• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3716 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۲۱ دي

اشك‌هايي براي همسنگر پيشكسوت


ديروز در ميانه اشك‌هايي كه در حسينيه جماران و در چند قدمي پيكر مطهر آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني ريخته مي‌شد، اشك‌هاي شيخ علي اكبر ناطق‌نوري به‌شدت به چشم مي‌آمد. بغض ناطق خوش خنده و خوش‌روي همه اين سال‌ها كه كمتر تلخي در چهره‌اش ديده شده است، ديروز شكست. بغض براي مردي كه شايد اميد ناطق‌نوري بود و در وصف او نوشت: «خبر ارتحال مبارز بزرگ انقلاب، يار وفادار امام و رهبرى و همسنگر پيشكسوتم، حضرت آيت‌الله هاشمى رفسنجانى، عمق جانم را سوزاند.» عمق سوخته جان ناطق‌نوري اما خاطرات زيادي با مردي دارد كه امروز پيكرش تشييع خواهد شد. مردي كه ناطق‌نوري در تمام اين سال‌ها براي نقش‌آفريني او در لحظات حساس اميدوار بود. سال گذشته بود كه ناطق‌نوري در گفت‌وگو با سالنامه نوروزي اعتماد در مورد اصرارهايش براي كانديداتوري آيت‌الله هاشمي در انتخابات سال 84 گفته بود: «روزي پس از جلسه مجمع تشخيص مصلحت نظام به آيت‌الله هاشمي گفتم: من هر چه فكر مي‌كنم مي‌بينم كه جز شما كسي كه بتواند بيايد و كارهاي نيمه كاره را تكميل كند، نيست.» خيلي اصرار كردم. ايشان گفت: «من نمي‌آيم و سنم بالا رفته است و نمي‌توانم.» باز پنج يا شش ماه بعد يادم هست يك روز جلوي همه آقايان گفتم: «آقاي هاشمي، من رييس مجلس بوده‌ام و شما هم رييس‌جمهور. من حاضرم كه خودم را تا سطح وزير تنزل بدهم و دست همكاري بدهم و حتي در كابينه شما وزير شوم. قول بده و بعد از آقاي خاتمي بيا. كشور نياز دارد.» ايشان به هر حال قبول نكردند.» با اين همه ناطق‌نوري حالا در فراق همسنگري است كه تنها اميد اين روزهايش انتشار اعتدال بود. ناطق‌نوري مردي كه به گفته خودش هر هفته در جلسات مجمع تشخيص چند صندلي آن طرف‌تر از آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني مي‌نشست حالا با خلايي بزرگ روبه‌رو است.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون