• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3160 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۳۰ دي

اهميت بازخواني مشي سياسي بازرگان در گفت و گو با سيدرضا اكرمي

دوره بازرگان و انديشه‌هاي او تمام شده است

زماني كه در مشهد مراسم چهلمين روز درگذشت دكتر شريعتي برگزار شده بود، وقتي شهيد مطهري وارد اين مجلس مي‌شود تعدادي از طرفداران دو‌آتشه شريعتي بناي سر دادن شعارهاي توهين‌آميز به آن مرحوم مي‌كنند. بازرگان از اين كار جلوگيري كرد؛ ميكروفون مراسم چهلم شريعتي را در دست گرفت و بدون كوچك‌ترين ملاحظه‌يي از معترضان حضور مطهري پرسيد «چه خبر است؟» او در ادامه به برخي اختلاف‌هاي مطهري و شريعتي اشاره كرد و گفت «درست است كه آقاي مطهري از دكتر شريعتي انتقاداتي داشته اما الان مي‌خواهيد چه كار كنيد؟ مي‌خواهيد ايشان را بكشيد؟»

سياست‌نامه|  سالروز درگذشت مهندس مهدي بازرگان، نخستين نخست‌وزير جمهوري اسلامي ايران پس از انقلاب، رييس دولت موقت و يكي از بنيانگذاران نهضت آزادي ايران، بهانه‌يي شد تا درباره شخصيت و مشي اعتدالي او با سيد رضا اكرمي، رييس شوراي فرهنگي نهاد رياست‌جمهوري و رييس شوراي فرهنگي وزارت كشور به گفت‌وگو بنشينيم. او بازرگان را فردي مومن، متدين و مبارز مي‌داند كه نمي‌توانسته است با افكار انقلابي امام و ديگران همسو باشد. در واقع مهم‌ترين و شايد تنها نقد اكرمي به بازرگان را مي‌توان در همراهي نكردن او با انقلاب و شرايط آن زمان جامعه ايران دانست.

  شما با مهندس بازرگان و انديشه‌هاي ايشان از چه زماني و به چه صورت آشنا شديد؟

من از زماني كه در قم طلبه بودم با نوشته‌هاي مرحوم بازرگان از قبيل مطهرات در اسلام، اسلام دين مولد و مبارز و ساير آثار ايشان آشنا بودم تا به انقلاب و بعد از آن رسيديم. ايشان را فردي متدين و محترمي مي‌دانستم. من هم با آثار قلمي ايشان و هم با انديشه‌هاي ايشان مأنوس بودم كه در دوران انقلاب تقريبا به نقطه اوج خود رسيد و ايشان نخست وزير جمهوري اسلامي ايران شدند و اين تا هنگام تصرف لانه جاسوسي ادامه داشت كه خب ايشان استعفا داد و امام هم استعفاي ايشان را پذيرفت و بعد از آن تقريبا از صحنه به قدري حذف شد، بعد هم كه نماينده دوره اول مجلس شوراي اسلامي شد. من با ايشان از نظر فكري و رفتاري آشنا بودم.

  اقدامات مهندس بازرگان در پي اشغال سفارت و استعفاي ايشان در نگاه شما نسبت به ايشان تغييري ايجاد كرد؟

من از ابتدا مرحوم بازرگان را فردي مومن، متدين و مبارز مي‌ديدم اما خب ايشان ويژگي انقلابي بودن و اينكه بتواند با افكار انقلابي امام و ديگران همسو باشد را نداشت. در واقع در اين حد و اندازه نبود اما خب فرد متدين و طرفدار انقلابي به حساب مي‌آمد اما آن انقلابي كه همراه با انقلاب بتواند با مخالفان و حتي ضد انقلاب برخورد كند نبود. بعدها داستان مجاهدين خلق را ديديم كه ايشان مي‌گفتند مجاهدين خلق فرزندان نهضت آزادي هستند كه خب اين تقريبا نظر مطلوب و مناسبي نبود.

  شما از نزديك برخوردي هم با مهندس بازرگان داشته‌ايد؟

نه ما با هم تماس حضوري و اينكه هم‌سخن و هم گفت‌وگو شويم،  نداشته‌ام.

  چه تفاوتي بين ديدگاه‌هاي ايشان و تفكرات انقلابي آن زمان وجود داشت كه باعث ايجاد اختلاف شد و مهندس بازرگان را از صحنه سياسي كنار زد؟

ببينيد انقلاب يك معناي خاصي دارد كه اين نيازهاي خاص خودش را هم مي‌طلبد. به هر حال شاه و سلطنت مساله مخالف انقلاب و ضد انقلاب بود. در حالي كه مرحوم بازرگان تا همان اواخر هم مي‌گفت شاه سلطنت و دولت حكومت كند. خب امام مي‌فرمود شاه بايد برود اما بازرگان مي‌گفت اين شايد نشدني است و ما به نتيجه نمي‌رسيم، در حالي كه امام به نتيجه رسيد و انقلاب شاه و نظام شاهنشاهي را حذف كرد اما آقاي بازرگان يا باور نمي‌كرد يا اعتقاد داشت كه كار سختي است و باعث خونريزي مي‌شود. اين بيشتر حالت كنار آمدن و مسالمت و امثال اينها بود كه خب اين با نگاه‌هاي انقلاب اصلا نمي‌سازد. انقلاب براي خود ادبيات خاصي دارد. بايد قاطع بود و استقامت نشان داد و جلو رفت اما خب مهندس بازرگان اين اعتقاد را نداشت.

