• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3773 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۴ فروردين

تازه‌ترين گفت‌وگوي هاروكي موراكامي درباره آخرين كتابش

نمي‌دانم جلد سومي براي اين اثر بنويسم يا نه

بهار سرلك

 

زماني كه هاروكي موراكامي از منطقه توهوكو كه پس از زمين لرزه و سونامي مارس 2011 هنوز در حال تقلا براي ايستادن روي پاهاي خود است ديدن كرد، مضمون از دست دادن و به باور رسيدن در ذهن او شكل گرفت. اين نويسنده اين مضامين را در «قتل فرمانده» نخستين رمان حجيمش پس از «1Q84»، به شيوه رازآميز خود به تصوير كشيده است. رمان دو جلدي «قتل فرمانده» با عنوان‌هاي «ايده در حال ظهور» و «استعاره متغير» فوريه 2017 منتشر شد و روز گذشته اين نويسنده ژاپني در مصاحبه‌اي كم‌نظير درباره تازه‌ترين اثرش با ماريكو اوزاكي و يومي‌يوري شيمبان به گفت‌وگو نشست. شخصيت محوري داستان از احساس فقدان رنج مي‌برد و در ميانه داستان به دنياي درون چاله‌اي هدايت مي‌شود و سرانجام به «قدرت باور» دست مي‌يابد.
اين نخستين رماني است كه موراكامي داستان آن را از زبان راوي شخص اول روايت مي‌كند. در واقع از زبان نقاش 36 ساله‌اي كه همسرش او را بي‌خبر ترك مي‌كند، روايت مي‌شود. او درباره راوي شخص اول مي‌گويد: «ابتدا هميشه به زبان راوي اول شخص مي‌نوشتم اما به تدريج سراغ راوي سوم‌شخص رفتم. پس از نوشتن رمان «1Q84» كه كاملا از زبان راوي سوم شخص روايت مي‌شد ميل بازگشت به راوي اول‌شخص داشتم. احساس قوي‌اي كه گويي در حال بازگشت به ريشه‌هايم هستم اما فكر مي‌كنم بلوغي آشكار در شخصيت محوري داستان وجود دارد. »  «فرمانده» برگرفته از فرمانده‌ اوپراي «دون ژوان» موتزارت است كه در آغاز نمايش كشته مي‌شود. موراكامي مي‌گويد پيش از آنكه نوشتن رمان را شروع كند، عنوان «قتل فرمانده» در ذهنش نقش بسته بود: «نخستين چيزهايي كه به ذهنم رسيد عنوان كتاب بود كه احساس خاصي در من ايجاد كرد و همچنين چند جمله آغازين داستان. وقتي نوشتن داستاني را آغاز مي‌كنم هر روز تلاشم اين است مسير خرگوشي كه راه را نشانم مي‌دهد، گم نكنم.»  نقاش كه از همسرش جدا شده است و  با احساس فقداني كه دارد در جست‌وجوي ايده‌اي براي نقاشي است، خود را در خانه‌اي مي‌يابد كه متعلق به پدر يكي از دوستانش است. اين پدر 92 ساله نقاش سرشناس ژاپني است كه حالا در خانه شاگردانش زندگي مي‌كند و در نتيجه خانه‌اش خالي و جاي مناسبي براي شخصيت محوري داستان مي‌شود. اما پس از اينكه در اتاق زير شيرواني اثري با عنوان «قتل فرمانده» پيدا مي‌كند، درگير مجموعه‌اي از اتفاقات مرموز مي‌شود.
شخصيت محوري داستان مامور كشيدن پرتره مردي با نام عجيب منشيكي مي‌شود. منشيكي 54 ساله تاجر موفقي است كه در عمارتي بزرگ روي تپه‌اي تنها زندگي مي‌كند. به گفته خود موراكامي، اين شخصيت «نوعي اداي احترام» به رمان كلاسيك امريكايي «گتسبي بزرگ» نوشته اف. اسكات فيتزجرالد است كه موراكامي آن را به زبان ژاپني ترجمه كرده است.
شخصيت محوري داستان، نيمه‌هاي شب صداي زنگي را مي‌شنود و در جست‌وجوي صدا به سوراخي در زمين برمي‌خورد. او با كمك منشيكي مهروموم اين سوراخ را برمي‌دارد و در آن زنگي قديمي شبيه به زنگ‌هايي كه در محراب بودايي‌ها ديده مي‌شود، پيدا مي‌كند. همان‌طور كه در رمان به آن اشاره مي‌شود، داستاني كه حول محور زنگ مي‌چرخد موتيفي است كه از داستان كوتاه «پيوندي براي دو زندگي» در مجموعه داستان‌هاي «قصه‌هاي باران بهاري» نوشته اوئدا آكيناري رمان‌نويس «دوره ادو» گرفته شده است. موراكامي درباره ايده گرفتن از كلاسيك‌ها مي‌گويد: «داستان اوئدا آكيناري در رمان من جريان دارد چرا كه شنيده بودم مقبره اوئدا در معبدي در كيوتو است كه روحاني آن مراسم ختم پدرم را برگزار كرد. مقبره او را بازديد كردم. نويسنده‌هاي كلاسيك قدرت خود را با داستان‌هايي كه مخزني از ادبيات هستند، حفظ مي‌كنند و چه چيزي بهتر از نقل‌‌قول آوردن از آنها هست؟»
زماني كه مهر و موم سوراخ برداشته مي‌شود، موجودي رازآميز به نام «ايده» (Idea) كه كاملا شبيه به فرمانده نقاشي است، سر برمي‌آورد. سپس دنيايي ظاهر مي‌شود كه در آن خير و شر يكديگر را به دام انداخته‌اند و در پي آن درگيري‌هايي درگرفته است. موجودات درون نقاشي راوي داستان را به زيرزميني تاريك هدايت مي‌كنند. در اينجا داستان به نقطه‌اي مي‌رسد كه طرفداران موراكامي با آن آشنا هستند و با ردپاي رازآميز عناصر داستاني اين رمان‌نويس مواجه مي‌شوند. پس از اينكه راوي داستان امتحان‌ها و عذاب‌هاي دشواري را از سر مي‌گذراند به زندگي با همسرش ادامه مي‌دهد و فرزند همسرش را بزرگ مي‌كند. در انتهاي داستان جهشي به سال 2011 و زماني كه ژاپن به تازگي زمين‌لرزه و سونامي را پشت سر گذاشته، دارد و داستان با اظهار عقايد راوي درباره اينكه چطور مي‌خواهد به زندگي‌اش ادامه دهد، پايان مي‌يابد. در واقع اين پايان نشان‌دهنده تغيير مسير از فقدان به تجديد و ادامه دارد.
موراكامي مي‌گويد: «رمان‌هاي من پاياني باز دارند يا اغلب با داستان‌هايي تمام مي‌شوند كه هنوز به نتيجه‌اي نرسيدند و كاملا باز هستند. اين‌بار پي بردم به «مضمون خاتمه» نياز دارم. از نظر من واقعيت اينكه شخصيت محوري داستان در پايان تصميم مي‌گيرد با اين كودك زندگي كند نشان‌دهنده يك نتيجه است. »
مشابه داستان‌هاي «شكار گوسفند وحشي» و «سرگذشت پرنده كوكي» ناگهان همسر شخصيت محوري داستان مي‌گويد رابطه‌اش با او به بن‌بست رسيده و با كوله‌باري از مشكلات مبهم راهي ملاقات شخصيت‌هاي عجيب‌وغريب مي‌شود و بعد از رويارويي با تاريكي‌هاي زمين به زندگي عادي‌اش بازمي‌گردد. اما در انتهاي داستان، خواننده از چارچوب خوش‌بينانه ذهني راوي پس از بيرون آمدن از آن سوراخ متعجب مي‌شود. موراكامي مي‌گويد: «او بي‌پيرايه بزرگ كردن اين كودك را به شكل نوعي بخشش مي‌پذيرد. قدرت يك انسان در باور به انساني ديگر. اين درون‌مايه در پايان داستان‌هاي قبلي‌ام وجود نداشت. همچنين نخستين‌باري است كه داستانم تصويري از بعدهاي زندگي خانوادگي را به تصوير مي‌كشد. نمي‌دانم جلد سومي براي اين اثر بنويسم يا نه. »
متن اين كتاب ژاپني بيش از 2000 صفحه است و از زمان انتشارش نخستين و دومين جلدهاي اين كتاب در مجموع يك ميليون و سيصد هزار نسخه فروش رفته‌اند. موراكامي معتقد است رمان حجيم نقطه مقابل رسانه‌هاي اجتماعي آنلاين مانند توييتر و فيسبوك است، جايي كه تكه‌ها و پاره‌هاي كلمات ارزان فروخته مي‌شوند. واقعيت اينكه در عصري زندگي مي‌كنيم كه اظهارنظرهاي كوتاه در يك چشم برهم زدن خوانده مي‌شوند دليلي شد براي نوشتن داستاني بلند كه خواننده پس از آغاز توانايي كنار گذاشتن آن را نداشته باشد. سعي كردم داستاني چند لايه و عميق بنويسم. آن را هشت بار بازنويسي كردم و هنوز هم سعي بر بهبودي و تغيير خودم دارم. براي اين‌ كار سه هدف دارم؛ نخستين آن تربيت جسمي است. در پايان سال گذشته يك زمين ماراتن را دوباره كامل دويدم. دومي كامل كردن نوشتارم با ترجمه كردن است. و سومي هم گوش دادن به موسيقي‌هاي گوناگون است. من هرگز كارهاي قديمي‌ام را دوباره نمي‌خوانم.»
موراكامي طي 36 سال 70 اثر ترجمه كرده است كه رقم بالايي براي اين نويسنده مطرح به شمار مي‌رود. موراكامي معتقد است با ترجمه آثار ريموند چندلر استعاره‌ را فرا گرفته و كارهاي ريموند كارور مهارت‌هاي نوشتن را به او ياد داده است: «دستيابي به سطح نوشتاري آنها هدف بلندمدت من است. فكر مي‌كنم هنوز هم پتانسيل رشد در مقام يك نويسنده را دارم. »

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون