يونايتد، مورينيو و چرخه تلخ دژاوو به قلم «اندي متين»
منچستر خستهكننده
بعد از اينكه منچستر يونايتد يك بار ديگر كيفيت و برش لازم براي شكست دادن مهماني در ليگ برتر را نشان نداد، اينبار مقابل وست برومي كه در دسامبر، خارج از خانه، به سادگي شكستش داده بود، ژوزه مورينيو از واژه «دژاوو» استفاده كرد. مورينيو در اين راه البته خوششانس است كه فقط حسي از تماشاي دوباره و تكراري بازيهاي اين فصل بهش دست داده، چون اين حس براي هواداران يونايتد در اولدترافورد چهارسالي است كه بر پا بوده: گلهاي كم، نمايشهاي خانگي ضعيف و دست و پا زدن براي چهارم شدن در ليگ. يونايتد در بازيهاي فصل گذشته ليگ تنها 27 گل در خانه زد، پايينترين آمار بين هشت تيم بالاي جدول. يونايتد فصل 2014-2013 هم با تنها 29 گل خانگي در ليگ وضعيتي مشابه داشت. دوراني كه يونايتد فصل به فصل بهترين خط حمله ليگ را داشت مدتهاست به پايان رسيده، اتفاقي كه شش سال پياپي از 1996 تا 2002 رخ داد و سه بار پياپي بين سالهاي 2007 تا 2009. يونايتد برابر وست بروم به پيروزي نياز داشت، همانطور كه يك ماه پيش در آخرين بازي خانگياش در ليگ مقابل بورنموس بايد سه امتياز را ميگرفت. اما هر دو بازي با تساوي به پايان رسيد و با اينكه ركورد شكستناپذيري تيم مورينيو در ليگ به 19 بازي رسيده، اما «تاپ فور» همچنان هدفي دوردست به نظر ميآيد، همانطور كه تقريبا تمامي فصل چنين حسي براي يونايتديها داشته است. هواداران يونايتد در ابتداي فصل توقع و اميد اول يا نهايتا دوم شدن از تيمشان داشتند، و با اينكه هفتههاي اول اين اميد را برايشان زنده نگاه داشت، اما خيلي زود حقيقت تلخ جانشينش شد و نشان داد هر چقدر هم پول خرج كنند، وضعيت همان وضعيت سابق است. يونايتد اين فصل تنها شش بازي از 15 بازي خانگياش را در ليگ برده. اين 40 درصد پيروزي بدترين آمار باشگاه از فصل 1974-1973 بدين سو است، وقتي كه يونايتد از دسته اول سابق به دسته دوم سقوط كرد. اين شرايط اصلا قابل قبول نيست. يونايتد حداقل قبل از كريسمس فوتبالي به نسبت خوب بازي ميكرد، اما از وقتي سرود «چيزي خوب» با اين ترانه كه «تيم ژوزه همونجور بازي ميكنه كه يونايتد بايد بازي كنه» در اولدترافورد به صدا درآمد، سطح بازي تيم افت كرد. يونايتد حالا از هشت بازي آخرش پنجتا را با تساوي به پايان برده و به نظر ميرسد ركورد شخصي مورينيو كه در 12 فصل كاملش در ليگهاي مختلف هرگز پايينتر از سوم قرار نگرفته هم ديگر رو به پايان است. مورينيو البته هنوز از حمايت تقريبا همه برخوردار است و هر دو سال مربي عوض كردن هم اصلا كمكي به تيم نميكند. هر مربي جديدي اعلام ميكند براي درست كردن وضعيت نياز به ايجاد تغييرات زيادي دارد، كاري كه ديويد مويز، لوييز ون گال و خود مورينيو انجام دادند. يونايتد هنوز شانسي منطقي براي كسب سهميه چمپيونز ليگ در فصل آينده دارد. جدا از فرم ضعيف خانگي در ليگ، تيم مورينيو نكات مثبتي هم اين فصل داشته، از جمله قهرماني در جام اتحاديه. قهرماني احتمالي در يوروپا ليگ هم كه سهميه چمپيونز ليگ را به همراه خواهد داشت، اين فصل را فصلي موفق جلوه خواهد داد. در ضمن يونايتد در ليگ هم نسبت به همين مقطع در فصل گذشته شش امتياز بيشتر دارد. اما مورينيو حق داشت بعد از بازي مقابل وستبروم از تداوم نداشتن بازيكنانش انتقاد كند. درخشيدن در يك مقطع و گم شدن در بقيه بازي اصلا قابل قبول نيست. درست است كه وست بروم تيمي است كه سخت گل ميخورد، اما آيا هر تيمي كه پا به اولدترافورد ميگذارد هم با اين رويكرد و تاكتيك مقابل يونايتد قرار نميگيرد؟سابقا تيمهاي مهمان از اولدترافورد ميترسيدند، از اين زمين بزرگ كه كاملا مناسب عرض دادن به بازي و باز كردن حريف است. به قول نمانيا ويديچ اندازه زمين به آنها اجازه ميداد تا ششهايشان را تا جاي ممكن باز كنند. پس آيا ارسال مدام توپهاي بلند روي سر مدافعين غولپيكر وست بروم تاكتيكي درست بود، تيمي كه از روز اول ليگ تا اين بازي، خارج از خانهاش كلين شيت نداشت؟يونايتد در اين فصل در بازيهاي اروپايي موفق شده در اولدترافورد رقبايش را با نتايج پر گل شكست بدهد، اما در ليگ در اين راه دست و پا زده. مورينيو دليل اين اتفاق را تفاوت كيفيت تيمهاي ليگ برتر و نزديكي سطح آنها به هم ميداند و اعتقاد دارد ديگر هيچ تيمي نميتواند از پيروزي پر گلي در خانه مطمئن باشد، نظري كه نمونهاش را همين هفته در پيروزي كريستالپالاس در استمفورد بريج ديديم. اما فوتبالي كه يونايتد مقابل وستبروم بازي كرد از جنس فوتبال ون گالي بود، با مالكيت توپ بالا و كسالتبار، فوتبالي كه هواداران از آن متنفر بودند. از اين منظر بهترين توصيف همان دژاوو بود، تعريفي كه احتمالا ميتوان براي پنجره نقل و انتقالات تابستاني هم از آن استفاده كرد، جايي كه يونايتد يك بار ديگر دست به تغييراتي زياد خواهد زد، از جمله به احتمال زياد رفتن وينروني، مايكل كريك و لوك شاو. قابل انتظار است كه در تابستان وقتي باشگاه مبلغي گزاف براي بازيكني پرداخت ميكند كه به عنوان پديده جديد فوتبال اروپا از آن نام برده ميشود، خوشبينيها در اولدترافورد بالا ميرود، وقتي باشگاه با افتخار از افزايش درآمدش از سوي اسپانسرها و تعداد ريتوييتها در واكنش به خريد جديدش حرف ميزند. اما حقيقت اينجاست كه منچستر يونايتد اين فصل، مثل تمام چهار سال اخير، تيمي در حد و اندازههاي رده پنجم و ششم در انگليس بوده. هواداران يونايتد با توجه به تجربيات چند سال گذشته حالا ديگر با شك و ترديد و محافظهكاري بيشتري به استقبال چهرههاي جديد ميروند. و همه اينها گوياي يك واقعيت است: پروژه بازسازي يونايتد بعد از بازنشستگي فرگوسن خيلي سختتر از آن چيزي بود كه به نظر ميرسيد.