تخيلاتي كه
به واقعيت پيوست
به موازات اين تحولات، بشر نتوانسته است كه سازوكار مناسبي را براي جلوگيري از اين قدرت ويرانگر پيدا كند در نتيجه شاهد آن هستيم كه نفوذ ويرانگر ناشي از اين قدرت، هر روز بيش از پيش ميشود. نه فقط به صورت جاسوسي از طريق وسايل ديجيتالي درون خانه يا همراه انسان، بلكه به صورت آشكار از طريق ثبت و تحليل كليه اولويتهاي فردي كه در اينترنت يا شبكههاي مجازي ثبت ميشود اين كنترل انجام ميشود.
حكومتهاي ليبرال غربي ابتدا از اين ابزار عليه ديگران سود جستند، ولي كمكم كار به جايي رسيد، كه استفاده از اين ابزار جاسوسي عليه شهروندان خودشان نيز رواج يافته است. خطرناكتر اينكه سوءاستفاده از اين شيوهها ديگر در انحصار دولتها نيست و حتي ممكن است اطلاعات فردي افراد به بازار خريد و فروش اطلاعات وارد شود و جاسوسي و جمعآوري اطلاعات نيز به صورت كالا و خدمت درآيد.
البته اين سكه، يك روي ديگر نيز دارد. اسناد ويكيليكس و نيز افشاگريهاي اسنودن هر دو امكاناتي است كه به صورت پادزهر در برابر اين نيش خطرناك به كار ميآيند. طي همين سالهاي نهچندان طولاني، صدها هزار و حتي ميليونها صفحه از اسناد محرمانه در اختيار مردم قرار گرفته است. شايد اين تحول به جايي برسد كه ديگر چيز پنهاني باقي نماند و شفافيت بهطور كامل برقرار شود و اين ابزار از انحصار دولتها خارج شود و به دست مردم بيفتد. قطعا چنين روزي به نفع مردم و جامعه است بيش از آنكه به ضرر آنان باشد. ولي تا رسيدن به چنان شرايطي، معلوم نيست كه چنين قدرتي، هنگامي كه در دستان فردي چون ترامپ قرار ميگيرد چه تبعاتي را براي مردم جهان خواهد داشت.