اختلافهاي منطقهاي از پشت تريبون حل نميشود
ظريف تشكيل مجمع گفتوگوهاي منطقهاي را براساس اهداف و اصول مشترك دانسته است. اين اهداف و اصول مشترك چيست؟ در اين مجمع تا چه اندازه چه مسائلي ميتواند مطرح شود؟
ميان ايران و برخي از كشورهاي منطقه، سوءتفاهمهايي وجود دارد كه بايد مورد بحث قرار بگيرد. به هر حال اختلافاتي است كه ما نبايد بگذاريم آنها كهنهتر شوند. ايران نظراتي دارد و آنها هم صحبتهايي دارند. اگر مجمع تشكيل شود، پيدا كردن محورهاي گفتوگو، كار سختي نيست و ميتوان آنها را پيدا كرد. بايد هر چه زودتر به اصل كار پرداخت.
رسانههاي عربي ادعا كردهاند كه رييسجمهور در سفر كويت به مسوولان عربي گفته است ايران آماده گفتوگويي بدون پيششرط با اعراب است. با اين وجود، افرادي مانند عادل الجبير، وزير امور خارجه عربستان بارها مطرح ميكنند كه لازمه رابطه خوب ميان تهران و رياض، خروج ايران از كشورهاي منطقه است. تا چه اندازه فكر ميكنيد كه اعراب حاضر هستند از شرطهاي خود براي ايران براي انجام گفتوگو عقبنشيني كنند؟
عادل الجبير پختگي سياسي لازم را ندارد كه اين اتهامات را عليه ايران مطرح ميكند. ايران در امور كشورهاي منطقه، نه دخالتي داشته و نه قصد اين كار را دارد زيرا نيازي هم به دخالت ندارد. الجبير ميتواند در هر زمان و مكاني، صحبتهايي را مطرح كند و براي او قابل احترام است ولي آن صحبتها و اتهامزنيها در مجامع بينالمللي جايگاه و خريداري مانند گذشته ندارد. هماينك ايران به جايگاهي رسيده كه در قطعنامه شوراي امنيت از نقش ثباتسازش در مبارزه با تروريسم تقدير ميشود. تمام عالم ميداند سوريه را چه كساني به وضعيت كنوني رسانده و تروريستها از كجا تامين مالي و معنوي ميشوند. اينكه رياض، تهران را متهم ميكند و خود را كنار ميكشد، صحيح نيست. اگر اختلافي هست، با خط و نشان كشيدن مسالهاي حل نميشود بلكه با گفتوگو قابل حل شدن است. راه رسيدن به توافق وجود دارد و اين كار نيازمند شجاعت است...
سوال من اين است كه رياض اين شجاعت را دارد كه از پيششرطهايش عقبنشيني كند؟
متهم كردن يكديگر كار سادهاي است. عربستان ميداند كه با اين ادبيات به جايي نميرسد. بدون اتهامزني به همديگر، بايد صحبت بشود و اين صحبت بايد براساس احترام متقابل و طرح پيششرط باشد. مسائل بر سر ميز مذاكره قابل حل شدن است. به عبارتي، با گفتوگو ميتوان به نتايج مثبت رسيد ولي هنگامي كه اين گفتوگوها قطع شود و مسوولان بهجاي ميز مذاكره از پشت تريبون با يكديگر حرف بزنند، آنگاه نتيجهاي نيز حاصل نخواهد شد. براساس آثار و شواهد من فكر ميكنم طرف سعودي به نشستن پشت ميز مذاكره و گفتوگو راضي شده است.
عراق، سوريه، لبنان و يمن مهمترين اختلافات منطقهاي ايران با شوراي همكاري كشورهاي حاشيه خليج فارس است. در چنين شرايطي، آيا ايران ميتواند جدا از پروندههاي منطقه مناسباتش را با اعراب بهبود ببخشد؟
به هر حال بايد كار را از يكجايي شروع كرد و حداقل روابط را در همه زمينهها با يكديگر داشته باشيم. با دستيابي به اين رابطه و دست يافتن به حداقلها و پيدا كردن كانالها ميتوان درخصوص مسائل ديگر گفتوگو كرد. اختلافات كنوني، اختلافات ديروز و امروز نيست. از قبل هم بوده ولي اكنون اين اختلافات وسيعتر و عميقتر شدهاند. بايد راهكاري براي حل آنها پيدا كرد هرچند كه كاري سخت هم است. كشوري هم مانند عربستان بايد بداند كه پيشنهاد ايران به موقع و بجا است و اينگونه نيست كه ما دچار ضعف شدهايم و بخواهد از اين پيشنهاد سوءبرداشت كند.
در هفته اخير شاهد سفر رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه به كشورهاي خليج فارس بوديم. او در آن كشورها سخنان تندي عليه تهران مطرح كرد و مدعي شد كه تركيه حامي آنها در برابر ايران است. فكر ميكنيد تا چه اندازه حضور اين كشورها ميتواند يك مولفه تاثيرگذار منفي در روابط ميان ايران و اعراب باشد؟
از مدتي قبل پيماني نامرئي ميان تركيه و برخي از كشورهاي عربي منطقه وجود داشت كه بحران سوريه آن پيمان را هويدا كرد اما سفر نميتواند به آن پيمان قدرتي ببخشد زيرا ديگر آن ائتلاف جايگاهي را ندارد و ناكارآمد شده است. خروجي اين پيمان، جز كشتار، غارت و ويراني نيست و محصولش گروههاي تروريستي مانند داعش و جبهه النصره است. دنيا متوجه اين پيمان نامقدس شده است. هرچقدر هم اعراب روابطشان را با تركيه تقويت كنند، اين تقويت روابط نميتواند جاي ايران را در منطقه بگيرد.