ضرورتهاي انتخابات
اين شيوه در كشور ما سابقه طولاني ندارد، اما در بعضي از كشورهاي پيشرفته، سابقه طولاني دارد. در هر صورت دو دور از مناظرهها در دو جمعه متوالي برگزار شد، دور اول موضوعات اجتماعي مورد پرسش قرار گرفت و در دور دوم كه جمعه 15 ارديبهشت برگزار شد به موضوعات سياسي مربوط بود. مناظرهاي كه به مسائل اجتماعي ميپرداخت، تا چند روزي در رسانههاي مكتوب و مجازي بازتاب گسترده داشت.
در آن مناظره دو نفر از نامزدها بدون پرداختن به حاشيه، آرام و بيدغدغه، برنامههاي خود را تشريح كردند و به پرسشهاي مجري و ديگران پاسخ دادند. اين دو نفر مهندس ميرسليم و مهندس هاشميطبا بودند. دو نفر هم بدون كر و فر سخن گفتند و نظرات خود را ارايه كردند، اگرچه يكي به دفاع از عملكرد خود در راس دولت يازدهم پرداخت و ديگري تا توانست سياستهاي پيشين را به نقد كشيد و آنها را باعث مشكلات موجود معرفي كرد. اين دو نفر حسن روحاني و سيد ابراهيم رييسي بودند كه هر دو، چندان در رسيدن به اهداف تبليغي خود موفق نبودند. اما ميداندار پرجنبش و چالشبرانگيز مناظره روز جمعه هشتم ارديبهشت، اسحاق جهانگيري و محمدباقر قاليباف بودند. قاليباف به قول معروف شمشير را از رو بسته بود تا رقيب را بايكوت كند، اما جهانگيري با توجه به اطلاعات جامعي كه دارد، توانست او را به گوشه رينگ بكشاند.
وقتي يك نفر به توصيههاي مقامات عاليرتبه و دلسوزان جامعه توجه نميكند و هرچه خواست در تخريب ديگران بكوشد، كس ديگري بايد باشد كه به او پاسخ دهد. وقتي نامزدي يا كسي براي خودش متعهد ميشود كه در يك سياهنمايي از تلويزيون به رييس دولت حمله كند و قوه مجريه را يكسره ناتوان و خلافكار و در رديف ثروتمندان غارتگر معرفي كند، اين اسحاق جهانگيري بود كه به دليل تجربه گذشته و حالش، توانست از پس قاليباف برآيد و به چهره برتر آن مناظره تبديل شود.
3- در مورد دومين دور مناظره كه روز جمعه 15/2/96 از تلويزيون پخش شد و به امور سياسي ميپرداخت، نكات گفتني زيادي وجود دارد كه به اختصار ميتوان گفت:
نكته اول: در اين مناظره نمايندگان جبهه اصولگرايي، به گونهاي هماهنگ و از پيش تعيين شده، بدون اينكه برنامههاي خود را تشريح كنند، همه تلاش خود را براي خراب كردن دولتيان به كار بردند. حتي ميرسليم كه در مناظره اول ميكوشيد خود را اخلاقي و قانونمند و منطقي جلوه دهد، نقاب را كنار زد و به بدترين شكل به روحاني و جهانگيري تاخت قاليباف و رييسي و ميرسليم، در اتاق فكر به اين نتيجه رسيدهاند كه صحبت از برنامه نكنند و راي در كوبيدن دولت است.
نكته دوم: روحاني و جهانگيري و هاشميطبا، در اين مناظره نشان دادند كه براي گفتن حقايق و عملكرد افرادي محدوديت دارند. بالاخره روحاني در حال حاضر رييسجمهور است و نميتواند همه حيثيت نظام اسلامي را به حراج بگذارد. قاليباف يك پاسدار است و عميق شدن در عملكردش، سپاه پاسداران را به واكنش واميدارد؛ لذا دولتمردان ميدانند كه نبايد در چنين شرايطي به بازي ادامه دهند. رييسي يك چهره با سابقه در قوه قضاييه است و از اين نظر رقباي او ميتوانستند در مقابل نظرات، او را به چالش بكشند.
نكته سوم: مخالفان نظام جمهوري اسلامي،بيشتر از ديگران از مناظره دوم لذت و سود بردند، زيرا كانديداهاي اصولگرا، به راحتي و با بيان رسا اعلام كردند كه در ايران هيچ كار مثبتي انجام نشده
است.