ابوالقاسم رئوفيان در گفتوگو با «اعتماد»:
برخي نقدهاي اصولگرايان نسبت به دولت غيرمنصفانه است
گروه احزاب
نزديك به سه ماه مانده تا انتخابات تا حدودي كنش انتخاباتي اصولگرايان مشخص شده و 14 نفر از سوي جبهه مردمي انقلاب اسلامي، سازوكار وحدت اصولگرايان به عنوان كانديداهاي محتمل اين جريان سياسي معرفي شدهاند. با اين حال هنوز برخي از طيفهاي اصولگرا به اين وحدت نقدهايي دارند. ابوالقاسم رئوفيان، دبيركل حزب اسلامي ايران زمين معتقد است كه هماهنگي و سازوكار دقيقي در جريان اصولگرا براي رسيدن به وحدت وجود ندارد.
ارزيابي شما از روند كنوني اصولگرايان در رسيدن به وحدت چيست؟
اصولگرايي واژهاي است كه در ادبيات سياسي ايران نهادينه شده است و افكار عمومي با اين واژه قرابت و آشنايي لازم را دارد. با اين حال اين شناخت چندان عميق و منطبق بر شاخصهاي اصولگرايي نيست. حتي احزاب سياسي و فعالان سياسي اصولگرا نيز بعضا برداشتهاي نادرستي از اين واژه دارند. اگر نگاهي به آنچه كه رهبر انقلاب در تعريف اصولگرايي داشتند، بيندازيم ميبينيم كه اصولگرايي را حركت براي ايجاد تعادل اجتماعي ميدانند. اصولگرايي بايد مروج آزاد انديشي و در پي اصلاح روشها باشد و آن را به مردم نويد دهد. انتظار رهبري و مردم از جبهه بزرگ اصولگرايي چنين است. با توجه به استنباطي كه از گفتههاي مقام معظم رهبري ميشود اصولگرا به كسي گفته ميشود كه حرف و سياستش منطبق بر هم باشد. به معني واقعي كلمه يك اصولگرا باشد كه به دنبال اصلاحطلبي است. يك اصولگراي واقعي بايد يك اصلاحگراي وارسته باشد و اصلاحات را از مباني اصولگرايي بداند. در حال حاضر اصولگرايان و اصلاحطلبان برداشت درست و منطبق بر واقع از اصولگرايي نداشتهاند. همين امر باعث ميشود كه در ادوار مختلف انتخاباتي داعيه اصولگرايي شود اما رفتارها به گونهاي ديگر است. اصولگرايي اصرار بر وحدت قلوب دارد. در يك مسير كاملا مشخصي كه انسجام و اتحاد نيروها را در پي دارد بايد حركت كند. اين وضعيتي كه الان در جبهه بزرگ اصولگرايي و در اين اردوگاه از ناحيه طيفهاي متعدد اصولگرا مطرح ميشود، نقض غرض است.
آيا افرادي كه نامشان به عنوان كانديداي محتمل اصولگرايان مطرح ميشود، حاضر ميشوند كه در صورت انتخاب نشدن به عنوان گزينه نهايي اصولگرايان انصراف دهند؟
با داعيه اصولگرايي خلاف اصولگرايي حركت ميشود. ميبينيم كه وحدتها به نوعي مهندسي و برنامهريزي ميشود كه نه تنها وحدت محقق نميشود بلكه در جريان خلاف آن نيز ناخواسته حركت ميشود. مجموعهاي كه سخن از وحدت ميزند بايد لااقل از قبل هماهنگي و سازوكار علمي را دنبال كند. چنين چيزي در بين اصولگرايان نيست و ميبينيم كه آقاي بقايي و مجموعهاي كه متعلق به جريان دولت نهم و دهم هستند در تقابل با كساني هستند كه خود را اصولگرا ميدانند و اينها همه از هم نگران هستند. احمدينژاديها از حركت جمنا و آنها از حركت انتخاباتي طيف احمدينژاد نگران هستند. هركسي به تعبير خود احساس تكليف ميكند و ميآيد و ميبينيم افراد زيادي ميآيند. معلوم هم نيست كه آيا آن چند نفر به نفع يك نفر كنار بروند يا خير. همان قصه سال 92 باز هم تكرار ميشود. براي رسيدن به وحدت نخستين حركتي كه بايد انجام شود اين است كه عزم جدي براي اين تصميم در همه افراد وجود داشته باشد و بايد هواي نفس و خودخواهي را كنار بگذارند و به منافع طيفي فكر نكنند. اگر اينگونه باشد يكي از اهداف اصولگرايان اين خواهد بود كه اگر به اين نتيجه رسيدند كه مخالف نگاه و روش آنها براي اداره امور كشور مناسبتر است بايد از او حمايت كنند. اگر اصولگرايان به اصول و مباني انقلاب باور داشتند، كمر همت نميبستند بر حذف فردي كه شايستگيها و شرايط لازم را براي قرار گرفتن از جايگاه رياستجمهوري دارد اما چون مخالف است بايد او را از عرصه به در كرد. اصولگرايي واقعي اين نيست. ما در حزب ايرانزمين اينگونه ميانديشيم كه از بين گزينههاي مطرح و از جمله گزينههاي اصلاحطلب چه فردي به صلاح كشور است. مساله رياستجمهوري يك مساله ملي است. دنبال اين هستيم كه ببينيم چه كسي ميتواند بهتر از ديگران كشور را اداره كند.
شما معتقديد كه نقدهايي كه از سوي اصولگرايان به دولت آقاي روحاني مطرح ميشود، بعضا بر خلاف منافع ملي كشور است؟
برخي نقدها بجا است و متاسفانه دولت كمتر به آنها توجه كرده است. دولت بايد نقدهاي مشفقانه را بپذيرد. با اين حال برخي مخالفتها هم درست نيستند. يكي از اين نقدهاي غيرمنصفانه نسبت به برجام صورت گرفته است. اگر هدف اين باشد كه جناحي، جناح مقابل خود را در نظر مردم منفور جلوه دهد، ديگر هيچ تضميني وجود ندارد كه از مسير تقوا و صداقت منحرف نشود. عيبهاي كوچك بزرگنمايي ميشود و حتي محاسن، معايب جلوه داده ميشود. واقعا به روحاني و تيم مذاكرهكننده از سوي برخي اصولگرايان اجحاف شده است. كارشكنيهايي كه از طرف دلواپسان در داخل كشور شد تا برجام را شكست خورده جلوه دهند، بر خلاف منافع ملي است. اگر صادقانه ببينيم برجام بسيار قابل دفاع است. برجام موجب شد كه موانع فروش نفت رفع شود. اين يكي از دستاوردها است. با كشور كره قرارداد براي خريد كشتي و نفتكش منعقد شده است. اين يك دستاورد برجام است. همين كه حق غنيسازي را كه امريكا صفر ميدانست اما ثابت كرديم و نوشتند كه حق غنيسازي داريم. ناوگان هوايي كشور در حال ارتقا پيدا كردن است. به عنوان يك اصولگرا معتقد هستم نقد بايد منصفانه باشد و اشكالاتي هم به دولت روحاني وارد ميدانم. به محض اينكه فردي رييسجمهور شد احزاب و گروههاي مخالف بايد به دولتش كمك كنند؛ نه اينكه دستاوردهايش را نيز ناكامي جلوه دهند.