• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3691 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۱ آذر

فيلم‌هاي مروج خشونت در جامعه ما بهتر ديده مي‌شوند

‌ خانم آبيار ترسي نداشتيد كه بخشي از تصاوير و خاطرات كودكي‌تان را براي عموم مردم روي پرده سينما به نمايش مي‌گذاريد؟
آبيار: اين فيلم لزوما خاطرات كودكي من نيست. بخش‌هايي از آن ممكن است، باشد. در همه كارهايم ردپايي از زندگي‌ام وجود دارد. اما «نفس» بيشتر جوششي بود و وقتي رمان را مي‌نوشتم به ذهنم مي‌رسيد. من از خيلي‌ها درباره خاطرات كودكي‌‌شان سوال پرسيده بودم و اين جزييات را هم در فيلم آوردم.
‌ يعني پيش از نوشتن فيلمنامه تحقيق كرديد؟
آبيار: نه اين فيلم در دسته‌بندي كارهاي تحقيقي قرار نمي‌گرفت. از آن كارهايي بود كه روان و راحت نوشته و روي كاغذ جاري شد. يك چيزهايي مي‌تواند زندگي جزيي از زندگي من باشد اما يك چيزهايي هم زندگي من نيست و فضا و اتمسفري است كه از آن روزها به ياد داشتم.
‌ شما هم ادبيات را تجربه كرديد و هم سينما را. كدام يك از اين دو حوزه براي بيان احساسات راحت‌تر است؟
آبيار: هر كدام‌شان دنياي متفاوتي دارند. مثلا بخش‌هايي از «نفس» را اصلا نتوانستم به فيلم تبديل كنم. سينما پتانسيل خودش را دارد و ادبيات هم قابليت‌هاي خودش را.
‌ كدام بيشتر سر ذوق مي‌آوردتان؟
آبيار: ادبيات موقع نوشتن آدم را سر ذوق مي‌آورد. يعني همزمان هنر و هنرمند به هم نزديك مي‌شوند و تو همزمان از فرآيند هنري‌ات لذت مي‌بري اما فيلم اينطور نيست و تو همزمان از هنرت لذت نمي‌بري چون همه‌چيز را به صورت مقطع مي‌بيني. اصلا نمي‌تواني بفهمي تصاويري كه گرفتي چطور كنار هم قرار مي‌گيرد. لذتي كه با زدن ساز و كشيدن نقاشي به تو دست مي‌دهد از جنس لذت فيلمسازي نيست.
‌ حواشي سينما شما را از ماندن در اين حوزه نمي‌ترساند؟ نگران نيستيد يك روزي به عنوان سينماگر به جاي اينكه نشريات و فضاي مجازي به آثارتان بپردازند، زندگي شخصي‌تان را زير ذره‌بين قرار بدهند؟ اتفاقي كه در ماه‌هاي اخير به واسطه يكي از رسانه‌ها براي برخي از هنرمندان افتاد.
آبيار: اتفاقا خواندن اين مطالب، خواب را از چشمان من مي‌گيرند. ورود به حريم خصوصي هنرمنداني كه ما مي‌شناسيم‌شان، بي‌انصافي است. مي‌دانيم كه خيلي از اين برچسب‌ها به هنرمنداني كه متهم مي‌شوند و سينماي‌شان در خدمت اخلاق است، نمي‌چسبد. اتفاقا در روايتي به حضرت علي(ع) مي‌گويند برويد ببينيد فلان جا چه اتفاقي ميان يك زن و مردي مي‌افتد. بعد از ايشان مي‌پرسند ديديد؟ ايشان مي‌گويند من چيزي نديدم. حضرت علي كه مي‌توانند الگوي خوبي براي ما باشند، به خيلي از حواشي و مسائل دامن نمي‌زدند. اگر چيزي مي‌ديدند، روي‌شان را برمي‌گرداندند. حالا اينكه ما بخواهيم به هنرمندان كشورمان صرفا به خاطر موفقيت يك فيلم چنين تهمت‌هايي بزنيم، در مخيله من نمي‌گنجد و اميدوارم خدا براي من و هيچ هنرمندي پيش نياورد. اين كار مثل اتفاقي است كه در فيلم «ترديد» افتاد. طرف مي‌رود پيش كشيشي و مي‌گويد درباره يكي بدگويي
كرده است.
يعني خصوصياتي كه داشته را، بازگو كرده. از آن كشيش مي‌پرسد حالا چه كار كنم؟ مي‌گويد برو بالاي بامي و بالش پر از پري را در باد پاره كن و بعد تمام پرها را از روي زمين جمع كن. اين يعني حرفي كه زده مي‌شود هرگز نمي‌توان پس گرفت و آثار و تبعات آن تا هميشه مي‌ماند. بزرگ‌ترين آرزويم براي سينماي ايران اين است كه حواشي آن براي هميشه
تمام شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون