قوانين را اجرا مي‌كند، وزيران در برابر او و مجلس مسوولند، حق استفاده از امكانات نيروهاي مسلح را در زمان صلح، براي كارهاي آموزشي و توليدي و جهاد سازندگي دارد (اصل 147). در عين حال به موجب ماده 13 قانون اختيارات رييس‌جمهور «براي پاسداري از قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و در اجراي اصل 113 قانون اساسي، رييس‌جمهور از طريق نظارت، كسب اطلاع، بازپرسي، پيگيري، بررسي و اقدامات لازم مسوول اجراي قانون اساسي است» و براي اجراي صحيح و دقيق قانون اساسي حق اخطار و تذكر به قواي سه گانه كشور را دارد و مي‌تواند سالي يك‌بار آمار موارد توقف، عدم اجرا و نقض و تخلف از قانون اساسي را با تصميمات متخذه تنظيم كند و به اطلاع مجلس شوراي اسلامي برساند.

بالاترين مقامات مسوول مربوطه مكلفند پاسخگوي پرسش‌هاي رييس‌جمهور در مورد توقف يا عدم اجراي قانون اساسي باشند.
* حال اين پرسش قابل طرح است: مقامي با اين اختيارات چرا بايد «.... چنين حجم گسترده‌اي از تخريب‌ها را از سوي تريبون‌هاي رسمي كه در تاريخ ايران بي‌سابقه است» تحمل كند؟ و چرا بايد «دسترسي به تريبون‌هاي رسمي به اندازه مخالفين» براي او، به گفته معاون اولش، آرزو باشد؟ چرا بايد از گفتن اينكه «اين افراد چه شرايطي براي كشور فراهم كرده‌اند» خودداري كند و اين را ناشي از «نجابت» او بدانند؟
چرا بايد به او لقب «عمرو عاص» و «ساده لوح» بدهند كه قطعا توهين است و «خائن» و «ضد ولايت فقيهش» بخوانند كه اين ضمنا مصداق «افترا» است، اما شكايتي از جانب او يا سازمانش مطرح نشود و قوه قضاييه هم، با وجود اينكه اين‌گونه توهين‌ها و افترا‌ها جنبه شخصي ندارد و به اعتبار سمت طرف توهين و افترا، بايد عليه مرتكبان اقدام قضايي صورت گيرد، حركتي نكند و اين مقام منتخب از حق پرسش، اخطار و... خود هم استفاده نكند؟ آيا روش «اطلاع‌رساني عقلاني و انتقادي» كه او به دنبال آن است و سعي دارد «فضاي تند جنجالي پوپوليستي بر رسانه‌ها حاكم نشود» تا اين زمان نتيجه داده است؟
* به نظر مي‌رسد مطالب و قضايايي كه مطرح و توهين و افترا و اشاعه اكاذيب ناميده مي‌شود دو وجه بيشتر نمي‌تواند داشته باشد: يا خالي از حقيقت و افترا و اشاعه اكاذيب است كه عدم برخورد قضايي با آنها هيچ توجيهي ندارد. صرفنظر از اينكه مرتكبان چه كساني و در چه مواضع و مقاماتي باشند، اقدام قضايي حداقل حركتي است كه دولت در قبال اين حركات مي‌تواند – و بايد- انجام دهد. اين اقدام در زمينه توهين‌ها نيز بدون اغماض بايد انجام شود زيرا توهين به فرد منتخب مردم صورت گرفته و حق شخصي او نيست كه از آن گذشت كند.
وجه ديگر قضيه - كه ناچار و در صورت عدم اقدام به ذهن متبادر مي‌شود – اين است كه مبادا موارد افترا و اشاعه، بعضا يا كلا مايه‌اي از واقعيت داشته باشد. در اين حالت براي دولت جاي گله‌اي وجود نخواهد داشت و بايد فكر جدي‌تري بكند. در عين حال در خصوص توهين‌ها باز هم توقع اقدام وجود دارد.
* اين گفته دولتمردان كه «كساني نمي‌گذارند كار كنيم» يا «نمي گذارند افشا كنيم» يا «نمي‌گذارند تعقيب مدني يا كيفري كنيم و اگر هم بكنيم هم اقدام و هم پيگيري نمي‌شود» و مانند اينها تازگي ندارد و حساسيتي در مردم عادي نظير بنده ايجاد نمي‌كند و چه بسا بتوان گفت اصلا اين حرف‌ها را نمي‌شنوند و اگر هم بشنوند «گوش نمي‌كنند.»
 اينكه مي‌گويند مردم ايران «حافظه تاريخي ندارند» بي پايه و اساس است. مردم ما تناقض‌هاي گفتار و كردار بزرگان و دولتمردان را خوب در حافظه‌شان نگه مي‌دارند و موضع‌گيري‌هاي آنها را در موارد مشابه مقايسه مي‌كنند. بنابر اين اگر رييس‌جمهوري بخواهد در مورد او همچون سايرين قضاوت نكنند بايد از اختياراتش بيباكانه استفاده كند و اگر مانع يا موانعي هست بي‌پرده پوشي با مردم در ميان بگذارد. اگر صدا و سيما در اختيارش نيست، روزنامه دولت و برخي روزنامه‌هاي ديگر را كه دارد. والله اعلم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون