• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3739 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۸ بهمن

پروپرانولول براي فوتبال ايران

علي عالي روزنامه‌نگار

1- رسوايي پشت رسوايي از راه مي‌رسد؛ فدراسيون فوتبال كه قرار بود بحران را كنترل كند، منبع توليد بحران در فوتبال ايران شده است. بعد از استقلال، نام تراكتورسازي هم در فهرست رسوايي تازه ثبت شده كه رهاوردش محروميت باشگاه‌ها از نقل‌وانتقالات زمستاني است. اين محروميت پايين‌ترين سطح تنبيه انضباطي در فيفا است. اما اتفاق عجيب‌تر اين است كه هنوز نه استقلال، نه فدراسيون فوتبال و نه تراكتورسازي، مسووليت اين رسوايي بزرگ را نپذيرفته‌اند.
2- از فدراسيون علي كفاشيان تا فدراسيون مهدي تاج، هيچ‌چيز تغيير نكرده است. اين مديريت‌ها نمايشِ سكون و بي‌حركتي را با موفقيت براي ما اجرا كردند؛ عادت‌مان دادند به بي‌رويايي. انگار مي‌خواستند از تصور روزهاي بهتر ناتوان باشيم. در موقعيتي كه براي‌مان ساختند حالا به جايي رسيديم كه تقريبا امكان ندارد بتوانيم به خودمان دلگرمي بدهيم كه اين دوران گذراست و بايد بگذرد. حتي آموختيم اين طور بينديشيم كه هركاري بكنيم، وضع هميشه همين‌ كه هست مي‌ماند. حالا فكر مي‌كنيم هر مديري بيايد، اوضاع بدتر خواهد شد. فكر مي‌كنيم هيچ چيز تغيير نخواهد كرد. اين طور به نظرمان مي‌آيد كه اين سيستم بسته مديريتي، هژموني خود را بر زمان هم حاكم كرده است.
اين گونه مي‌انديشيم كه اين بي‌درايتي‌ها، بي‌نظمي‌ها و اشتباهات ابدي است و ما به عنوان هوادار فوتبال، محكوم شده‌ايم به تحمل آن. با اين عقيده كنار آمده‌ايم كه تعديل، تغيير و تحول اين سيستم محال است. ديروز نوبت فدراسيون فوتبال بود و امروز نوبت استقلال و تراكتورسازي و فردا هم لابد يك تيمِ ديگر و يك اتفاق ديگر... چه سرنوشت تلخي براي ما هواداران فوتبال رقم خورده است!
3- فشار خون فوتبال ايران بالاست و تپش‌هاي قلبش نامنظم، علت اين بيماري هم چيزي نيست جز حجم بالاي سوءمديريت‌ها. اين فوتبال تجربه يك‌ سكته قلبي دارد كه با تعليق فدراسيون فوتبال، موجوديتش زير سوال رفت. حالا هم هر لحظه بيمِ حمله دوم قلبي‌اش مي‌رود. فوبيا، اضطراب و هراس در برخي مديران اين فوتبال ريشه كرده است. به جايي رسيده‌ايم كه انگار براي فوتبال ايران هم بايد دارويي شبيه «پروپرانولول» توليد شود تا كمك كند قلبش منظم‌تر و موثرتر بتپد؛ دارويي براي بهتر شدن حال فوتبال ايران نياز است. شانزده سال از حرفه‌اي شدن فوتبال ايران مي‌گذرد، اما هنوز اوليه‌ترين قوانين حرفه‌اي هم رعايت نمي‌شود. چهارم دي‌ماه 1378، محسن صفايي‌فراهاني، درباره حرفه‌اي شدن فوتبال ايران براي حضور در ليگ قهرمانان آسيا گفته بود: «سهميه از نظر من اين است كه فردي كنكوري، درس خوانده يا نخوانده و با استفاده از نوشته‌هاي پشت‌سري خود از ديوار دانشگاه بالا مي‌رود و وارد دانشگاه مي‌شود. هم‌اكنون اين اتفاق براي فوتبال ما افتاده و ما داخل دانشگاه شده‌ايم.» و امروز مي‌شود معناي سخن رييس سابق فدراسيون فوتبال را درست فهميد. فوتبالي كه از سال 1385 تا به امروز، جز روي كاغذ تقريبا «هيچ‌كاري» نكرده است. شايد بجا باشد حرف‌هاي هفت سال پيش صفايي‌فراهاني را دوباره مرور كنيم: «به مديراني كه به هر دليل حكم گرفته‌اند و مدير باشگاه‌هاي ما شده‌اند، مي‌گويم كه رسالت بسيار سنگيني در پيش دارند و نتايج كار آنها، بخش مهمي از آينده‌ فوتبال ايران را تشكيل مي‌دهد. به همين خاطر اگر مديري احساس مي‌كند كه اين كار از عهده‌اش برنمي‌آيد يا وقت ندارد، بداند كه اين به سرنوشت فوتبال ايران گره خورده است.» چه مي‌توان گفت جز اينكه براي بهبود حال مديريت اين فوتبال دارو تجويز كنيد لطفا!
4- اين حكم‌ها كه اعلام مي‌شود، اين تنبيه‌ها كه رسانه‌اي مي‌شود، حس بدي به هواداران فوتبال منتقل مي‌كند. فرقي نمي‌كند كه اين حكم براي تيم حريف باشد يا تيم خودت. هوادار فوتبال فارغ از رنگ از اين حكم‌ها تاسف مي‌خورد. اين حسي كه مديريت بد ديگران به هواداران فوتبال ايران منتقل مي‌كند، ديگر آزاردهنده شده است. در مراودات امروز فوتبال جهان، تنها با دانايي و توانايي مي‌توان ورود كرد و صد حيف كه فوتبال ايران فعلا از اين دو عنصر تقريبا خالي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون