20 سال از درگذشت بازرگان گذشت
در كشاكش اخلاق و سياست
زهرا خندان / بازرگان مانند بسياري از سياستمداران آمد و رفت و اثر خود را بر سرنوشت مردم گذاشت. اين آمد و رفتن واكنشهاي زيادي در پي داشت و از نقد تا دفاع از بازرگان حرفهاي زيادي زده شد اما اين سياستمدار ميانهروي روزهاي پرالتهاب، با وجود همه انتقادات ميتواند همچنان بر سياست روز ايران اثرگذار باشد. به ويژه در اين سالها كه بحث اعتدال و ميانهروي داغ است و بسياري به دنبال آن هستند كه تعريفي درست و بجا از اعتدال ارايه دهند. بازرگان چه ويژگيهايي داشت كه امروز كمتر ديده ميشود و از طرفي نقطه ضعف اين سياستمدار چه بود؟ نقطه نظرهاي شفاهي چهار صاحبنظر در امور سياسي را در اين زمينه ميخوانيد. هنوز هم بسياري از بازرگان به خاطر استعفايش گلهمند هستند و بسياري هم معتقدند استعفاي بازرگان نشانگر عدم گنجايش جامعه براي سطح اخلاقمداري و تعهد بازرگان است. كرباسچي و كولايي، با دفاعي سرسختانه از اخلاق مداري اين سياستمدار نماينده دسته اول و شيرزاد و زيباكلام از دسته گلهمندان از استعفاي بازرگان هستند.
نقطه ضعفها از آن جامعه و نه بازرگان
نقطه قوت بازرگان و مشي زندگياش، خداباوري واقعي و انسانيت او بود. اين خصيصه از ابتدا تا انتهاي زندگي و در همه مراحل در رفتار او متبلور بود و فكر ميكنم صفتي جامعتر از خداباوري نتوان در مورد مهندس مهدي بازرگان به كار برد. اما بيش از اينكه مهندس بازرگان ضعفي در اقدامات سياسي داشته باشد، اين جامعه ايران بود كه نقصان داشت. اين نقطه ضعف جامعه ما است كه افرادي با ارزشهاي مطلق نميتوانند با ملاحظات موجود كنار بيايند. افرادي كه ارزشهايي را به صورت مطلق ميپذيرند و حاضر نيستند ارزشهايشان را زير پا بگذارند در جامعه سياست زدهيي مثل ايران با مشكل مواجه ميشوند. بازرگان به مسائلي باور داشت كه با ملاحظات سياسي آن زمان سازگار نبود و مشكل اصلي او هم همين عدم همخواني باورها و معيارهايش با شرايط زمانه بود. بازرگان هيچگاه خود را به عنوان يك انقلابي معرفي نكرد و همواره به دنبال اصلاح و ميانهروي بود. جامعه سياستزده آن روز ايران بود كه اجازه نداد فردي با اين ميزان از تعهد و باور به كار خود ادامه دهد.
اخلاقيات؛ پاشنه آشيل بازرگان
بازرگان فردي اخلاق مدار بود و بر همين اساس تلاش ميكرد سياست را با اخلاق پيوند دهد. شايد بتوان گفت اصليترين نقطه قوت او همين خصيصه اخلاق مداري است كه نشان داد در تمامي مراحل و شرايط مختلف، چه در زمان قدرت و چه قبل و بعد از آن به تعهدات اخلاقي خود پايبند است. چنين پايبندي كمتر از سياستمداران جامعه ايران ديده شده و در كشورهاي جهان سوم اخلاقمداري سياستمداران پديدهيي نادر است. بازرگان توانست در چنين شرايطي الگويي قابل تمجيد از پيوند ميان سياست و اخلاق باشد. اما همين اخلاقمداري به نوعي پاشنه آشيل بازرگان بود. بازرگان به عنوان يك سياستمدار توجه كافي و مناسب به لوازم و سازو كارهاي قدرت نداشت. بازرگان با تعهد محكم به مسائل اخلاقي از الزامات ماندگاري در قدرت دور شد و بر اساس اعتقادات خود و نه اقتضائات جامعه رفتار كرد. به همين علت دوره تصدي قدرت او كوتاه بود. تجربه نشان داده سياستمداراني كه تعهدي محكم براي حفظ اخلاقيات و باورهاي خود دارند نميتوانند قدرت را حفظ كنند و پايدار و مستمر نيستند.
بازرگان با مردم ارتباط داشت
دولت بازرگان خدمات برجستهيي در زمان رياستش بر دولت موقت انجام داد اما آنچه براي من و احتمالا همنسلان من از او در ذهن مانده، ارتباط مستمر و بازرگان با مردم از طريق تلويزيون است. بازرگان در آن زمان در برنامههاي تلويزيوني تكنفره با مردم ارتباط ميگرفت و به طور منظم و هفته به هفته با مردم صحبت ميكرد. لحن رك، ساده بازرگان و استفاده او از ضربالمثلهاي معروف ميان عامه مردم، در اين برنامههاي تلويزيوني اثرگذاري خوبي بر اذهان عمومي داشت. استفاده بازرگان از ضربالمثلها آنقدر معروف شده بود كه مجلههاي طنز آن دوره، كاريكاتور او را همراه يك كتاب از ملانصرالدين تصوير ميكردند. به ياد ميآورم بازرگان در يكي از برنامهها با لحني صريح ميگفت مردم با دهان باز از من پول ميخواهند، من هم ندارم! سادگي صحبت او با مردم در آرامش و اعتماد آنها به دولت بسياز موثر بود و اين حركت بعد از بازرگان از سوي هيچ سياستمداري تكرار نشده است.
استعفاي بازرگان و توقف دموكراسيخواهي
ايستادگي، پايمردي و ارزش و احترامي كه بازرگان براي دموكراسي و آزادي بيان قايل بود آن چيزي است كه جامعه امروز ايران شديدا به آن نياز دارد. در كنار اين مساله، رافت و اعتدال و مهرباني و عدم تنفر بازرگان از ديگران به ويژه ديگر ملتها خصيصهيي است كه جامعه ايران و سياستمداران ايراني بايد از بازرگان بياموزند. ميتوان گفت بارزترين ويژگي اين سياستمدار ارزشگذاري او به آزادي و دموكراسي است. اما بزرگترين نقد من به بازرگان اين است كه چرا آنقدر زود تسليم جريانهاي تندرو و راديكال آن زمان شد و استعفا داد؟ زماني كه تندروها سفارت امريكا را اشغال كردند بازرگان حاضر نشد دولت را در اختيار داشته باشد و رفت. در حالي كه به عقيده من بايد ايستادگي بيشتري از خود نشان ميداد و دولت موقت را محكم حفظ ميكرد. بازرگان نبايد اصرار به رفتن ميكرد .