اين روش تكراري و ابتر است
علي شكوهي
اعلام كانديداتوري «بقايي» به عنوان بدل احمدي‌نژاد را بايد تكرار همان روشي دانست كه در گذشته از سوي اين جريان شاهد بوديم. در انتخابات رياست‌جمهوري سال 84 احمدي‌نژاد خود را نامزد كرد و براي فعاليتش منتظر هيچ كس نماند. او هرگز به ائتلاف و كار گروهي و تصميم جمعي اعتقاد نداشت و وقتي «ابر و باد و مه و خورشيد و فلك» دست به دست هم دادند و او رييس‌جمهور شد، همه نيروهاي سياسي اصولگرا را به اطاعت از خودش فراخواند و در همه جا هم حجتش اين بود كه من بدون شما شروع كردم و رييس‌جمهور شدم در حالي كه شما احتمالش را هم نمي‌داديد.
اين روش بعدها هم اعمال شد و او در دولت تصميماتي را به همين سبك و سياق گرفت و كل نظام را به حمايت از آن تصميمات واداشت و خسارت زيادي هم ايجاد كرد زيرا تصميماتي كه با سرعت و بدون دقت و بدون پشتوانه كارشناسي گرفته مي‌شوند، هزينه‌هاي بزرگي را بر كشور تحميل مي‌كنند. استفاده از اين روش حتي در مقابل رهبري نظام هم تجربه شد و در قضيه وزارت اطلاعات با همين روش وزير اطلاعات وقت كنار گذاشته شد تا شايد رهبري هم مجبور به حمايت از تصميم او شود اما اين كار در آنجا با سد بزرگي مواجه شد و ابتر ماند.
اينك جريان احمدي‌نژاد كه با نفي رهبري براي فعاليت انتخاباتي شخص او مواجه است، سعي دارد نظام را در يك وضعيت تحميلي خاص قرار دهد. آنان در تلاشند فردي را بديل احمدي‌نژاد معرفي كنند و پايگاه اجتماعي او را به سوي بقايي سوق دهند و با اين كار به يك قطب در انتخابات پيش‌رو تبديل شوند. در اين وضعيت نظام براي ردصلاحيت فردي كه قطعا رجل سياسي نيست، هزينه بايد بدهد و آنان در تلاشند ميزان اين هزينه را بالا ببرند تا او تاييد صلاحيت شود.
طبعا در مرحله بعد كارشان راحت‌تر مي‌شود و با دوقطبي شدن انتخابات آنان اميدوارند همان اتفاقي كه درباره احمدي‌نژاد در سال 84 افتاد، براي بقايي در سال 96 هم بيفتد. اين اتفاقي است كه نمي‌افتد اما معلوم نيست چرا آقايان هنوز فكر مي‌كنند همان روش كهنه جواب مي‌دهد؟