خضوع، بزرگي ميآورد
علي شكوهي
برخي از افراد از چنان شأن انساني بالايي برخوردارند كه ديگران را وادار به احترام ميكنند، احترامي از سر اقرار به بزرگواري و كرامت و خيرخواهي و انساندوستي و هر چه خوب و خير است و تسليم به عظمتي كه خداوند در وجودشان قرار داده است. منظورم دقيقا دكتر هاشمي، وزير بهداشت است كه همگان او را ميشناسند و خدمتگزار بودن وي را باور دارند و آرزو ميكنند ديگران هم به مانند او اخلاص داشته باشند و خيرخواهانه عمل كنند و براي آنان خدمت به مردم و كشور و انقلاب از هر هدف ديگري مهمتر باشد.
دكتر هاشمي از متخصصاني است كه علم و سواد و تجربه و مديريت و هنرش در امر چشمپزشكي او را از همه صاحبان زر و زور بينياز كرده است. او باني موسسات بزرگ تخصصي در كشور است و ريشه در جهاد سازندگي و جهاد خدمتگزاري به مردم دارد. اقدامات خيرخواهانهاش در رسيدگي پزشكي به محرومان مناطق دور و نزديك هنوز هم يك حركت منحصر به فرد است و بديلي ندارد. او اگر وزير هم نبود احترام ديگران را برميانگيخت و اكنون كه در جايگاه وزارت قرار دارد باز هم مقبوليت و محبوبيت خود را مرهون روحيه شخصي و عمل مخلصانه و خدمتگزاري به مردم است و نه جايگاهي كه در آن قرار گرفته است كه گفتهاند شرف المكان بالمكين و الحق كه او بر اعتبار وزارت بهداشت
افزوده است.
آنچه وادارم كرد اين چند سطر را بنويسم شجاعت سترگ دكتر هاشمي براي عذرخواهي از ديگري بود. شايد بسياري از ما انجام هر كاري برايمان آسان باشد اما پيشگامي در عذرخواهي به حد بالايي از خضوع و سلامت نفس و بيادعايي نياز دارد كه غالب ما از آن بيبهرهايم.
مهم نيست كه ماجرا چه بود و چه كسي مقصر است. مهم پاي گذاشتن بر خود و گام اول را براي ايجاد برادري برداشتن و بر خطاي احتمالي اصرار نورزيدن است. مهم باور به اين حقيقت است كه هيچ كس نبايد خود را از خطا مصون بدارد و جايگاهش را بالاتر از آن بداند كه عذر تقصير نزد مردم ببرد. هاشمي بعد از اقدام اخيرش در چشم امثال من بزرگتر آمد چرا كه خضوع، بزرگي ميآورد.