علي دايي و نهال فوتبال
پويا جاويدان
علي دايي، آقاي گل جهان به مناسبت روز درختكاري در مقابل سازمان ليگ نهال كاشت؛ نهالي كه اسطوره فوتبال ايران كاشت از جهات مختلف نمادين است؛ اي كاش اين نهال ببالد، تنومند شود و سايهاش مجالي باشد براي رهگذران، شاخههايش پناهي باشد براي پرندگان بيآشيانه پايتخت و از همه مهمتر نمادي باشد براي سازمان ليگ؛ اميدوارم هر روز كه كاركنان سازمان ليگ از مقابل اين نهال عبور ميكنند يا از پنجره به آن نگاهي مياندازند يادشان باشد كه نهال فوتباليستهاي ما در سايه يك ليگ پويا و منظم و بدون حاشيه رشد خواهد كرد و به بار خواهد نشست، اميدوارم هر روز كه به آن نگاه ميكنند يادشان باشد كه حافظ منافع ليگ ما هستند، ليگي كه از رمق افتاده و بدون درآمد به كارش ادامه ميدهد، سازمان ليگ ما بايد اين درخت را همزاد ليگ بداند، هر سال كه اين درخت رشد ميكند ليگ ما هم بايد رشد كند، هر سال كه اين درخت ثمره ميدهد ليگ ما هم بايد ثمره بدهد، ليگ ما هم مثل اين نهال نياز به هرس كردن و كود دادن دارد، ليگ ما براي رشد نيازمند توجه و رسيدگي است، سازمان ليگ بايد اميدوار باشد سالها بعد كه اين درخت مايه غرور نسل علي دايي شد، ليگ ما هم بايد مايه غرور ما باشد.
اين درخت نماد نسل علي دايي است، نماد نسلي كه با وجود كشف ديرهنگام، با وجود برخورداري از استعداد متوسط، با وجود دور بودن از دانش روز فوتبال در سالهاي آغازين؛ در سايه ممارست، انگيزه و اشتهاي سيري ناپذيرش براي موفقيت مرزهاي فوتبال مهجور و كم امكانات ما در نورديد و در سطح اول فوتبال دنيا درخشيد، علي دايي و نسل او سفيران شايستهاي براي فوتبال ما بودند و اكنون درختان به بار نشستهاي هستند كه بايد در قاموس مربي ثمره بدهند؛ اميدوارم اين درخت از گزند آفتهايي مثل توهم، غرور، روزمرگي و عداوت در امان باشد، نهالي كه امروز علي دايي كاشت بايد نمادي باشد براي فوتباليستهاي جوان ما كه امروز كم طاقت و پرحاشيه و عجول هستند، آنها با ديدن اين نهال بايد بدانند مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد. و در آخر اين نهال نمادي است براي پايتختي كه فضاهاي سبزش قرباني ساخت و ساز شده و ريههاي شهروندانش قرباني ندانمكاري و سودجويي.