• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3773 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۴ فروردين

درباره فيلم «نفس»

نفسي كه حبس شد

ساره بهروزي

فيلم نفس را شايد بتوان لطيف‌ترين فيلمي دانست كه تا به امروز بر پرده نقره‌اي نمايش داده ‌شده است. تصوير ساده زيستن يك خانواده در دهه‌هاي قبل، براي تمامي نسل‌ها جذاب است. طبقه اجتماعي انتخاب شده با سطح زندگي پايين اما راضي، انتخاب هوشمندانه‌اي است. تماشاچي فيلم نفس همراه كودكان در فيلم پرواز مي‌كند و بر بام غم و شادي آنان مي‌نشيند. لحظات ساده و تلخ را به همراه آنان زندگي‌ مي‌كند. آنچه نفس را متمايز مي‌كند، دنياي پاك و روشن ذهن كودكي 7 ساله با نام «بهار» و رويا‌پردازي اوست.
 فيلم يك خانواده‌ را در معنايي وسيع به تصوير مي‌كشد. مادري كه فوت شده و سرپرستي كودكانش با مادربزرگي است كه درعين تلخ و گزندگي، مهربان است. او بي‌سواد است و درك صحيحي از هيجانات كودكان ندارد. در واقع نمادي از بيسوادي و نا آگاهي موجود در آن زمان را نمايش مي‌دهد. نتيجه اين ناآگاهي‌ها در گذشته اين بوده كه بزرگ‌ترها به عنوان شخصي برتر نمي‌گذاشتند هيجانات مثبت بچه‌ها به جا و به موقع بروز پيدا كند. كتك زدن و حبس‌ كشيدن بهار، در واقع ناديده گرفتن اوست. بهار هم نماينده‌اي از كودكان آن دهه است. پدر هم اگرچه مهربان و گرم است اما هميشه در تلاش براي امرار معاش است و نقش كمرنگي در تربيت كودكانش دارد.
ويژگي بارز نسل‌هاي پيشين در مقابل بزرگ‌ترها تصويري به واقع تامل‌برانگيز است. اينكه بچه‌ها آزادي بيان نداشتند، اما همين كودكان در دهه 50 ارزش و احترام بسياري براي بزرگ‌ترها قايل بودند. در اوقات تنهايي يا كتاب مي‌خواندند يا بازي با همسالان سرگرمي اصلي آنان بوده است. جبر و زور بزرگ‌ترها در آموزشي كه خود مي‌پسندند هم خودنمايي مي‌كند. اما در بيشتر اوقات بچه‌ها با انرژي هستند نه گوشه‌گير و منزوي.
 محروميت‌هاي الكترونيك در كودكان نسل گذشته، بي‌توجهي بزرگ‌ترها نسبت به مسائل كودكان در آن دوره، نبود امكانات تفريحي، همگي سبب بازي بيشتر بچه‌ها در كوچه و خيابان بوده است. اوقات فراغتي كه بچه‌ها بازي مي‌كنند در جهت رشد و تكامل خواسته‌هاي آنهاست. در نتيجه پيامدهاي مثبتي دارد. بهار كنجكاو و جست‌وجوگر است. علاوه بر بازي و شادي كتاب هم مي‌خواند. اما كتاب‌هايي كه مناسب سن او نيست. انيميشن‌‌ها با صداي بهار نشان‌دهنده قوه تخيل كودك و ترسيم سادگي ذهن اوست. همين سادگي ذهن هزاران بار بر جذابيت و لطافت فيلم افزوده است. نشان مي‌دهد كه بچه‌ها جهان اطراف‌شان را به دقت مشاهده مي‌كنند، آنان مي‌خواهند خودشان با ابزاري كه در طبيعت مي‌بينند، تجربه كنند. در برف و سرما مدرسه مي‌روند با محدودترين امكانات درس مي‌خوانند. ولي شادند و پر انرژي!
