• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3617 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۴ شهريور

دوربين سر پيچ

مهرداد احمدي شيخاني

من رانندگي بلد نيستم و در همه اين سال‌ها هم هيچ‌وقت انگيزه‌اي براي يادگرفتنش نداشته‌ام. حتي در همه آن سال‌هايي كه مشاور تبليغاتي چندين شركت خودرو‌سازي داخلي بودم نيز رغبتي به يادگرفتن رانندگي پيدا نكردم. بيشتر دوست دارم در صندلي عقب بنشينم و مناظر را تماشا كنم يا در رفتار رانندگان دقت كنم كه هنگام رانندگي چه مي‌كنند و رفتارهاي‌شان چگونه است. پرخاش‌ها و عصبيت‌هاي‌شان نسبت به رانندگان ديگر، جملاتي كه در اين مواقع به زبان مي‌آورند، آنچه در مورد مامورين راهنمايي و رانندگي مي‌گويند و برخوردشان با قوانين، تحليل‌ها‌ي‌شان از شرايط اجتماعي و هر كنش و واكنشي كه بروز مي‌دهند برايم جذاب است. يك‌جورهايي آينه جامعه‌اي هستند كه در آن زندگي مي‌كنيم. جالب اينكه رفتار بيشترشان در موارد مشابه، شبيه هم است. مثلا يكي از برخوردهايي كه تقريبا در همه رانندگان، چه رانندگان شخصي و چه آنها كه شغل‌شان رانندگي است مشاهده كرده‌ام، برخوردشان نسبت به دوربين‌هاي معابر و جاده‌ها است. يعني اين چيزي كه مي‌خواهم بگويم، به ياد ندارم كه حتي در يك مورد هم جور ديگري ديده باشم. احتمالا شما هم اين را ديده‌ايد يا خودتان هنگام رانندگي تجربه كرده‌ايد كه راننده‌جماعت دل خوشي از دوربين‌هاي معابر و جاده‌ها ندارد. من كه بسيار ديده‌ام كه در جاده‌هاي بين شهري، راننده‌اي كه مسافر يا همراهش بوده‌ام، سرعتي بالاتر از سرعت مجاز داشته ولي حواسش را جمع مي‌كرده تا پيش‌بيني كند كه دوربين بعدي در كجا مستقر است و سرعتش را قبل از رسيدن به آن كاهش دهد. هميشه هم كلي ناسزا به مجريان قانون مي‌دهد كه فلان و فلان، با اين دوربين‌هاي‌شان. ولي با همه اينها و با همه ناراحتي از استقرار دوربين، به ناچار سرعت‌شان را در بعضي جاها كنترل مي‌كنند. جالب‌ترين چيزي هم كه ديده‌ام، اشاراتي است كه رانندگاني كه از روبه‌رو مي‌آيند به هم مي‌كنند و با گرداندن انگشت اشاره در بالاي سر، به راننده روبه‌رويي هشدار مي‌دهند كه پليس راهنمايي با دوربين ثبت سرعت، جلوتر، منتظر رانندگان متخلف است. همين هشدار نشان مي‌هد كه تاثير حضور دوربين كنترل سرعت، بر رانندگان ناراضي تا چه حد است و چقدر از آن حساب مي‌برند.
غير از اين دوربين‌هاي كنترل سرعت، استفاده از دوربين‌هاي ديگري هم در اين چند ساله بسيار مرسوم شده، از جمله دوربين‌هاي مدار بسته در اماكن و ساختمان‌هاي اداري و تجاري، چه دولتي و چه خصوصي و حتي اين روزها در مغازه‌هاي بقالي. ديدن اين جمله هم ديگر عادي است كه «اين محل به دوربين مدار بسته مجهز است.» و اين مجهز بودن يعني همه راهروها، اتاق‌ها، سرسراها و حتي آسانسورها و هر گوشه پنهان از نظر. يك