امكان توافقهستهاي در بهمنماه
تاكيد دارد كه «فكر ميكنم بيش از اندازه به مسائل حاشيهيي پرداختن كمكي به بحث نميكند و حركتي كه در ژنو صورت گرفت صرفا براي اين بود كه مذاكرات از حالت نسبتا تنشآلودي كه پيدا كرده بود خارج شود و البته با استفاده از هواي پاك فضاي مذاكرات تا حدودي تغيير كند. » خبرنگاري هم گفت اگر هواي آزاد كمك ميكند تا شما در مذاكرات پيشرفت كنيد، بهتر نيست تمامي مذاكرات را در هواي آزاد برگزار كنيد كه ظريف پاسخ داد: «اين هم راهي است فقط هوا سرد است و ممكن است مشكلات ديگري پيدا شود. » اما ظريف از انتظارات و توقعاتش نيز سخن ميگويد. ميگويد كه «توقع دارم منافع ملي فداي ملاحظات جناحي نشود». ميگويد كه «من هميشه گفتم مذاكرات ما يك حركت ملي است و جناحي نيست و من هم هيچوقت متعلق به جناح خاصي نبودم و هيچوقت هم نخواهم شد. بنابراين دوستان مطمئن باشند من هيچوقت برخورد جناحي نخواهم داشت. چون جناحي ندارم كه براي اهداف آن بخواهم كاري انجام دهم. » البته ظريف فقط از انتظاراتش سخن نميگويد. اميدهايي نيز دارد و آن اميد، اميد توافق است. «يك هفته هم براي رسيدن به توافق كافي است. همه به اين واقعيت رسيدهاند كه برنامه هستهيي ايران ادامه خواهد داشت و تحريمها بايد برداشته شود. از نظر من چهار ماه زمان كافي براي رسيدن به توافق كلي است اما چنانچه اراده نباشد چهار سال هم ميتواند كافي نباشد. كما اينكه با نگاه غلط امريكاييها 10 سال هم ميتواند به طول انجامد.» اين را ظريف ميگويد و بيان ميكند كه كاملا آمادهايم تا در بهمن ماه و در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي با 1+5 به نتيجه برسيم. مهمترين محور صحبتهاي روز گذشته محمدجواد ظريف در پي ميآيد:
- رژيم صهيونيستي حياتش در ايجاد بحران و التهاب بوده و همواره بر اين اساس عمل كرده است و همواره از هر چه منطقه را به سمت آرامش ببرد نگران ميشود. كمااينكه مذاكرات هستهيي ايران بيشترين عامل نگراني اين رژيم بوده است و نتانياهو مدتهاست كه به در و ديوار ميكوبد تا مانع موفقيت مذاكرات شود.
- رييسجمهور امسال در اجلاس داووس شركت نميكند. البته تا جايي كه ميدانم آقاي نهاونديان، رييس دفتر رييسجمهور قرار است در اجلاس داووس شركت كند.
- علت اينكه به نظر ميرسد ما با امريكاييها بيشتر مذاكره ميكنيم اول اين است كه تنها جايي كه ميتوانيم با امريكاييها گفتوگو كنيم در چارچوب 1+5 است در صورتي كه من وزيران خارجه و مقامات انگليسي (كاردار ترددي)، آلمان و فرانسه و چين و روسيه را به دفعات ملاقات ميكنم. بنابراين بايد بگويم زماني كه ما براي گفتوگو با امريكاييها صرف ميكنيم بسيار كمتر از زماني است كه با روسها و چينيها گفتوگو ميكنيم. دوم اينكه بيشترين ميزان تحريمهاي ظالمانه عليه مردم ايران از سوي امريكا و كنگره اين كشور تصويب شده است و ضروري است با آنها درباره اينكه چگونه ميتوان اين تحريمها را پايان داد، گفتوگو كنيم.
- زماني گفته ميشد امريكاييها خود را در يك تار عنكوبتي از تحريمها گرفتار كردند كه دست و پاي خود را بستهاند. امروز به خوبي ميبينيم كه موضوع تحريم نه تنها ابزاري براي فشار به ايران شده است بلكه ابزار و وسيلهيي براي دعواي سياسي در داخل امريكا شده است و اين نشاندهنده اشتباه محاسبهيي است كه دولت امريكا داشته است و ما تاكيد ميكنيم كه اگر ميخواهند اين مساله به نتيجه برسد و سابقه مثبتي در اين زمينه ايجاد شود بايد فشار عليه ايران را خاتمه دهند چرا كه هيچوقت اين روش پاسخ نداده است.
- معتقدم سياست خارجي بايد فعال باشد و با قهر كردن نميتوانيم سياستهايمان را دنبال كنيم بايد در همه صحنهها حضور داشته باشيم و ديدگاههايمان را به طور شفاف و منطقي و جدي بيان كنيم.
- افراط به معني اقدامات خشونتآميزي كه در منطقه ما صورت ميگيرد و هم توهين به مقدسات كه يكي از مظاهر افراط است از نظر ما محكوم است.
- در ديدار با وزير خارجه فرانسه بدون هيچ رودربايستي موضع و ديدگاه ايران و تحليلمان در اين زمينه كه اگر به ارزشها و مقدسات ديگران توهين شود، بذر تنفر و افراط پاشيده ميشود، بيان شد.
- پيشنهادي از طرف هيچ يك از دو طرف براي پيادهروي وجود نداشت و صرفا به اين خاطر كه ما جلسهيي بسيار طولاني با بحثهاي صريح و جدي داشتيم نياز بود تا اين بحثها متوقف شود و به شكل ديگري ادامه پيدا كند؛ اين اقدامات در ديپلماسي امري كاملا طبيعي است.
- ما تمامي حركتهاي تروريستي و تروريسم دولتي توسط رژيم صهيونيستي را محكوم ميكنيم. اين رژيم با برنامه از پيش اعلام شده يك محله را براي پاسخ به برخي اقدامات گروههاي مقاومت نابود ميكند كه نشاندهنده تروريسم دولتي است. از ديد ما اين حركتها محكوم است و جامعه جهاني هم نگاهي جزيي به تحركات رژيم صهيونيستي ندارد.
- بودن يا نبودن اشتون و موگريني در مذاكرات موضوع مهمي نيست.
- من براي وزيران خارجه 1+5 يادآوري كردم كه پنج عضو دايم شوراي امنيت يك بار عليه ايران و در حمايت صدام و در مذاكرات 598 و اقدامات بعد از آن متحد شدند و بدون دليل عليه منافع مردم ايران اقدام كردند. اميدوارم با مذاكرات هستهيي نيز بار ديگر به اين اشتباه خود پي ببرند.
- همان طور كه بارها گفتهام اصل غنيسازي و اصل ضرورت برداشتن تحريمها و حفظ برنامه هستهيي ايران مورد قبول همه است و چند ماهي كه مذاكره ميكنيم درباره جزييات است. در مذاكرات بينالمللي و هر مذاكرهيي گرفتاري هميشه در جزييات است، به همين دليل دوستان ما هر دفعه شايد دهها ساعت مذاكره ميكنند.
- بارها تاكيد كردهايم كه طرف مقابل بايد بپذيرد كه اگر بخواهد با ايران به يك راهحل مذاكراتي برسد، بايد از سياست فشار دست بردارد. نميتواند هم با ايران مذاكره كند و هم به ايران فشار وارد كند.
- سهشنبه به افغانستان ميروم. خيلي خوشحاليم كه امروز يك دولت وحدت ملي در افغانستان تشكيل شده و علاوه بر آن دو دوست نزديك جمهوري اسلامي ايران، دكتر اشرف غني و همچنين دكتر عبدالله عبدالله مسوولان اين دولت هستند و تمام طيفهاي مختلف مردم افغانستان در اين دولت نمايندگي ميشوند.
- شايد آقاي كريمي قدوسي قانع نشد اما مجلس قانع شد. البته شنيدم ديشب (يكشنبهشب) دوباره ايشان ما را خوب نواخته است.
ارزشهاي تهي؛ يا نعل وارونه؟
اصولا پرسشي هم از دين و ايمان و اخلاقيات و رفتار پزشكان آنجا نميكنند، زيرا هدف آنان درمان شدن است و انتخاب پزشك و بيمارستان بايد با اين هدف تطابق داشته باشد. ارزيابي يك پزشك يا فوتباليست خوب هم دقيقا مربوط به انجام همان وظيفهيي ميشود كه آنان در آن ايفاي نقش ميكنند. پزشك خوب ممكن است لزوما انسان خوبي نباشد. يا بهترين فوتباليست لزوما بهترين انسان نيست. چه بسا نمره انساني او بسيار پايين باشد. صد البته كه ما دوست داريم پزشك يا فوتباليست خوب، انسانهاي خوب هم باشند، ولي به دليل انساني خوب بودن، نمره بالايي به طبابت يا فوتبال آنها نميدهيم. بلكه درصد موفقيت در درمان بيماران از سوي يك پزشك يا موفقيت در گلزني و ساير وظايف يك فوتباليست است كه ملاك ارزيابي او قرار ميگيرد. با اين مقدمه، از نظر شما يك وزير يا رييسجمهور موفق چه كسي است؟ آيا كسي كه پس از پايان دوران مسووليتش بر ثروت او افزوده نشده يا كم شده باشد يا در همان خانه قبل از رياستجمهوري خود زندگي كند؟ در اين صورت آيا او وزير يا رييسجمهور خوبي است؟ اين ويژگيها حداكثر يك فضيلت است و نه چيز ديگر. چند روز پيش يكي از معاونان رييسجمهور سابق در دفاع از وي گفت: «باعث افتخار است كه احمدينژاد بعد از هشتسال حضور در قدرت هنوز در همان خانهيي نشسته كه آنجا بوده، او هنوز در نارمك ساكن است.» اين استدلال مثل آن ميماند كه براي تعريف از يك پزشك، به جاي آنكه درصد موفقيتهاي او در درمان را شرح دهيم، بگوييم او همچنان در فلان محلهيي كه قبلا بوده، زندگي ميكند و حق ويزيت دريافت نميكند. ولي در عمل بيمارانش را به جاي درمان، راهي آخرت كرده است!! حالا بياييد فرض كنيد كه نه تنها آقاي احمدينژاد، بلكه 10 نفر از دوستان و همكارانش سالانه هر كدام 100 ميليون تومان حقوق ميگرفتند. در يك دوره هشت ساله ميشد 100 ميليارد تومان و اگر 10 نفر هم به آنان اضافه كنيم، ميشود 200 ميليارد تومان. 10برابر اين را هم قبول كنيم، ميشود 2000 ميليارد تومان. ولي به جاي اين وضعي كه الان داريم، فقط ميتوانستند با كارآيي لازم سالانه فقط يك درصد بر رشد اقتصادي اضافه كنند، در اين صورت حداقل 150 هزار ميليارد تومان به مردم خدمت كرده بودند. در واقع اگر آنان به جاي به رخ كشيدن كفش پاره يا كاپشن گمركي يا اندازه كوچك آپارتمان يا خوردن نان و پنير، بهترين كفشها را ميپوشيدند و بهترين مارك لباس را به تن ميكردند و در آپارتمان پنتهاوس زعفرانيه زندگي ميكردند و هر روز صبحانه و ناهار و شام خاويار ميخوردند، براي مردم بهتر بود از اينكه 800 ميليارد دلار درآمد نفتي را اتلاف نميكردند و آن را صرف توسعه و رفاه مردم ميكردند. كار رييسجمهور، مديريت و توسعه كشور است و ارزيابي موفقيت و شكست او از طريق سنجش اين موارد به دست ميآيد و نه اندازه يا محل آپارتمانش. اين تعبير از رييسجمهور خوب يعني انبارداري كه نگهبان انبار باشد و فقط خودش دزدي نكند يا دزدي او را نبينيم ولي اگر به هر دليلي انبار آتش گرفت ايرادي ندارد. وقتي كه او نتوانسته يا نخواسته جلوي فسادهاي هزار ميلياردي را بگيرد، براي من چه فرقي دارد كه او در آپارتمان 100 متري ساكن است يا هزار متري؟ اتفاقا اين نوع جانماز آب كشيدنها، نوعي نعل وارونه زدن است تا مردم متوجه اصل ماجرا نشوند.