دو كتاب در روز شنبه رونمايي شد
پيام هاشمي بر كتابي تئاتري
و جشن امضايي براي «خرستان»
ندا آلطيب
روز شنبه 21 اسفند ماه دو كتاب متفاوت رونمايي شدند؛ كتاب «گروه هنر ملي از آغاز تا پايان (57-1335)» نوشته روحالله جعفري در موزه سينما رونمايي شد و در شهر كتاب مركزي هم جشن امضاي كتاب «خرستان» نوشته لوريس چكناواريان برگزار شد. كتاب «گروه هنر ملي... » اثري پژوهشي درباره گروه هنر ملي يكي از تاثيرگذارترين گروههاي تئاتري است كه با پيامهايي از زندهياد آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني، سيد محمد خاتمي رييس دولت اصلاحات، سيدرضا صالحياميري وزير ارشاد، عباس جوانمرد مدير گروه هنر ملي و نصرت پرتوي (نخستين زن درامنويس ايراني) رونمايي شد. اين كتاب دوازدهمين اثر از مجموعه «تئاتر ايران در گذر زمان» در انتشارات «افراز» است. در اين برنامه ياسر هاشميرفسنجاني كه براي خواندن يادداشت پدرش حضور داشت، از علاقه پدرش به كتاب سخن گفت و اينكه او با وجود تمام كارهاي اجرايي هيچگاه از اين كتاب فاصله نگرفت و شايد تنها شخصيت سياسي در ايران و جهان بود كه هر شب قبل از خواب مدتي به نوشتن خاطرات ميپرداخت بهطوريكه امروز خاطرات روزانه 36 سال را از آيتاللههاشميرفسنجاني داريم. ياسر هاشميرفسنجاني بعد از اين سخنان، يادداشتي را كه پدرش براي كتاب «هنر ملي... » نوشته بود، خواند. در بخشهايي از اين پيام آمده است:
« هنر مجموعهاي از فرآيندهاي ساخت انسان براي اثرگذاري بر عواطف، احساسات و هوش فردي و جمعي جامعه براي انتقال يك معنا، مفهوم و ارزش يا استفاده از توانايي و تخيل، براي بيان ويژگيهاي خوب فرهنگي و ادبي است كه در ايران دوره اسلامي، همراه با كمال، فضيلت، هوشياري، تقوا، دانش، كياست و همه صفات نيك بوده و پا به پاي رشد جوامع بشري، چون درختي كه از ريشه و ساقه واحدي برميخيزد و شاخههاي متعدد ميگيرد، كمكم رشتههاي متعددي را شامل شده كه يكي از آن شاخهها، هنر نمايشي است.
از تعريف و تقسيم اين هنر ميگذريم كه مبحثي تخصصي و توضيح و تشريح آن در شأن متخصصان است، اما آنچه نميتوان از آن گذشت، گذشته درخشان ايران از قديمالايام در انواع و اقسام هنر نمايشي، از جمله تئاتر است كه سرچشمه آن از آيينهاست. تلفيق تمدن باستاني ايران با فرهنگ آسماني اسلام، علاوه بر تغيير ماهوي، در بسياري از مظاهر هنري، در هنر نمايشي و به ويژه تئاتر، چنان تاثير شگرفي گذاشت كه فراتر از تجربيات آكادميك غرب، آن را از لابهلاي برگهاي كتاب، به محلهها، خانوادهها، كوچهپسكوچههاي آباديها و ميدانهاي شهرها كشاند تا بسيار عميقتر از آنچه به عنوان «سوگ سياوشان» در ايران سابقه داشته، اينبار تحت عنوان «تعزيه» جدال هميشگي حق و باطل، خوبي و بدي، ظالم و مظلوم و نهايتا پيروزي خون بر شمشير را در قالب ماجراي زميني ـ آسماني كربلا و عاشورا ترسيم كند كه البته شرح كامل سير تدريجي آن در اين مقال نميگنجد. در دوره معاصر، وقتي كودتاگران 28 مرداد، تسمه از گرده مردم كشيدند و حتي حسينيهها و مساجد و روضهخوانيها را تعطيل كردند و مطبوعهها را بستند، هنر ايراني، اينبار در قالب «گروه هنر ملي» به كمك آزاديخواهي آمد و رژيم، تنها راه را در به ابتذال كشيدن تئاتر ميدانست كه آن هم با هوشياري هنروران، هنرمندان و مردم هنردوست، راه به جايي نبرد... آنچه در اين مقال، براي مراسم رونمايي از كتاب «گروه هنر ملي از آغاز تا پايان (1357 - 1335) » در مجموعه «تاريخ تئاتر ايران در گذر زمان» بايد گفت، اينكه جوانان عزيز، بهخصوص دانشجويان و دانشآموزان كه با كتاب به عنوان تغذيه روح و فكر، انس دارند و آشنايند، توجه داشته باشند كه «كتاب بخوانند، كتاب خوب بخوانند و كتاب را خوب بخوانند... .»
در ادامه برنامه محمود عزيزي، پيام سيدرضا صالحياميري وزير ارشاد؛ سيد محمدعلي ابطحي، پيام سيد محمد خاتمي رييس دولت اصلاحات؛ اصغر همت پيام عباس جوانمرد (پژوهشگر، نويسنده، بازيگر، كارگردان و سرپرست گروه هنر ملي) و فهيمه رحيمنيا پيام نصرت پرتوي (نخستين زن درامنويس ايراني، بازيگر، كارگردان و عضو گروه هنرملي) را خواندند. روحالله جعفري، نويسنده كتاب نامبرده نيز با اشاره به چگونگي آغاز فعاليت گروه هنر ملي گفت: «با كودتاي 28 مرداد تمام جريانهاي هنري رو به خاموشي رفت و گروهي مترقي به لحاظ انديشه تمام تلاش خود را بر اين گذاشت كه هم كشف و شناسايي كند، پرسشگر باشد، بياموزد و هم بتواند تاثيرگذار باشد. حلقهاي در اين راستا در منزل شاهد سركيسيان تشكيل شد و 3 سال افرادي چون عباس جوانمرد، علي نصيريان، بيژن مفيد، جميله شيخي و احمدرضا نوربخش بدون توجه به كسب شهرت يا پول در كنار هم براي تجربه كردن قرار گرفتند. در اين ميان نكته جالب اين است كه در اين مدت سه ساله حتي يك اثر نمايشي روي صحنه نميرود زيرا امكانات اجراي اثري وجود ندارد. تا اينكه در بزنگاهي تاريخي رايگيري انجام ميشود كه بعدها يك نمايش ايراني كار كنند و اينگونه گروه هنر ملي شكل ميگيرد.» او تاريخچه فعاليتهاي آغازين گروه هنر ملي را بيان و اضافه كرد: «اهميت انتخاب اين موضوع براي كار پژوهشيام اين بود كه ببينيم چطور در سه دهه اين گروه كار ميكند چراكه طبيعتا وقتي افراد ميخواهند در كنار هم كار مشتركي انجام دهند، نقاط ضعف و قوت يكديگر را پوشش ميدهند يا اختلاف نظر پيدا ميكنند كه تمام اين موارد در گروه هنر ملي نيز رخ داد و بزنگاههايي وجود داشت كه گروه تا مرحله كنار گذاشته شدن پيش رفت اما به دليل همت اعضا، گروه از حركت باز نماند. »
چكناواريان: شايد «اپراي خرها» را بنويسم!
اما روز شنبه مراسم ديگري هم برگزار شد، جشن امضايي براي كتاب «خرستان» نوشته لوريس چكناواريان با سخناني از محمود دولتآبادي و اكبر عالمي و خسرو سينايي برگزار شد. در اين برنامه اكبر عالمي، منتقد سينما از چكناواريان و دولتآبادي به عنوان دو گوهر در سرزمين ايران نام برود و ياد بيژن مفيد ديگر هنرمند تئاتر را گرامي داشت. محمود دولتآبادي، ميهمان ويژه اين نشست درباره چكناواريان گفت: « متاسفانه آدمي تكبعدي هستم و نميتوانم درباره هنر او صحبت كنم چون او دورههاي مختلف نظري و تجربي را در موسيقي با دقت و افتخار طي كرده است. بنابراين به من اجازه بدهيد كه درباره لوريس فقط اين را بگويم كه او را عميقا دوست دارم، بدون آنكه دليل آن را بدانم. » او درباره ويژگيهاي كتاب «خرستان» نيز سخن گفت: «چكناواريان اثري را به طنز نوشته كه دانشجويان ادبيات اين سبك را گروتسك مينامند. گروتسك، اثر هجو، طنز و حتي اغراقآميزي است كه گاهي هم شنيع ميشود و معمولا نوعي واكنش است به جايي كه فرد در آن زندگي ميكند. كار آقاي چكناواريان هم در طبقه گروتسك قرار ميگيرد. » لوريس چكناواريان، آهنگساز و موسيقيدان كه معتقد است خريت براي بشر خوب است، درباره كتاب خود اين نكته را بيان كرد: «اگر آدميزاد در روز چند بار خريت نكند، آدم نميشود! به علاوه، خرها هر روز كه ما را ميبينند، ميگويند اينها ديگر چه كساني هستند كه روي دو پا راه ميروند! خلاصه اينكه آنها هم ما را به چشم ديگري ميبينند. » اين هنرمند موسيقي بر اين نكته نيز تاكيد كرد كه آدم هيچوقت نبايد خودش را جدي بگيرد بلكه بايد كارمان را جدي بگيريم. چكناواريان كه پيشتر اپراي «رستم و سهراب» و «پرديس و پريسا» را نوشته است، احتمال داد كه شايد جلد دوم «خرستان» و شايد هم اپراي «خرها» را بنويسد. او در پايان صحبتش گفت كه براي اين نسل نمينويسد، براي نسل آينده مينويسد تا آنها كتابش را ارزيابي كنند و اگر خوب بود، آن را به نسل بعدي منتقل كنند. خسرو سينايي، كارگردان سينما نيز چكناواريان را هنرمندي حقيقي توصيف كرد و گفت: من ۵۰ سال است كه با لوريس دوست هستم و صبحهايي كه حال خوشي ندارم، به او زنگ ميزنم و ميگويم: جُك تازه نداري؟ و وقتي لطيفه تازهاي برايم تعريف ميكند، حالم خوب ميشود و تمام روز سرحال هستم.