موقعي اين جمله كه «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيد» هشداري اخلاقي بود كه براي مصون نگاه داشتن جوامع از نفسانيات راهگشا مي‌نمود، ولي با مدرن شدن جوامع و پيچيده شدن روابط و رفتارها، راه‌حل‌هاي ديگري هم ناگزير به آن هشدارهاي اخلاقي اضافه شده است. چاره‌اي هم نيست. نمي‌شود جامعه را فقط با هشدارهاي اخلاقي اداره كرد، به خصوص وقتي پيچيدگي‌ها هر روز صد چندان مي‌شود. فرض كنيد با همين روحيه رانندگاني كه به استقرار‌كنندگان دوربين‌هاي كنترل سرعت ناسزا مي‌گويند، دوربيني در جاده‌هاي كشور نبود، آن‌وقت تلفات جاده‌اي كشورمان سر از كجا در مي‌آورد؟ همين كه مي‌گويند تلفات جاده‌اي كشورمان در هر سال، از تلفات هر سال جنگ تحميلي بيشتر است، نشان مي‌دهد در چه وضعيتي قرار داريم. اين تلفات هم بين همه مردم كشورمان به مساوات تقسيم شده، هم وكيل و وزير و فرو دست و فرادست از اين كشتار سهم مي‌برند هم ثروتمند و فقير. انگار عدالت را هرجا گم كرده‌ايم، به يكباره ميان جاده‌ها پيدا شده تا هركس خواست سهمش را بردارد كه چه با شتاب هم برمي‌داريم همه ما. حالا فرض كنيد هيچ‌كدام از اين دوربين‌ها نبود، آيا مي‌توانيد تصور كنيد شاهد چه وضعيتي در جاده‌ها و ادارات و آسانسورها بوديم؟ آيا هيچ‌كس خواهان چنين وضعيتي و برداشتن دوربين‌ها هست و اگر هست گمان مي‌كنيد چرا؟
اين دوربين‌هايي است از بالا به پايين، دوربين‌هايي كه نتيجه مدرن شدن جوامع است. دوربين‌هايي كه نشان مي‌دهد از دوره سفر با درشكه و مسافرت‌هاي جاده‌اي با سرعت حداكثر 12 كيلومتر در ساعت به سفر با اتومبيل‌هايي رسيده‌ايم كه بايد به رانندگانش هشدار داد از 120 كيلومتر در ساعت سريع‌تر نرانيد، كه وقتي دوربين را غايب مي‌بينند، همه پا را بر گاز مي‌فشارند. يا اماكني كه به ناچار به «دوربين مدار بسته» مجهز كرده‌ايم تا همه مراجعه‌كنندگان گوشي دست‌شان باشد كه اينجا دوربين دارد و شما و كارهاي‌تان را مي‌بينيم. اما جامعه مدرن دوربين‌هاي ديگري هم دارد. فقط اين نيست كه از بالا به پايين رفتارها را زيرنظر داشت. آنهايي هم كه آن بالا نشسته‌اند از جنس همين مردمي هستند كه تا فرصت كنند، پا بر پدال گاز مي‌فشارند. اينها را كه از مريخ وارد نكرده‌ايم. اگر غير از اين بود كه سهم كشتار جادهايمان بين وكيل و وزير و قاضي و راضي به عدالت تقسيم نمي‌شد. اگر دوربين از بالا به پايين نتيجه مدرن شدن جامعه است، دوربين پايين به بالا هم حاصل همان مدرنيته است. همين ماجراي فيش‌هاي حقوقي و تقسيم املاك هم حاصل وجود همين دوربين‌ها است، حالا به هر نيتي كه باشد. شايد يك وقتي مي‌شد اراده كرد و اين دوربين‌ها را جمع كرد ولي با گسترده شدن شبكه‌هاي اجتماعي، هم تعداد اين دوربين‌ها در سر هر پيچ بيشتر شده و هم ضرورت‌شان.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون