به بهانه ساخت مستندي درباره رضا ژيان
علي اكبري: آرشيو «تصويري، شنيداري و مكتوب» تئاتر راهاندازي شود
بابك احمدي
پژوهشگر ايراني ساليان سال است از فقدان تاريخنگاري در تمام زمينههاي فرهنگي، تاريخي، اجتماعي و سياسي، يعني اجزاي تشكيلدهنده پيكره علوم انساني رنج ميبرد و اين كاستي عظيم برهمه واضح و مبرهن است. «تاريخ شفاهي» مقدمهاي بر تاريخ مكتوب محسوب ميشود و مورخ با صحنهسازان يك جريان تاريخي طرف است، با افرادي كه در بطن يك حادثه بودهاند. اين كاستي وقتي به عرصه هنرهاي نمايشي و تئاتر معاصر كشور نظر كنيم به حدي به نظر ميرسد كه گويي براي دههها اتفاقي در اين عرصه رخ نداده است. نسل جديد نيز جز به كوشش شخصي راهي براي آشنايي با جزييات آنچه مثلا در دهه 40 و 50 خورشيدي تئاتر گذشت ندارد.
گرچه تاريخ شفاهي تعريف مشخصي دارد اما به هرحال رونمايي از كتاب «دوستان با محبت» و ساخت فيلمي مستند توسط حميد جبلي، درباره زندگي هنري رضا ژيان در دوران فعاليت «كارگاه نمايش» از جمله اين كوششها تلقي ميشود. دورهاي مهم از تاريخ تئاتر معاصر ايران كه چهرههايي شاخص را در دل خود جاي داده است.
محمدرضا علياكبري، بازيگر، كارگردان و مترجم در يكي، دو سال گذشته زمان زيادي را به جستوجو درباره كسب اطلاعات بيشتر درباره كارگاه نمايش و جريانهاي تئاتري ايراني و خارجي حاضر در جشن هنر شيراز اختصاص داده درباره مشكل اساسي خود در اين مسير ميگويد: «به طور طبيعي شما كار خود را از منابع مكتوب موجود آغاز ميكنيد اما در همين مقطع به سرعت با مشكل مواجه ميشويد. مثلا انتشارات افراز كتابي درباره كارگاه نمايش منتشر كرده بود كه به دليل عدم تجديد چاپ به ناچار بايد در كتابخانهها يا كهنه فروشيها دنبال آن ميگشتيد. به اين معني كه منابع مكتوب موجود هم لزوما در محل مشخص در دسترس شما قرار ندارد.»اين فارغالتحصيل هنرهاي نمايشي به اهميت روزنامهها و مجلهها اشاره ميكند كه بدون شك بخشي از تاريخ و عملكرد افراد و جريانهاي تئاتري پنج دهه اخير و چه بسا قديميتر را در خود جاي دادهاند. علي اكبري ميافزايد: «متوجه شدم روزنامه اطلاعات نسخههاي قديمي را پيدياف كرده و خيلي منسجم وجود دارد. اما روزنامههاي كيهان يا آيندگان كه بخشي از اطلاعات در آنها وجود داشت چنين كاري انجام ندادهاند. بنابراين براي جستوجو بايد به كتابخانه مجلس ميرفتم. در اين مرحله ارايه درخواست دسترسي به نسخه اصلي و اسكن و موارد ديگر به ميان ميآيد كه بخش اعظم از زمان شما را خواهد گرفت. درمورد مجلههاي قديمي نيز مشابه همين كاستيها مطرح است.»
اظهارات علياكبري نشان ميدهد كه در زمينه جمعآوري اطلاعات مورد نياز براي پژوهش تازه در آغاز راه هستيم و فقدان محل مشخص علاقهمندان به تاريخ تئاتر ايران را با مشكلات اساسي مواجه كرده است. «متاسفانه آرشيو تئاتري مشخصي كه شما مستقيم به آنجا رجوع كنيد وجود ندارد. » او با بيان اين جمله ميگويد: «ايكاش معاونت امور هنري، مركز هنرهاي نمايشي يا كتابخانه تئاترشهر امكاني براي حمايت از افراد علاقهمند به پژوهش و تشكيل محلي جمعآوري منابع تصويري، مكتوب و شنيداري تئاتر به وجود ميآوردند تا حداقل اين منابع در يك مكان معين گردآوري شوند. به اين ترتيب ديگر نسخه فيلمها، روزنامهها يا اطلاعاتي كه پژوهشگران جمعآوري ميكنند در خانهها نگهداري نميشد و در اختيار همه قرار ميگرفت.»
علياكبري به ستايش از تلاش حميد جبلي و ساخت فيلم مستند درباره رضا ژيان پرداخته و ميافزايد: «اينكه آقاي جبلي براي همكار قديمي خودش دست به كار شده بسيار پسنديده است. ولي واقعا چند نفر مثل حميد جبلي از اين روحيه و شخصيت نازنين برخوردار هستند كه درباره همكار خودشان فيلم بسازند. » او در همين زمينه عدم همكاري چهرههاي تئاتري باسابقه و در قيد حيات براي تدوين تاريخ شفاهي فعاليتهايشان را يكي ديگر از مشكلات اين عرصه دانست. «از سوي ديگر شما در اين ميان با اسامي چهرههايي مثل نادر ابراهيمي، هوشنگ حسامي و ايرج زهري مواجه ميشويد كه در روزنامهها و مجلات قلم ميزدند كه يا در قيد حيات نيستند يا از ايران مهاجرت كردهاند. آن گروه از هنرمندان كه در قيد حيات هستند هم علاقهاي به همكاري با پژوهشگر نشان نميدهند يا علاقه دارند با رويكردي خاص درباره مسائل صحبت كنند.»فقدان يك محل معين به گفته علياكبري «آرشيو منابع تصويري، مكتوب و شنيداري تئاتر» اين روزها بهشدت احساس ميشود. به راستي كدام جريان حرفهاي حتي در عرصه ورزش را سراغ داريد كه از تاسيس مكان گردآوري دستاوردهايش در طول يك تاريخ هرچند كوتاه 30 ساله چشمپوشي كرده باشد؟ علياكبري درباره كاستيهاي ناشي از اين فقدان در تئاتر امروز ميگويد: «در اعتبار اين جمله كليشهاي كه تاريخ گذشته چراغ راه آينده است هيچ شكي وجود ندارد. آنچه امروز به دست ما رسيده حاصل تلاش افرادي است كه مثلا در جريان تئاتر تجربي بايد بدانيم در چه مقطع تاريخي و در واكنش به كدام پديدههاي اجتماعي - سياسي شكل گرفت. گاهي اين واكنشها كاملا درون گفتماني و به تئاتر زمانه بوده كه وقتي با آنچه امروز جريان دارد مقايسه شود، مخاطب علاقهمند را به نتايج جالبي ميرساند.»
جريان تئاتر تجربي برخاسته از كارگاه نمايش، پيش و پس از انقلاب همواره با نظرهاي مثبت و منفي مواجه بوده كه وقتي اين اظهارنظرهاي متفاوت در قالب يك پژوهش كنار هم قرار بگيرد من درباره نسبت خودم با آنچه جريان دارد به شناخت بهتري دست پيدا ميكنم.»
علي اكبري بخش مهمي از ثبت آنچه را در عرصه هنرهاي نمايشي رخ داده و ميدهد را برعهده هنرمندان اين عرصه ميداند. «به نظرم برعهده هنرمندان است كه به تاريخ هنر خود علاقه نشان دهند، چون معلوم نيست بيرون از اين حلقه چند نفر به تاريخنگاري هنرهاي نمايشي علاقهمند هستند.» اتفاقي كه تا اين لحظه حتي به تعداد انگشتان يك دست نيز رخ نداده است. به هر ترتيب اكران بخشي از فيلم مستند ساختهشده توسط حميد جبلي درباره زواياي ديده نشده زندگي هنري رضا ژيان را بايد به فال نيك گرفت. به اين بهانه ميتوان به «مديركل هنرهاي نمايشي»، «مدير مجموعه تئاترشهر» و مديران ديگر مراكز تئاتري همچون «تماشاخانه ايرانشهر» و «مركز تئاتر مولوي» پيشنهاد داد كه، بياييد براي راهاندازي «آرشيو تصويري، مكتوب و شنيداري تئاتر معاصر» فكري كنيم. مشابه آنچه در عرصه موسيقي با «موزه موسيقي» و سينما با «فيلمخانه ملي» رخ داد. جشن امضا و رونمايي از كتاب «دوستان با محبت» كاري از حميد جبلي به بهانه شصت و هفتمين زادروز رضا ژيان بازيگر و كارگردان تئاتر، تلويزيون و سينما، امروز شنبه ۲۰ شهريور در تالار اصلي مجموعه تئاتر شهر برگزار ميشود. بهترين زمان براي طرح درخواست راهاندازي آرشيو يا حداقل اختصاص محل معيني براي گردآوري آرشيو فيلمتئاترها و اسناد صوتي و مكتوب مورد نياز پژوهشگران تئاتر.