• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3635 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۶ مهر

نقد راديكال افلاطون‌گرايي

گائتان پني مترجم و پژوهشگر فلسفه هايدگر

 


بايد فريب و خدعه هايدگر را از قلم بيندازيم. مسئله «انتقاد» هايدگر از ناسيونال‌سوسياليسم از سال ۲۰۱۰ و به‌واسطه انتشار نامه‌نگاري‌هايش با دوست و شاگردش كورت باوخ، افسر ارتش و پژوهشگر تاريخ هنر، عمومي شده است: «صداي نزديك‌شدنِ پايان را مي‌شنوم. اصول ناسيونال‌سوسياليسم زيبايي بدوي‌اي دارند؛ اما اين اصول نبايد اينقدر بورژوايي باشد.» رييس سابق دانشگاه، كه اكنون سخت دلخور و رنجور شده است، تمايل روزافزون رژيم نازي به بورژوازي را نقد مي‌كند: رژيم نازي به‌اندازه كافي راديكال نيست و به‌ميزان كافي از خود جديت نشان نمي‌دهد. اين متن از دورانِ فريبِ هايدگر را بايد در كنار تحسيني قرار داد كه او در دوران رياست دانشگاه نصيب «دانشجويان ساده‌دل و بي‌پيرايه» مي‌كرد: «دانشجوي ساده‌دل، درست به‌علت ساده‌دلي‌اش، بهتر مي‌تواند در خدمت سياست دانشگاهي رژيم تازه باشد.» خطر واقعي در اينجا اين نبود كه علم قديمي به دامن به‌اصطلاح «بدويت» در مي‌غلتد، بلكه در اين بود كه فردي خود را چنان وقف دولت جديد كرده است كه حاضر است دانشجويان را تشويق كند تا به تمرينات نظامي بپردازند و به عنوان «كاري خوب» به اس.اس بپيوندند. در يكي از پاراگراف‌هاي دفترچه‌ها مي‌توان تعريف دقيق «عظمت» جنبش نازيسم را ديد: «ناسيونال‌سوسياليسم اصلي بدوي است. نكته مهم اين است و عظمت بالقوه اين جنبش نيز در همين نكته نهفته است. خطر اصلي خود ناسيونال‌سوسياليسم نيست؛ خطر اصلي اين است كه ناسيونال‌سوسياليسم با اِسناد امر حقيقي، خوب و راست، نابود شود. ». به‌نظر هايدگر خطر حقيقي‌اي كه در كمين نازيسم است، اين است كه فردي منطق خرد جمعي و علوم طبيعي را بر آن اعمال كند و بدين طريق وجه راديكال جنبش را مضمحل كند. فريد در مقاله‌اش به‌خوبي توانسته است اين نكات را برجسته كند. چنانكه فريد مي‌گويد، نمي‌توان به‌سادگي ادعا كرد كه براي هايدگر، يهوديت يكي از انواع بي‌شمار افلاطون‌گرايي است. نقد او از افلاطون‌گرايي را بايد با نقد ساير ايدئولوگ‌هاي حزب نازي، مانند گونتر و روزنبرگ، مقايسه كرد. اين ايدئولوگ‌ها افلاطون‌گرايي را جلوه‌اي از نبرد ميان «حقيقت» آغازين و باستاني و يوناني با نيروهاي آسيايي مي‌دانستند كه از اسطوره آريايي‌يوناني متفاوت است. بر اين مبنا مي‌توان به‌نحو مشروط با اين گفته فريد موافقت كرد كه: «هايدگر «تاريخي‌نگري» افراطي است؛ حقيقت در مقام معنا را نمي‌توان به مطابقت تصورهاي فرد با امر سرمدي و بي‌زمان يا همان حقيقت ابژكتيو تفسير كرد.» البته مشروط به اينكه از ياد نبريم وقتي هايدگر حقيقت را به كنار مي‌نهد، قصدش اين است كه تاريخ و تاريخ فلسفه را چنان دگرگون كند كه مطابق با روايتش از اسطوره نازي باشد. اگر امروز خود را مخاطب فلسفه هايدگر مي‌انگاريم، نبايد مضمون اصلي تفكر او را از ياد ببريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون