براي سينماي مستقل ايران بايد ايستاده دست زد
بهمن كاميار
تهيهكننده سد معبر
باور همه بر اين است كه سينما موجود زنده ايست با تاثير و تاثر كه هماكنون بالندهتر از قبل حيات خود را ادامه ميدهد، لكن خصيصه مهم آنكه متمايز از هر موجود زندهاي است وحدت زبان آن در عيت تنوع خاستگاهش است. سينماي ايران كه با وجود كمبود امكانات مالي و فني به لطف زبان واحد سينما كه همانا انتقال مفاهيم به مدد جادوي تصوير است داراي جايگاه رفيعي در سينماي جهان است و فعاليت در اين سينماي شريف بر ما افتخاريست غني. تحمل سختيها، درشت گوييهاي ناحق، جاپا انداختنهاي خوديها و... نشانيست بر مسيري به رشد. سينما و سينماگر متاثر از جامعه است و با خلق اثر بهدنبال تاثير بر همان جامعه است كه البته در اين زمانه اكنون، وسعت آن به پهناي گيتي است. بهطور مثال نميتوان از جامعهاي افسرده توقع تولد فيلمسازي با نشاط داشت و بالعكس! سينما در مسير رشد و بلوغ خود به استناد تاريخ خود ثابت كرده كه هميشه به رشد بشريت كمك كرده است و با بدخواهان خود در نبرد بوده و هست و سينما همچنان زنده است و سربلند در اين زمانه بهواسطه حضور جوانان با استعداد سينماي ايران به عنوان يك سينماي نجيب و شريف و داراي جايگاهي جهاني نه تنها بيم از دست دادن آن جايگاه نيست بلكه بيم پيشرفت آن در دل دشمنان آن است و اين زاييده حضور همين فيلمسازان جوان، مستقل والبته با دانش و بينش است و بيترديد ما در مسير توليد آثار مستقل بدوا به بينش نياز داريم و سپس ميتوان انتظار داشت محصولي موثر و با كيفيت خلق شود بر پرده نقرهاي و آنگاه نامش ميشود فيلم خوب! من و ما در مسير ساخت «سدمعبر» بدوا بهدنبال خلق اثري با بينش انساني و با دغدغه اخلاقي بوديم و در اين راه به گمان خودمان موفق بوديم تا ببينيم به گمان مخاطب چه خواهد بود و البته نيك ميدانيم قضاوت نهايي بر بينش و اذهان ما بر عهده خالق يكتاست ولله يقضي بالحق. اثر فعلي با نام «سدمعبر» پيشكش است به سينما دوستان دغدغه مند و حاصل قريب هشت ماه تلاش با دشواريهاي از جنس سينما و غير سينما كه شايد طاقت هر كسي را ميتوانست طاق كند! با اينحال اگر در اين مسير پر تلاطم فيلمسازي هستند و هستيم، حاصل عشق است و جوهري كه خاستگاه آن روح الهي و فطرت پاك انساني است، هستيم به عشق ذات سينما و گمان كه نه يقين ميدانيم با زبان سينما بهتر ميتوان بر دلها نفوذ كرد، بهتر ميتوان خفتگان را بيدار كرد و بهتر ميتوان گفت از كجاييم و به كجا ميرويم! سينما داراي زباني است كه هم گوياتر است و هم نافذتر چرا كه جادوي آن همان است كه مخاطب را كنار خود مينشاند و خود را جاي مخاطب جا ميدهد! فارغ از هرقضاوت بر اين اعتقادم كه براي سينماي مستقل ايران بايد ايستاده دست زد آن هم فارغ از هر نتيجه كيفي! براي سينمايي كه با عشق به ذات سينما تو را وادار ميكند در ورطهاي پر تلاطم پابگذاري در حالي كه آينده پيش روي تو نيز پر است از اما و اگرها، اگرهايي گاه سنگين و با وجود ميل تو، اما چه ميشود كرد؛ تو سينما را دوست داري و براي سينما و هرآنچه دوست ميداري راه پر رنج و زحمتي را تجربه بايد! «سد معبر» كه خود با سد معبرهاي مختلفي از جنس خودي و غيرخودي برخورد كرد بالاخره ساخته شد و اميد است براي مخاطب يك ساعت و چندي حال خوب و لذت تماشا بههمراه بياورد تا نبض سينماي مستقل باز هم به ترتيب و ترتيل درست بزند، تا باز هم بر پرده نقرهاي نقش ببندد تصاويري دلچسب كه در پس آن روزها و شبها به سختي و درشتي اما با عشق و اميد ميگذرد، اميد به روزهايي كه اين خستگيها و درشتيها با رضايت تماشاچي از تن و روحت به بيرون بجهند! پس براي اين عشق و اين سينما و هرآن كس كه در اين راه استوار و پابرجاست همراه شما ايستاده دست ميزنم. تمام افراديكه در سينماي ايران، در هر حرفه مرتبط با سينما فعاليت ميكنند نيك ميدانند كه ارزش خلق يك اثر هنري بعد از ارايه آن به مخاطب و گاه سالها بعد از ديده شدن خود را نمايان ميكند و بالطبع خالق اثر تا قبل از آن نميتواند بر ارزش اثرش تملق يا افتخار كند و بر همين اساس در اين مرقومه قصد بر تعرفه و تمجيد از اثرمان را ندارم و آن را واگذار ميكنم به زمان مناسب و بعد از بازخورد مخاطبين اصلي سينما كه همانا مردم هستند و آنگاه بر اثرمان سنگ محك خواهم زد اما از اين ميتوان گفت كه مسير ساخت فيلمي با دغدغههاي اجتماعي و اخلاقي به نحويكه نخواهد پيامهاي گل درشت و شعاري بدهد يا ارجاعات مستقيم كه همه بر قدرت دافعه آن واقفيم، به مخاطب منتقل كند بسيار سخت است!