  با توجه به اينكه مهندس بازرگان معتقد به سياست گام به گام بود و اكنون نيز بحث‌هاي اعتدالي در جامعه مطرح است، چه وجه اشتراك يا تفاوتي را مي‌توان بين اين دو سياست يا بين ايشان و روحاني در نظر گرفت؟

به نظرم مقايسه وقتي درست است كه در آن هم زمان و هم شرايط در نظر گرفته شود. ما الان زمان و شرايط‌مان با دوران اوايل انقلاب و زمان مرحوم بازرگان قابل مقايسه نيست. ما نمي‌توانيم بگوييم اين دو چه شباهت‌ها يا افتراق‌هايي با هم دارند. آن دوره برهه خاصي بود كه همه بايد در انديشه تثبيت و تحكيم نظام باشيم خب اين كار الان انجام گرفته و ما در شرايطي هستيم كه بايد به سمت رشد و توسعه برويم، سند چشم‌انداز 20 ساله را امروز داريم. اكنون سال‌هاي زيادي گذشته است. آن روزها كه اين حرف­ها نبود بنابراين اصلا نمي‌توانيم بگوييم وجه تشابه يا تفاوتي بين مرحوم بازرگان و دكتر روحاني وجود دارد يا نه.

  فرموديد دوره‌ها و آدم‌ها را نمي‌توان باهم مقايسه كرد، از زاويه ديگري نگاه مي‌كنيم. بين مشي مخالفان اين دو چه تفاوت يا شباهت‌هايي هست. مثل برخوردي كه اخيرا در مجلس با علي مطهري، نماينده مردم تهران شد و تا حدودي تداعي كننده اتفاقات مشابه در دوره مهندس بازرگان بود.

من اصلا نه مهندس بازرگان را با علي مطهري مقايسه مي‌كنم و نه علي مطهري را با مهندس بازرگان. من صريح مي‌گويم كه رفتار علي مطهري با مجلس را خلاف مي‌دانم. آقاي مطهري مي‌خواهد حرفي را در رابطه با «فتنه» بزند و بگويد بايد همه كساني كه در اين موضوع نقش داشته‌اند از جمله احمدي‌نژاد و كساني كه در مناظره و جشن بعد از انتخابات در برابر قانون و در مقابل امام آن هم به فاصله 11 روز از 9 دي تمرد داشته‌اند پاسخگو باشند اما به يك‌باره به سمت موضوع حصر غش مي‌كند. من اين حصر را قانوني مي‌دانم شوراي امنيت ملي آمده و قصه 88 را بررسي كرده و جمع‌بندي‌اش اين است كه موسوي و كروبي بايد از نظر ملي امنيتي و مصلحتي فعلا در شرايط خاصي قرار بگيرند و خود آنها هم بهتر است با ديگران در تماس نباشند و گرنه براي هر دو طرف مشكل ايجاد مي‌شود. حتي ممكن است افرادي درصدد آسيب رساندن به آنها باشند كه اين براي نظام قابل تحمل نيست. پس اين فاصله براي آنها خوب است تا قدري در عملكردشان تجديدنظر كنند. قطعا آقاي مطهري هم اشتباه مي‌كند اين مسير را ادامه مي‌دهد. شوراي امنيت ملي يك نهاد قانوني است كه تصميم گرفته شده را به امضاي رهبري رسانده‌ است. بنابراين اين حصر قانوني شرعي و قانوني است. حتي اگر سخنان ايشان من باب امر به معروف و نهي از منكر هم باشد نبايد آن را بيشتر از اين ادامه دهد. اگر هم به دنبال راه‌حل هستند و مي‌خواهند تمام كساني كه در «فتنه 88» دست‌اندركار بوده‌اند مواخذه شوند كه آن يك بيان ديگر و يك راه ديگر مي‌طلبد. بنابراين هرگز نبايد علي مطهري را با بازرگان مقايسه كرد سطح علي مطهري اين نيست. مخالفان آنها و اتفاقات پيرامون آنها را هم نمي‌توان باهم مقايسه كرد، در حال حاضر شرايط با آن دوره متفاوت است.

  درباره بازانديشي در تفكرات و عملكرد افراد گفتيد، آيا اين بازانديشي و تجديدنظر با يك سازوكار بهتر قابل انجام نيست؟

ببينيد قبل از هر چيز نبايد اين موضوع را رسانه‌يي و تريبوني كنند. بهتر است چند نفر آدم عاقل بنشينند، صحبت كنند، وساطت و جمع‌بندي كنند تا به يك نتيجه برسند. اين كار با رسانه‌يي كردن انجام نمي‌شود.

   برگرديم به موضوع گفت‌وگو، به نظر شما مهم‌ترين عامل سقوط مهندس بازرگان چه بود؟

ايشان هم از لحاظ نگاه فكري و هم سياسي نمي‌توانست با انقلاب و انقلابيون همراهي كند. ما درمورد كردستان اين مساله را ديديم. در آن زمان مرحوم قرني، رييس ستاد مشترك بود، ايشان مي‌گفت بايد با ضد انقلاب برخورد كرد و نبايد آن هم در اول انقلاب به آنها اجازه سر برداشتن داد اما مرحوم بازرگان موافق نبود، استعفاي قرني را پذيرفت و ايشان شهيد شد. بازرگان نمي‌توانست خود را در شرايط انقلاب قرار دهد. ببينيد انقلاب براي خود ادبيات خاص دارد. تصميم‌گيري قاطعيت اعمال و اجراست. نمي‌شود به گروهي گفت كه آقا من شما را نصيحت مي‌كنم و بعد آنها شروع به تيراندازي كنند و پادگان مهاباد را بگيرند و بعد بيايند پادگان سنندج را تصرف كنند. اينكه انقلابي بودن نيست. انقلاب و انقلابي بودن اخطار، اتمام حجت و برخورد لازم دارد. بازرگان اين را نمي‌توانست هضم كند. امريكايي كه خود را از 28 مرداد تا 25 سال بر همه‌چيز مملكت حاكم كرده بود را نمي‌شد با نصيحت و خواهش و تمنا قانع كرد و به او گفت كه حق دخالت در امور داخلي ما را نداري يا اينكه سفارتخانه‌هاي شما نبايد لانه جاسوسي باشد كه هر ضد انقلابي با آن رابطه داشته باشد. وقتي لانه جاسوسي به تصرف درآمد بسياري از ارتباط‌ها با گروهك‌هاي مختلف ضد انقلاب قطع شد پس مشخص شد اينجا حلقه وصل بود. اين طوري با مذاكره كه نمي‌شود همه‌چيز را به پيش برد.

  يعني شما مي‌فرماييد روحيه ايشان به نحوي سازشكارانه بود؟

ببينيد ساخت و پاخت و امريكايي بودن بيان ديگري است، من هرگز نمي‌گويم اينها امريكايي بودند فقط اين روحيه با انقلاب نمي‌سازد. انقلاب يك طبيعت خاص دارد. ببينيد به طور مثال ما الان با جنگ نرم مواجه هستيم، در جنگ نرم بايد قبول كرد كه جنگ است نه اينكه من يك نظر مي‌دهم شما هم يك نظر مي‌دهيد. شما نگاه كنيد همين حادثه‌يي كه در فرانسه رخ داد، دو يا سه نفر احمق رفتند و به خاطر يك كاريكاتور 12 نفر را كشتند و عده‌يي را مجروح كردند اما اكنون مي‌بينيم كه آمده‌اند نشريه را منتشر كرده‌اند و در يك كاريكاتور به پيغمبر اكرم(ص) توهين كرده‌اند آن هم در سه ميليون نسخه و به چند زبان. اينجا ديگر نمي‌شود گفت‌وگو كرد. آنها به پيغمبري كه يك ميليارد و 700 ميليون پيرو دارد توهين مي‌كند. اين چه معنايي دارد؟ مگر رفتارهاي اينچنيني با مذاكره و گفت‌وگو حل مي‌شود. اين رفتارها رسما به دنبال براندازي و تحقير و شكستن روحيه و غيرت ديني است و بعد نتانياهو به پاريس مي‌رود و مي‌گويد كه يهوديان فرانسه امن نيست به اسراييل بياييد. اين مسخره كردن خودشان است؟ مسخره كردن يهوديان است؟ مسخره كردن اروپاست؟ اروپا ناامن و اسراييل امن است؟

  با توجه به گذشت 35 سال از كنار رفتن مهندس بازرگان، سياستمداران چه درس‌هايي از عملكردهاي مثبت و منفي ايشان در عرصه‌هاي مختلف مي‌توانند بگيرند كه برايشان راهگشا باشد؟

ببينيد اگر كسي در مقام نقد باشد حداقل چهار شرط را براي آن نياز دارد؛ اول اينكه آگاهي كامل به همه مسائل داشته باشد، دوم، قصد اصلاح، خيرخواهي و ترميم داشته باشد، سوم، پيشنهاد جايگزين را بدهد و چهارم اينكه در داوري و قضاوت انصاف داشته باشد. در حال حاضر نه مرحوم بازرگان حضور دارد و نه نظرات ايشان وجود دارند كه بخواهيم درباره آنها قضاوت كنيم. من مرحوم بازرگان را فردي متدين و محترمي مي‌دانم ولي انقلابي نبود و نمي‌توانست با انقلاب همراهي كند. بنابراين دوره او و انديشه‌هاي او هم در آن زمان تمام شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون