تلنگر به بختيار
امير مهريزي
به فرض محال اگر براي فوتباليستها دادگاهي وجود داشت كه درباره عملكردشان از آنها سوال ميكرد، به نظرتان امروز بختيار رحماني چه پاسخي داشت؟ پر سر و صداترين انتقال باشگاه استقلال كه با حمايت مديران و كادرفني، روي دست هواداران گلباران شد در مقابل احساس مردم، بچههاي كوچكي كه تصويرش را به اشتراك گذاشتند و هواداران روي سكو چه دارد كه بگويد؟فاجعه نارسترين واژه براي توصيف عملكرد كسي است كه شماره هفت را پوشيد و چندي بعد ثابت كرد شماره واقعياش «صفر» بوده و ركب خورده اين وسط ما هستيم كه دل ميبنديم به فوتباليستي كه تا دم دماي صبح دلش راضي نميشود دست از سر اينستاگرام بردارد. براي بختيار كه امروز در مواجه با مشكلات خود ساختهاش دستها را به نشانه تسليم بالا برده چه بنويسيم؟ براي فوتباليستي كه هيولاي تهران او را بلعيده، چه نسخهاي بنويسيم؟ ستارهاي كه كيروش به خاطرش با سازمان نظام وظيفه درافتاد، حالا همه خوشبختي را در تفريح شبانه و گردش با دوستانش ميبيند و براي او چقدر اين خوشگذرانيها گران تمام ميشود وقتي جام جهاني روسيه را از خانه تماشا كند. نيمفصل گذشت اما بازي نكردن در داربي، نيمكتنشيني و دنياي سياه اين روزها هيچكدام تلنگر خوبي براي بختيار نبود و امروز هم كه به درب خروجي باشگاه نزديك شده به جاي پاسخ مناسب، رضايتنامه ميخواهد و صورت مساله را پاك ميكند تا يادمان بماند سقف كوتاهش چقدر زود مانع پيشرفتش شد. تماشاگران اما از بختيار رحماني هيچ خاطره روشني نخواهند داشت، فوتباليستي كه اگر به اندازه ژست گرفتن برابر عكاسها در زمين فوتبال هم خوب بود، حالا جاي اين همه تصوير سياه از عملكرد ضعيفش، رنگدانههاي شادي و شعف به استقلال منصوريان اضافه ميكرد. خداحافظ آقاي رحماني - اينجا دل هيچكس برايت تنگ نميشود.