ادامه از صفحه اول
«سنكوپ سياسي» ناشي از «اُوِر وعدهها»
از يك ميليون تن پتروشيمي بهجاي 600 هزار شغل، يك ميليون شغل ايجاد ميكند! و اينجاست كه شعار تبديل به ابتذال ميشود و سياستمدار «اُوِر وعده» سنكوپ سياسي ميكند.
اين فرآيند اعتياد سياسي يك وجه ديگر هم دارد. حمله كردن به دولت، براي كسب راي و تشفيخاطر سياسي. اين رفتار نيز به طور دقيق كاركرد مواد تخديري را دارد. چون مطابق قاعده و حديث مشهور؛ نفرت و بغض نسبت به چيزي موجب نابينايي و ناشنوايي فرد نسبت به آن چيز ميشود. از اين رو شدت حملات به دولت را زياد ميكنند ولي هنگامي كه ميبينند اثر ندارد و مردم باور نميكنند يا حتي اگر باور كنند هم به معناي اثبات نقدكننده نيست، لذا براي كسب راي حملات را بيشتر و بيشتر و تندتر و تندتر ميكنند. مشكل اين نحوه سياستورزي، سلب اختيار و تفكر است و فرد را مجبور ميكند كه هيچگونه عقبنشيني نكند و تمام اشتباهات را نيز توجيه كند و با سرعت بيشتري به نقطه سقوط نزديك شود و با شتاب به آنچه از آن گريزان است نزديك شود. اين ذهنيت معيوب متوجه نيست كه ابتدا بايد چند نقطه قوت و دستاورد دولت را بگويد بعد، چند مورد را هم نقد كند و سپس نشان دهد كه او چرا و چگونه ميتواند از اين دستاوردها دفاع كند و ضعفها را بپوشاند. اين سياستورزي مبتني بر وعده و دشمني چشم و گوش بسته با دولت، همان اسب سركشي است كه سوار خود را به پرتگاه خواهد برد، و تا لحظه سقوط نيز بايد «اور وعده» كرده و طبل دشمني را پرسروصداتر كند.
رازي به نام بدهي شهرداري تهران
حالا کشوری را در نظر بگیرید که به همین شکل اداره شود و هیچکس نداند دولتش چقدر در می آورد و چقدر خرج می کند و چقدر بدهکار است وچندین برابر بودجه سالانهاش بدهکار شده باشد، تصور هولناکی است . همین شیوه مدیریت است که باعث می شود برای گرفتن رای مردم وعدههایی مثل 150 هزارتومان یارانه و 250 هزارتومان کارانه و دو و نیم کردن در آمد کشور و ایجاد 5 میلیون شغل و خیلی چیزهای دیگر داده شود . حساب و کتابی در کار نیست . این سابقه این پرسش را پیش می آورد که کدام منطق پشت این اعداد است و این شعارها به کدام پشتوانه اقتصادی و چگونه ممکن است واقعیت پیدا کنند و چه بر سر مردم ودولت خواهند آورد؟