زنان و نقش آنان در توسعه همهجانبه و پيشتازي زنان فرهنگي
مونا اميدي
فرهنگي شاغل و دكتراي مديريت آموزشي
هدف اصلي كشورها از توسعه پايدار به معناي رفع عقبماندگي از تمدن پيشرو است، در واقع توسعه در معناي كلي به تحول در چهار زيرمجموعه فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي اشاره دارد و با عنايت به اينكه توسعه به لحاظ اقتصادي به معناي رشد صنعتي و هدايت اصولي اقتصاد بازار و از بعد اجتماعي نيز به معناي گسترش دموكراسي و عدالت اجتماعي است، براي رسيدن به توسعه بايد به ثبات اجتماعي دست يابيم و اين جز با تامين عدالت و آزادي ميسر نخواهد شد. توسعه پايدار به علت گسترش موضوعي ابعاد گستردهاي را شامل ميشود، بعد اجتماعي و اقتصادي مثل تامين سلامت، تامين مسكن مناسب و تلفيق برنامهريزي محيط زيست و فقر زدايي، بعد منابع، بعد مشاركت مردمي و روشهاي اجرايي مثل آموزش بنابراين همانطور كه در بعد مشاركت مردمي به مشاركت همه اقشار در فرآيند توسعه، توجه به زنان و جوانان و كودكان، مشاركت مردم بومي، سازمانهاي غيردولتي، نقش مسوولان محلي، كارگران و كاركنان در حوزههاي مختلف اشاره ميشود در نتيجه زنان به ويژه از اين طريق تاثير مستقيمي بر روند تثبيت توسعه خواهند داشت. با توجه به اينكه در راه تامين عدالت و آزادي جلب مشاركت زنان در جامعه بسيار حايز اهميت است؛ لذا بهرهگيري از مشاركت بانوان ميتواند يكي از راهكارهاي اساسي تثبيت عدالت در كشور باشد. توسعه پايدار به عنوان يكي از بسترهاي تعالي و رشد انسان، آنگاه ميتواند موفقيتآميز باشد كه با ياري و مشاركت همه گروههاي اجتماعي و براي همه آنان انجام شود. توسعه نابرابر در فضاي سياسي يك سرزمين ميتواند بستري مناسب را براي ايجاد متغيرهاي اثرگذار بر مولفههاي امنيت ملي و ورود به شرايط بحراني فراهم آورد. توسعه پايدار با هدف برطرف كردن احتياجات انساني و بهبود كيفيت زندگي به عنوان هدف مهم و اساسي همه گروههاي اجتماعي در هر كشوري محسوب ميشود. در ميان گروههاي اجتماعي، زنان به دليل ارتباط مستقيم آنان با گروههاي سني جوانان، نوجوانان و كودكان و نيز تاثير بر نيم ديگر جمعيت، يعني مردان، از مهمترين و موثرترين گروههاي اجتماعي به شمار ميآيند و اين واقعيتي است كه در جوامع در حال توسعه كمتر مورد توجه قرار گرفته است. به همين سبب، با وجود برنامهريزيها و حمايتهاي انجام شده، هنوز زنان در برخي كشورها نتوانستهاند به جايگاه و نقش مناسب خود در اداره كشور و تصميمگيريهاي كليدي دست يابند. به هر تقدير، جامعهاي كه ميخواهد به سوي توسعه حركت كند اگر صرفا به عوامل مادي توجه داشته باشد و تعالي انسانها و كاهش نابرابريها را در نظر نگيرد، به موفقيت دست نخواهد يافت؛ به عبارت ديگر، سواد، تندرستي، تغذيه صحيح و تامين مسكن در جامعه، جزو نيازهاي اساسي زن و مرد، دختر و پسر است. اگر در جامعهاي ضريب باسوادي، تندرستي، شاخصهاي تغذيه، تامين مسكن، ايجاد اشتغال و درآمد افزايش يابد اما توزيع آن بين زن و مرد متعادل نباشد، آن جامعه توسعهنيافته است. ازاينرو انديشمندان، متوجه شدند كه زنان نقش بسزايي در فرآيند توسعه پايدار دارند. در قانون اساسي به مشاركت زنان تاكيد شده است و زنان بايد آگاهي خود را بالا ببرند لذا آموزش كه در بهبود روشهاي اجرايي رسيدن به توسعه به آن اشاره شد از طريق ارتقاي سطح آگاهيهاي اجتماعي - فرهنگي و سياسي زنان و تصحيح بينش توده مردم درباره جايگاه و نوع فعاليت زنان از جايگاه بسيار مهمي برخوردار است. هيچ منع قانوني براي حضور زنان در جامعه وجود ندارد و زنان بايد به اين باور دست يابند. نيمي از جمعيت جامعه را زنان تشكيل ميدهند و هر چه زنان آگاهي خود را بالاتر ببرند و مطالعهگرتر باشند در مشاركت نقش موثرتري ميتوانند داشته باشند. اگر زنان به خود باوري برسند و به تواناييهاي خود باور داشته باشند ميتوانند در كل جامعه اثرگذار باشند تا جايي كه اين اثرگذاري به مساله قانونگذاري نيز وارد شده و با توجه به اينكه قانونگذاري مختص به زن و مرد نيست، براي زنان منعي براي مشاركت در قانونگذاري وجود ندارد. انتخابات مهمترين مولفه نظام دموكراتيك مبتني بر اراده مردم است. براساس نگرش دموكراتيك، تمامي افراد جامعه، بدون در نظرداشتن جنسيت حق مساوي تصميمگيري و دخالت در امور جمعي را دارند علاوه بر اينكه زنان نقش مهمي را در ساماندهي زندگي خانوادگي و اجتماعي دارند بنابر اين در جوامعي كه نابرابري جنسيتي و نظام مردسالار حاكم است و موانع اجتماعي و فرهنگي فراراه حضور اجتماعي و فعاليت زنان وجود دارند، انتخابات فرصت خوبي است كه زنان بتوانند توسط آن آرمانها و خواستهاي حقوقي و سياسي خويش را تبارز دهند و حمايتشان را از طريق راي و سهمگيري فعال و با تشخيص ضروريات و نيازهايشان به جهت و موضع سياسياي معطوف و تمركز دهند كه منتج به تغيير وضعيت و بهبودي جامعه شود. در حقيقت امروزه انتخابات در فضايي است كه شاهد انباشت مطالبات و خواستهاي معوقه هستيم و در كليت نبايد اجازه دهيم كه انتخابات به پيشرفت سيستم منتهي نشده و در بلندمدت محل جمعآوري گله و نارضايتيها شده وموجب به انحراف كشيده شدن ساختار جامعه شود بلكه انتخابات بايد كاتاليزوري باشد كه كشور را به سمت توسعه هدايت كند؛ لذا چنانچه بانوان تلاش كنند افرادي كه توانمند و در جامعه تاثيرگذار هستند را از طريق مشاركت پويا و فعالشان در امر انتخابات وارد صحن مجلس شوراي اسلامي كنند ميتوانند براي رسيدن به توسعه پايدار، برابري، توازن و رفع تبعيض به جامعه كمك كنند زيرا جامعه نيازمند رسيدن به توسعه پايدار است. در چنين شرايطي آموزش و پرورش ميتواند نقش پيشروتري داشته باشد. مجموعهاي از زنان تحصيلكرده كشور ما فرهنگيان هستند كه خوشبختانه در اكثر صحنههاي سياسي و اجتماعي نيز فعال هستند اما روح اعتمادبه نفس فردي و جمعي در آنها دميده نشده است براي اين منظور حال كه يكي از معاونتهاي وزير به يك خانم واگذار شده است اين را بايد به فال نيك گرفت و منتظر ارتقاي عملي در جايگاه زنان در جامعه و به ويژه در نظام آموزشي باشيم تا به تبع آن از اين ظرفيت ملي براي توسعه همهجانبه و متوازن و پايدار بهرهمند شويم.