اما امروز اكثريت بچه‌ها با همه امكانات موجود از نبودها و نبايدها غمگين و ناراضي‌اند. با همه امكانات تفريحي و رفاهي و مسافرت‌هاي پي‌درپي، بي‌پروا و گستاخ‌ شده‌اند. بزرگ‌ترها به ‌معني افرادي براي خدمت‌رساني و تامين رفاه و برآورده كردن خواسته‌هاي بچه‌ها هستند. غم‌انگيز است كه مي‌بينيم بچه‌ها هميشه ناراضي‌اند. علت را كجا مي‌توانيم جست‌وجو كنيم؟ چرا بهار كودك 7ساله كه كفش‌هايش رنگ و رو رفته و سوراخ هستند با مادر بزرگي كه زبان تلخي دارد و پدري كه بيمار است در زندگي شادي مي‌كند، مي‌خندد. اما بچه‌هاي 7ساله امروزي با گرانقيمت‌ترين وسايل و ابزار شاد نيستند؟ به راستي شادي‌هاي گذشته كه واقعي هم بودند از كجا سرچشمه گرفته‌اند؟
 گاهي جواب در همين نزديكي است. تاثير شگفت‌انگيز رسانه‌ها بر زندگي فردي و اجتماعي را نبايد ناديده گرفت.
 با ورود تلويزيون به خانه‌ها در دهه‌هاي گذشته، كم‌كم سبب شد بزرگ‌ترها و بچه‌ها ساعتي از اوقات فراغت‌شان را تلويزيون تماشا كنند و به تقليد از رفتارهايي كه در آن مي‌بينند، بپردازند. اما اين باعث دوري از بازي با همسالان در حياط و كوچه نبود زيرا با دو كانال تلويزيوني و چند برنامه محدود در ساعات مشخص براي يك شبانه‌روز يك تفريح گذرا محسوب مي‌شد. اين در حالي بود كه همه خانواده‌ها تلويزيون رنگي هم نداشتند. با گذر زمان و پيشرفت در عرصه رسانه بچه‌ها ساعت‌هاي بيشتري را صرف تماشاي تلويزيون كردند از بازي‌هاي جسمي و مصرف انرژي كه باعث كاهش پرخاشگري و عصبانيت بود، فاصله گرفتند. دويدن در باغ و كوچه پس كوچه جاي خود را به نشستن و تماشاكردن داد. اما پيشرفت سريع‌تر شد، در دهه‌هاي بعدي رسانه و الكترونيك گام‌هاي فراتري برداشتند. تا جايي كه جزيي از زندگي مردم و به خصوص كودكان شدند. از طرفي شخصيت‌هاي كارتوني و ابزارشان گسترش و رواج بيشتري يافتند. از طرفي ديگر رفتار‌هاي خشن و ترسناك آنها به همراه گويش تند و پرخاشگرانه جاي خود را به سرعت در كودكان باز كردند.   اكنون، سرعت انتقال اطلاعات هر روز بالاتر مي‌رود. آثاري كه در بين كودكان و نوجوانان مشاهده مي‌كنيم چندان خوشايند نيست. فعاليت‌هاي بدني و فكري‌ حذف شده‌‌اند و در عوض تصاوير و صحنه‌هاي خشونت آميز، در بين گروه‌هاي مجازي با عنوان سرگرمي مي‌چرخد. براي فرزنداني كه باورهاي‌شان در حال شكل‌گيري است مي‌تواند آسيب‌زا باشد. بچه‌ها مدام به جاي كتاب خواندن و پرورش خلاقيت، رفتارهاي شخصيت‌هاي مورد علاقه‌شان را تقليد مي‌كنند. همچنين تجربه زندگي با طبيعت جاي خود را به گوشه‌نشيني در آپارتمان‌ها و بازي با وسايل الكترونيك داده است. هشداري كه دريافت مي‌كنيم دردناك‌تر است. اينكه سال‌هاست ساده زيستي گذشته كوله بارش را از جامعه ماجمع كرده است. تا جايي كه ردپايي هم باقي نيست.
در نهايت نفس مي‌آموزد كه:  مي‌توان بدون مادر با پدري بيمار و مادربزرگي از نسل گذشته، زنده ماند و زندگي كرد. كاستي‌ها را با بازي و شادي همچنين گاهي با گريه فراموش كرد. مي‌توان با تاب بازي ساده جهاني را پر از خنده كرد، اگر جنگي نباشد كه نفس گرم كودكان را در سينه كوچك‌شان حبس كند و روياي بزرگ شدن را در زيرخاك‌ها دفن كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون