نادانيهاي مالي ترامپ
نويسنده: جفري فرنكل
ترجمه: بهار سرلك
انتخابات رياستجمهوري سال جاري ايالات متحده امريكا در نوع خود منحصر به فرد است. دونالد ترامپ هدايت كمپين جمهوريخواه را متزلزل كرده است؛ چگونگي ارتباط او با رايدهندگان و گرداندن پلتفورم حزب جمهوريخواه با مواضعي كه با رسوم اين حزب مغاير است، سبب شده تا اين تزلزل در بدنه حزب به وجود آيد. اما ترامپ در مورد سياستهاي مالياتي، خط مشي اين حزب را منحرف كرده است و اين مساله اصلا خوب نيست.
البته ارزيابي صحبتهاي دونالد ترامپ در طول چند ساعت بيمعني به نظر ميرسد. او مواضعش را با سر چرخاندني تغيير ميدهد و پس از اداي هر سخنرانياش مكررا صحبتهايش را نقض ميكند. پس از دو روز پافشاري پوچ بر «پايهگذاري» داعش از سوي باراك اوباما در نهايت اين بازي را به يك لطيفه بدل كرد.
اين در حالي است كه نميتوان به سادگي از وعدههاي سياسي نامزدها گذر كرد. در غير اين صورت مباحثه ملي بر سر نتايج نظرسنجي هفته جاري متمركز خواهد شد؛ نتايجي كه به رايدهندگان كمكي در تصميمگيري آگاهانه نميكند و بنابراين از اهميت ويژهاي برخوردار نيست. دليل اهميت اين نتايج براي بررسي طرح پيشنهادي مالياتي است كه اخيرا ترامپ آن را اعلام كرده است؛ طرحي كه چهار ويژگي برجسته دارد و همه اين ويژگيها به نوعي شامل كاهش ماليات ثروتمندان ميشود.
ابتدا ترامپ پيشنهاد داد كه ماليات بر املاك و مستغلات برچيده شود، طرحي كه يكي از اهداف محبوب او است. ترامپ درست مانند پيشينيان خود، سعي در پنهان كردن اين حقيقت كه فقط ثروتمندان از اين تغيير سود ميبرند، دارد.
دوم؛ ترامپ قصد دارد نرخ ماليات بر شركت را بهشدت پايين بياورد و به 15درصد برساند. در نظريهاي معيارهايي براي كاهش اين نرخ ماليات وجود دارد كه بالاترين آن در جهان 35درصداست ( و شايد همين موضوع شركتها را تشويق به سودآوري در آنسوي آبها كند.)
سوم؛ ترامپ بالاترين نرخ ماليات بر درآمد شخصي را از 6/39درصد به 33درصدكاهش خواهد داد. اين طرح جالب توجه است اما به اندازه پيشنهادهاي قبلي او كه نرخ مالياتها را به 25درصدكاهش داد، نيست. پيشنهادي كه به 10 تريليون دلار در زيانهاي درآمدي طي يك دهه ميانجامد. در نهايت، ترامپ پيشنهاد كاهش مالياتي براي هزينههاي مراقبت از كودكان داده است. شايد اين طرح ظاهر پرمنفعتي داشته باشد اما فقط به آنهايي كه در طبقهبندي مالياتي جايگاه بالايي دارند كمك ميكند كه اكثر آنها زنهاي خانهدار با حقوق سالانه 75 هزار دلار هستند. (درآمد ميانگين زنان خانهدار امريكايي در سال 2015،
54 هزار دلار بود.) اين سوال كه آيا سياستهاي مالياتي ترامپ به نفع او عمل خواهد كرد بيپاسخ مانده است، چرا كه برخلاف ديگر نامزدهاي رياستجمهوري از دوره ريچارد نيكسون، او از انتشار درآمدهاي مالياتي خود اجتناب كرده است. موضوعي كه قطعيت دارد اين است كه سياستهاي مالياتي ترامپ از لحاظ هزينهاي اعتباري ندارند. در واقع، هيچ نشانهاي دال بر اينكه كدام يك از سياستهاي مالياتي او سرمايهگذاري ميشوند وجود ندارد و تمامي نشانهها دال بر اين است كه كسر هزينهها افزايش مييابند. تعادل بودجه برابر است با مبلغ سرمايهگذاريهاي دولت بدون در نظر گرفتن درآمدها. اين معادلهاي شده است اما نامزد رياستجمهوري حزب جمهوريخواه از جمله ترامپ ظاهرا از سال 1980 در درك مسائل مشكل دارد. نامزدان اين حزب پيشنهاد كاهش مالياتي با ارقام بالا دادهاند، بدون اينكه كاهش هزينهها را در نظر بگيرند و با اين وجود ادعا ميكنند كسري بودجه را كاهش ميدهند. در عوض، جمهوريخواهان، به ويژه در دوره رونالد ريگان و جورج دبليو. بوش، ركورد افزايش كسري بودجه توليد كردهاند. يقينا طرحهاي بودجه ترامپ هنوز هم براي رسيدن به برآوردي آگاهانه از تاثير حقيقي آن بر كسري بودجه فدرال و بدهي ملي مبهم هستند؛ مخصوصا اين برنامه در هزينههاي اختياري، امنيت اجتماعي و مراقبتهاي پزشكي هنوز مشخص نيست. اما با نزديك شدن به زمان برگزاري انتخابات ترامپ تحت فشار قرار دارد و اگر بخواهيم براساس تمايل او به اظهارنظرهاي غيرممكنش و نه سياستهاي واقعگرايانه او قضاوت كنيم، به نظر ميرسد او به اين فشار با مغلطههاي خود پاسخ خواهد داد.
ترامپ كه ادعاي «محافظهكاري مالي» اش بر او مقدم است تا به حال چهار حقه را براي به سرانجام رساندن وعدههاي مالياش عنوان كرده است:
1. جعبه جادو: اين نامزد كاهش مالياتها را با متعادلسازي بودجه با كاهش هزينههاي نامشخص وعده داده است.
2. سناريوي ارزي: اين نامزد افزايش رسيدهاي مالياتي را براساس پيشبينيهاي رشد درآمد ملي، اعلام كرده است.
3. لافزننده طرحهاي پيشنهادي: ريگان، بوش و ديگران مدعي بودند كاهشهاي مالياتي كه آنها در نظر گرفتند آنقدر فعاليتهاي اقتصادي را تشويق ميكند كه مجموع هزينههاي مالياتي افزايش مييابند. اين پيشنهاد بارها رد شده است و مشاوران اقتصادي اين رييسجمهوران آن را انكار كردند.
4. پس از اينكه توجيهات كاهش مالياتها را رد كردند، ريگان و بوش اين فرضيه را اتخاذ كردند كه ركود درآمد مالياتي خوب است چرا كه كنگره مجبور ميشود كاهش هزينهها را ثابت كند. اما اينبار كليد اين بازي اين است كه رييسجمهوري هرگز در پي پيشنهاد كاهشي كه كنگره بايد ثابت كند، نيست.
احتمالا نامزدها ناگريز به ناديده گرفتن محدوديتهاي جهان واقعي سياستهاي وطني يا شرايط بينالمللي هستند و سعي دارند رايها را به اين طريق بخرند. اما آنها نبايد محدوديتهاي محاسبه را ناديده بگيرند مخصوصا زماني كه همان تردستي سابقا امتحان شده و عواقبي زيانبار در پي داشت.
منبع: پروژه سنديكات