سياستنامه| پس از گذشت سه دهه از كنار رفتن مهدي بازرگان، رييس دولت موقت انقلاب اسلامي ايران از صحنه سياسي كشور، در گفتوگويي مكتوب با امير محبيان، تحليلگر اصولگرا، استاد دانشگاه از شخصيت و منش سياسي مهندس بازرگان پرسيديم. محبيان معتقد است مهندس بازرگان يك چهره سياستمدار اصلاحطلب، محافظهكار و مقيد به اصول اخلاقي در سياست بود كه خصلتهاي مناسب براي تطبيق خود با شرايط دايما در حال تحول و راديكاليزه شدن جامعه سياسي را نداشت. به اعتقاد او اخلاقگرايي و تاكيد بر اصالت و نجابت در رفتار سياسي الگوهايي مفيد در هر دوراني به ويژه در دوران ما است.
بهطور كلي مهندس بازرگان را تا چه حد سياسي ميدانيد؟ به نظر شما قدرت گرفتن تا چه حد براي ايشان اهميت داشت؟
روشن است كه مهندس بازرگان اساسا فردي سياسي بود كه البته به گمان من سعي داشت اسير سياستزدگي يا به معناي ديگر قدرتطلبي به معناي عرفي آن نشود. در رفتار ايشان اخلاق و تجربه به روشني نمودار بود. برداشت اوليه من از مطالعه در رفتار مهندس بازرگان مرا وا ميدارد كه اذعان كنم هر چند وي در حوزه سياست فعال بود ولي به گمان من در پي كسب قدرت به هر قيمتي نبود و تلاش داشت پرنسيپها و اصولي را كه باور داشت در عمل سياسي رعايت كند.
دو نقدي كه غالبا بر ايشان وارد ميشود يكي استعفاي زودرس ايشان و ديگري انتصاب اميرعباس انتظام به سخنگويي دولت است، شما تا چه حد اين دو نقد را وارد ميدانيد؟
در مورد انتصابهاي مهندس بازرگان طبعا انتقاداتي از مناظر مختلف مطرح شده است؛ اين انتقادات عمدتا با توجه به شرايط انقلابي جامعه وارد بود، زيرا افراد برگزيده شده براي مناصب شخصيتهاي مناسبي براي فعاليت در يك فضاي انقلابي نبودند. البته نبايد فراموش كرد كه شخص مهندس بازرگان هم داراي خصلتهاي مناسب براي تطبيق خود با شرايط دايما در حال تحول و راديكاليزه شدن جامعه سياسي نبود.
شما پيش از اين مهندس بازرگان را ليبرال نسبي خواندهايد كه با جو راديكال همراه نبوده و قايل به تغييرات گام به گام بوده است. به اعتقاد شما اين ويژگي براي ايشان مثبت تلقي ميشود يا منفي؟
اعتقاد به سياست گام به گام يا اصطلاحا فابياني روش دوران ثبات است و طبعا باورمندان به اين روش در كوران فضاي انقلابي به راحتي حذف ميشوند زيرا فضاي انقلابي فضاي تاسيس است نه تثبيت.
به گمانم مهندس بازرگان يك چهره سياستمدار اصلاحطلب، محافظهكار و مقيد به اصول اخلاقي در سياست بود. از لحاظ شخصيتي، فردي محترم بود كه وظيفهيي سخت را در شرايطي خاص برعهده گرفت كه طبعا قادر به مديريت آن نبود البته تاكيد ايشان بر استفاده از نيروهايي كه هنوز تمامي ابعاد شخصيتي و ارتباطات سياسيشان بررسي نشده آن هم در فضاي حساس انقلابي به ويژه در مناصب حساس عملا مشكلاتي را به وجود آورد كه منجر به حذف ايشان شد.
با توجه به اينكه فرمودهايد بازرگان، ليبرال به معني غربي كلمه نبوده و اكنون نيز بحثهايي با محوريت اعتدال در جامعه مطرح شده است، آيا ميتوان ايشان را از پيشروان مشي اعتدال دانست؟
بازرگان سياستمداري سنتي و ملايمالطبع بود. اگر اين خصوصيات را براي معتدل بودن كافي ميدانيد اينگونه فرض كنيد.
مشخصات اعتدالي بودن ايشان چيست؟ تا چه اندازه به محافظهكاري و تا چه حد به انقلابيگري نزديك بود؟
خصلتهاي روانشناسي بازرگان و نهضت آزادي اساسا آنها را به جرياني اصلاحطلب تبديل ميكند؛ نه انقلابي ولي فراموش نكنيم كه از بستر نهضت آزادي جريانات راديكالي برخاستند كه درواقع واكنشي بودند به تناقض آرمانگرايي و سياستهاي فابياني و مصلحتجويانه!
البته سخن من به معناي محق دانستن آن گروههاي راديكال نيست بلكه اشاره به وجود تناقض دروني نهضت آزادي در آن زمان بود.
مهمترين عامل سقوط دولت بازرگان چه بود؟ جناحبندي سياسي و عدم اقبال انديشههاي او در جامعه، هر يك تا چه اندازه بر سقوط او تاثيرگذار بودند؟
دوره بازرگان به عنوان يك دوره گذار در انقلاب اسلامي دانسته ميشود؛ دوره گذار از يك رژيم به رژيمي جديد كه در آن شرايط روشن بود قايق بازرگان توان تحمل امواج سنگين درياي انقلاب را ندارد.
بعد از گذشت 35 سال از كنار رفتن دولت بازرگان، الگو گرفتن از كدام اقدام او ميتواند براي سياستمداران امروزي مفيد باشد و كدام اقدام ايشان بهتر است توسط آنها تكرار نشود؟
اخلاقگرايي و تاكيد بر اصالت و نجابت در رفتار سياسي الگوهايي مفيد در هر دوراني به ويژه در دوران ما است. تجربه سياسي به ما نشان داده است كه در گزينش سياستمداران بايد بر تجربه، اصالت و نجابت رفتار آنها بيش از آنكه تاكنون تاكيد كردهايم، تاكيد كنيم.