• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3658 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۶ آبان

دارالمجانين - 11

كنراد موريكان

علي شروقي روزنامه‌نگار

 

 

جست‌وجوي فارسي نامش در گوگل، دست كم در دو صفحه اول، مرا به هيچ كجا نرساند جز مقاله‌اي كه سال‌ها پيش خودم درباره‌اش در همين روزنامه اعتماد نوشته بودم و يك نوشته چندسطري. ميزان شهرتش را در جهان غير فارسي زبان نمي‌دانم اما بين رمان خوان‌هاي فارسي زبان بعيد مي‌دانم شهرت زيادي به هم زده باشد و كسي راحت او را به ياد بياورد. اينكه بين راسكولنيكوف مشهورتر از كفر ابليس و كنراد موريكان بي‌نام و نشان اين دومي را اول به دارالمجانين راه دادم دليلش اين بود كه با يك حساب سرانگشتي به اين نتيجه رسيدم كه اين يكي در حشر و نشر به مراتب غيرقابل تحمل‌تر است. راسكولنيكوف آدم هم اگر كشت دست كم عذاب وجدان يقه‌اش را گرفت و آخرش رستگار شد اما كنراد موريكان گرچه آدم نمي‌كشد اما مي‌تواند بي‌هيچ عذاب وجدان و ملاحظه‌اي به عنوان مهمان دايمي در خانه رفيق قديمي‌اش كنگر بخورد و لنگر بيندازد و عوض اينكه فكر كند مزاحم است ژست حق به جانب به خود بگيرد و آه و ناله سر بدهد و حتي افتادن در خانه اين و آن را حق خودش بداند؛ چنين آدمي است كنراد موريكان. اين قهرمان يك‌لاقباي رمان «شيطان در بهشت» هنري ميلر (1) .
ميلر كه راوي رمان است تعريف مي‌كند كه او را از سال‌هاي ولگردي و بي‌خانماني در فرانسه مي‌شناخته و يك جورهايي به او مديون است. براي همين وقتي موريكان پس از سال‌ها دوري نامه‌اي به او مي‌نويسد و از او كمك مي‌خواهد ميلر كه حالا ديگر تشكيل خانواده داده او را در خانه‌اش در امريكا اسكان مي‌دهد. از نظر ميلر، موريكان آدم خاص و متفاوتي است كه بايد او را جمع و جور كرد و از فلاكت نجات داد.
اين نوع دوستي و مرام و معرفت اما كم كم به يكي از آن وضعيت‌هاي اعصاب خردكن مضحك ناب بدل مي‌شود كه خواندن‌شان در يك رمان همان قدر جذاب است كه دچار شدن به آنها در زندگي واقعي مصيبت بار و خانمان برانداز. شور و هيجان اداي دين به دوست نابغه و متفاوت رفته‌رفته به كلافگي صاحبخانه از دست اين مهمان پرتوقع مي‌انجامد و موريكان كم كم به هيولايي شبيه مي‌شود كه خانه ميلر را تصاحب كرده و از آن بيرون نمي‌رود و كار به جايي مي‌كشد كه صاحبخانه علنا او را دك مي‌كند. البته دك كردن چنين آدمي هم كار ساده‌اي نيست اما ميلر سرانجام از پس اين كار برمي‌آيد و رفيق قديمي را خيلي محترمانه با اردنگي به دوردست‌ها سوت مي‌كند و يك نفس راحت مي‌كشد. كارش آيا غير انساني
است؟ شايد. اما انصافا چند نفرتان حاضر مي‌شديد در خانه هاتان يك موريكان واقعي داشته باشيد؟ اگر يك نفر از سر صدق بگويد: «من با كمال ميل حاضر به اين جان‌فشاني هستم» و ثابت كند دروغ نگفته من هم فورا كنراد موريكان را با اردنگي از دارالمجانين بيرون مي‌اندازم. عجالتا اما اگر همين جا باشد براي همه بي‌دردسرتر است.
 (1)  اين رمان با ترجمه بهاءالدين خرمشاهي منتشر شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون