اظهارنظر پيرنياكان درباره شجريان و حاشيههاي مربوط به او
گروه فرهنگ و هنر| داريوش پيرنياكان، نوازنده تار و يكي از دوستان و همراهان محمدرضا شجريان كه سابقه همكاري چندين سالهاي با استاد آواز ايران دارد در تازهترين گفتوگويش درباره محمدرضا شجريان و برخي از حاشيههايي كه درباره او در طول اين سالها پيش آمده صحبت كرده است؛ حاشيههايي كه بعد از مصاحبه او در سال 88 شكل رسميتري به خود گرفت و شجريان ديگر نتوانست در كشور كنسرتي را برگزار كند. هرچند پيرنياكان در اين گفتوگو كه خبرگزاري تسنيم آن را منتشر كرده انتقادهايي را هم از شجريان مطرح كرده است. بخشهايي از گفتههاي پيرنياكان را كه از آشنايي او با شجريان از سال 1357 شروع شده و مروري است بر اتفاقات اين چند دهه و هفت سال گذشته در ادامه بخوانيد:
نميتوان به شجريان ايراد گرفت كه چون فضا در اختيارش بوده موفق شده است؛ شجريان تلاش كرد تا فضا را به نفع خودش باز كند؛ ديگران اين كار را نكردند و اين تفاوت شجريان با ديگران بود.
شجريان تا روزي كه توانست در ايران كنسرت اجرا كند، اين كار را كرد. شجريان تا سال 1388 تمام برنامههايش را اول در ايران اجرا ميكرد و بعد به خارج ميرفت. بعد از اينكه با ما كار كرد، يك دوره با آقاي عليزاده همكاري كرد كه كنسرت «همنوا با بم» را اجرا كردند. قبل از آن با گروه «آوا» يك دوره كنسرتهايي در ايران برگزار كرد و حتي يك اجرا در هشتگرد داشتند. تا زماني كه اجازه دادند برنامههاي بسياري در ايران برگزار كرد. بعد از سال 1388 ديگر اجرايي نداشت.
آقاي شجريان گفت چرا به مردم ميگوييد «خسوخاشاك»، اگر اينچنين است من هم صداي اين خسوخاشاكم. همان مصاحبه باعث شد كه ديگر اجازه كار در ايران به شجريان داده نشود و شجريان هم روي دنده لج افتاد و چند مصاحبه خارج از ايران داشت و مساله پيچيده شد. هميشه افراط، تفريط ميآورد. وقتي شما جلوي كسي را ميگيريد كه اينقدر براي هنر ايران زحمت كشيده، مشكل ايجاد ميشود. ما در بدترين شرايط داخلي كشور در همان بحبوحه جنگ، در خارج از ايران كنسرت برگزار كرديم. آن زمان تصور خارجيها از ايران بسيار بد بود. اين كنسرتها همه به نفع ايران و جمهوري اسلامي بود. وقتي ما ميرفتيم همه ميگفتند گروهي از ايران آمده و ميخواهد كنسرت برگزار كند. ميفهميدند كه تصورشان درباره داخل ايران درست نيست و ما در داخل كشور اجازه كار كردن در زمينه موسيقي را داريم. به همين دليل بود كه در چندين برنامه ما منافقين آمدند و برنامهها را به هم زدند. ما سفيري براي كشور بوديم.
وقتي كسي را به دنده لج بيندازي، از روي ناراحتي هم كه شده چيزي ميگويد. وقتي به شما اجازه انتشار سيدي و برگزاري كنسرت نميدهند، شما هم روي دنده لج ميافتيد و حرفي ميزنيد. قبول دارم كه آن مصاحبهها تند بود و نبايد انجام ميشد. اما بايد به اين سوال هم جواب بدهيم كه چه كسي باعث به وجود آمدن آن مصاحبهها شد؟ ما بايد منصفانه برخورد كنيم. دوست صميمي و دوست 40 ساله من نبايد آن مصاحبهها را انجام ميداد اما بايد ديد در طرف ديگر ماجرا چه كسي باعث شد شجريان اينگونه حرف بزند؟
من 300 شب با شجريان در خارج از كشور كنسرت برگزار كردهام، حتي يك بار هم پيش نميآمد كه شجريان اينچنين صحبت كند. آن موقع درخواست براي مصاحبه خيلي بيشتر بود. اخيرا هم شجريان مصاحبهاي كرده و گفته كه من آدم سياسي نيستم ولي وقتي به مردمام توهين ميشود از مردمام دفاع ميكنم. چرا رسانهاي بايد بنويسد «اين خواننده دورهگرد؟» در شأن شجريان چنين چيزي هست؟
شجريان تمام اين گلايهها را اينجا كرد و كسي گوش نكرد. در عين حال كه تاكيد ميكنم شجريان تند رفت و نبايد اينچنين ميكرد؛ اما شجريان تمام حرفهايش را زد و گفت كه من بايد در ايران و براي مردم ايران كنسرت برگزار كنم. وقتي گوش شنوايي نبود، چه كند؟ متاسفانه آن هشت سال، سالهاي خوبي نبود و اين را نميتوانيم انكار كنيم.
شجريان هم روزي كه گفت نبايد به مردم «خسوخاشاك» بگوييد، دنبال اين نبود كه مردم از او طرفداري كنند. شجريان وظيفه و رسالتش دانست كه اعلام كند به مردم توهين نكنيد. اينكه شما ميگوييد بسياري بدون فكر طرفدار شجريان شدهاند درست است؛ خيليها بدون فكر طرفدار كسي ميشوند و تا به جاي سختي هم برسد آن افراد خيلي راحت كنار ميروند.
هنرمند ميتواند وارد فضاي سياسي شود. ولي من به هنرِ سياسي اعتماد ندارم. هنر مكتبي جداگانه است و نبايد در خدمت هيچ چيزي قرار بگيرد. هنر بايد در خدمت مردم باشد. هنرمند واقعي كسي است كه بفهمد جامعه به چه نياز دارد. كسي كه ببيند جامعه چه ميخواهد و براساس آن جلو برود هنرمند است... به همين دليل است كه بسياري از هنرمندان در زمان خودشان درك نميشوند و بعدها ميفهمند كه چقدر از زمان خودش جلوتر بوده است.