• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3636 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۷ مهر

تحديد چهارباغ

طرحي براي يك مستند سينمايي

بهروز ملبوس باف اصفهاني مستندساز

هرجور طراحي براي يك فيلم، خالي از نگاه به ابعاد وجودي موضوع نيست؛ از سال ۷۴ و تخريب حمام خسروآقا تاكنون اگر بي‌طرفانه و باكمي فاصله به تحولات كالبدي اصفهان نگاه كنيم، تحقيقا يكي از سياه‌ترين دوره‌هاي حيات كالبدي شهر را ديده‌ايم. اين حرف را به حساب سياه نمايي نگذاريد، البته كه دوره محاصره چندين ماهه محمود افغان و سقوط اصفهان يا قتل عام تيمور و برپا كردن كله منارها روزگار سياهي بود ولي اسكلت‌بندي شهر سالم مي‌ماند و هراز چندگاهي ققنوس وار شهر‌زاده مي‌شد و تاريخ بعداز اسلام ما را با حضورش دوره‌بندي كرده است. در اين بيست ساله اخير عنصر طبيعي و علت‌العلل شهر «زاينده رود » نابود شده است. واضح است كه كاري به مقصر نداريم ولي وقتي حدود شانزده سال است رودخانه نداريم يعني همه پل‌ها بي‌معني‌اند، پارك‌هاي كنار رودخانه و اصلا اين فضاي بلند تهي و كل استخوان‌بندي شهر بي‌معني است؛ يك هجويه كلان در دل ايران زمين. كارخانه‌هاو فضاهاي باغ‌هاي صنعتي كه قرار بود بعد از ميدان امام علي (عتيق) و ميدان امام (نقش جهان) شود، ميدان نظام و ميدانگاه تاريخي جمهوري اسلامي هم شده است. آپارتمان‌هايي كه به شكل و معني همه جا هست و همه جا پيدا مي‌شود. كاروانسراي تهديد كه مي‌توانست يك هتل عباسي تازه و چند برابر باشد تبديل شده است به جسم بدقواره نيمه جاني در چشم شهر. جهان نما؛ تنها ستون حامل زنده چهارباغ بود كه دو كله‌اش زير تيغ مترو است و نيمه شرقي‌اش دالان مُرده‌ها (اصطلاحي كه مغازه‌داران چهارباغ براي بدنه نوسازي شده شرقي به‌كار مي‌برند). در اين ميان تنها نقطه‌اي كه مي‌تواند باعث يك روشني تاريخي باشد پياده راه شدن چهارباغ است. سه شنبه‌هاي بدون خودرو خوب بهانه‌اي بود، حتي مي‌ارزيد كه لشكركشي پر سروصداي شهرداري را به حساب عادات انباشته 20 ساله بگذاري و به استيج و مانيتور و مسابقه‌هاي عوام رنگ كن كه رسيدي، گوش و چشم را ببندي و خلوت را تجسم كني. لشكركشي شهرداري خوشبختانه سه چهار هفته است متوقف شده ولي به نظر مي‌رسد اراده‌اي جدي براي فهم چهارباغ و ادامه و حياتش وجود ندارد و عنقريب است كه اين جسم نيمه جان وسوسه‌گر تكه تكه شده و هرقدرت و جايگاهي در شهر بخشي از آن را غصب كند و تمام. دراين مدت جا داشت به نشست‌هاي تخصصي شهري، مردم‌شناسي، كالبدشناسي و روايت‌شناسي زمانه بپردازيم و براي يك‌بار هم كه شده كاري را با فكر، انديشه، هنر و حوصله به سرانجام برسانيم. به همين كف‌سازي و شكل و شمايلي كه پيداخواهد كرد فكر كنيم. تجربه جهان نما و بدنه شرقي كه پيش‌روي‌مان است. براي پُركردنش به همين عصرها وشب‌هاي ميدان امام و حضور مردم نگاه كنيم. مگر پاساژهاي ايفل و تخت جمشيد چه از يك اثر تاريخي كم دارند، هتل جهان و اين همه بالاخانه زيبا ولي خاموش چه‌؟ و از همه مهم‌تر امنيت و احترام به حضور شهروندان مگر نمي‌تواند يك نقطه عطف تاريخي اجتماعي باشد؟ حوصله كنيم تا اعتمادها باز گردد و عادت چشمان‌مان كه جمعيت انبوه يك‌شبه است را بشوييم. به چهارباغ فكر كنيم و زيبايي‌هايي كه هست، به مدرسه چهارباغ، سي و سه پل، صداي با هم بودن آدم‌ها بدون سلطه ماشين‌ها و جايي براي حضور فرزندان‌مان به غير از صفحه گوشي‌هاي هوشمند.
اگر براي مستندي كه مي‌خواهيم بسازيم با همين اميدهايي كه ذكرش رفت به گوشي‌هاي هوشمند برسيم مي‌توانيم انگ سياه‌نمايي را كه پاك كنيم هيچ، ادعاي واقع‌بيني هم داشته باشيم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون