نوشداروي اقتصاد ايران
كاظم بهرامي
كارشناس اقتصادي
همانطور كه شما هم درخبرگزاريها و شبكههاي اجتماعي خواندهايد؛ ۴۰ «اقتصاددان بيطرف»! در يك اقدام كاملا دلسوزانه به رييسجمهور نامه نگاشتهاند و در اظهاراتي كاملا كارشناسي و غيرسياسي، از فلج شدن اقتصاد سخن راندهاند و اينكه اقتصاد به وضعيت خطرناكي رسيده است و همچنين از لزوم بركناري مسببان «سقوط اقتصاد ايران» و تشكيل يك بسته نجات اقتصادي اظهارنظر كردهاند.
اگرچه چنين اقداماتي قابل تقدير است و نگراني اين عزيزان از شرايط موجود قابل درك؛ اما با خواندن اين نامه، چند نكته و چند سوال درباره انگيزه نگارش و همچنين مضمون نامه و انتشار گسترده آن به ذهن خطور ميكند كه درادامه بهطور خلاصه به آن ميپردازم:
همانطور كه اين عزيزان در نامه هم ذكر كردهاند، ميتوان قبول كرد برخي از اين مشكلات از دولتهاي قبل به ارث رسيده است!
حقيقتا بايد از اين دوستان تشكر كرد كه به اكراه به خودشان قبولاندهاند كه برخي مشكلات از دولتهاي قبل به ارث رسيده است، اما نخستين سوالي كه به ذهن ميآيد اين است كه در دولتهاي قبل شما كجا بودهايد و چرا همان موقع كه اقتصاد ايران در سراشيبي سقوط بود چنين نامهنگاريهايي نميكرديد كه علاج واقعه قبل از وقوع كرده باشيد؟ به راستي نگارش و انتشار گسترده چنين نامهاي آن هم نزديك دوماه مانده به انتخابات كه حدود 20 روز آن عملا تعطيل است چه نتيجهاي ميتواند در «بهبود اوضاع مملكت» داشته باشد؟
اي كاش اين «اقتصاددانان» درباره «بسته نجات اقتصادي» كه از آن سخن راندهاند بيشتر توضيح ميدادند كه چگونه در عرض كمتر از دوماه تدوين و اجرا شود؟
البته قبل از اين هم از سوي برخي نگارندگان اين نامه نقدهايي به دولت شده است كه برخي از آنها هم نقدهاي قابل توجه و به جايي است؛ همچنان كه در نامه هم برخي نقدهاي به جايي شده است ازجمله به تاخير انداختن اصلاحات اقتصادي و گره زدن بسياري از مشكلات به مساله تحريمها اما اگر اين عزيزان آنطور كه خود ميگويند، ميدانستند كه تصميمات دولت نتايج بدي به بار خواهد آورد و نيز ارسال چنين نامه را نتيجه بخش ميدانستند، چرا زودتر به اين كار اقدام نكردند و چرا دست نگه داشتند تا دوماه مانده به انتخابات؟
اگر اين دوستان بسته پيشنهادي خود را نوشداروي اقتصاد ايران ميدانند؛ چرا آن را زودتر تدوين نكردند و دراختيار دولت نگذاشتند؟ آن وقت ميتوانستيم بگوييم دولت به حرف «اقتصاددانان» گوش نكرد و خودسر عمل كرد.
اما بايد گفت اكنون نسبت به انگيزه اين نامهها در آستانه انتخابات دچار ترديد شد.
نكته ديگر، آنان كه شما «شيفتگان ليبرال سرمايهداري» (؟) ميخوانيد، اقتصاد ايران را از بند تورم 35% رشد حدود منفي 7 درصد رها كردند و به تورم تكرقمي و رشد بالا رساندهاند؛ اگرچه ميتوان انتقادات زيادي به عملكرد آنها وارد كرد.
ضمن اينكه اقدامات دولت يازدهم درجهت شفافيت و بهبود اوضاع كسب و كار (شاخصهايي كه در نامه به آنها اشاره شده) نسبتا خوب بوده؛ به اين معنا كه حداقل اوضاع را كمي از آنچه بود بهتر
كردهاند!
بايد از اين دوستان پرسيد كه شما كه بعضا هم مسووليتهاي آنچناني داشتهايد و داريد، آيا مسبب برخي از اين مشكلات خود شما نبوده ايد؟
اما جدا از محتواي نامه و انگيزه اين عزيزان، يك كار غيرحرفهاي كه خبرگزاريها كردهاند، استفاده از لغت «اقتصاددان» براي امضاكنندگان اين نامه است. اگرچه اسامي افراد نسبتا فرهيختهاي درميان امضاكنندگان ديده ميشود، اما آيا حقيقتا ميتوان همه اين عزيزان را «اقتصاددان» خواند؟ به راستي تعريف شما از اقتصاددان چيست؟
آيا ازنظر شما كسي كه چندسال دريك دانشگاه نه چندان معتبر چندواحد اقتصاد تدريس كرده است اقتصاددان است؟
و آيا اقتصاددان خواندن كسي كه تحصيلات كافي هم نداشته و صرفا درچند روزنامه و خبرگزاري مطالبي نوشته، توهين به جايگاه اقتصاددانان نيست؟
البته قصد اينجانب توهين نيست و همه افراد درجايگاه خود محترم هستند؛ ولي مگر ما چند اقتصاددان دركشور داريم كه 40 نفر آنها پايين يك نامه غيركارشناسي را امضا كردهاند؟