تهران چهارده سال است كه تغييري به خود نديده است
محمدجواد حقشناس
شايد هيچگاه به اندازه اين روزها، تهران نيازمند و مشتاق تغيير نبوده است. تهران امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند آن است تا به شهري تبديل شود كه ساخت كلي آن به نوع نگاه و منش فرهنگي شهروندانش نزديكتر باشد و زمينه و امكان بيشتري براي پيگيري و توجه به خواستهاي مدني آنها داشته باشد. اين امر نيز شايد به دليل آن بود كه اين عزم راسخ وجود نداشت كه مطالبات فرهنگي و مدني خود را از طريق شوراي شهر و سازوكار رسمي مديريت شهر تهران پي بگيريم. در اين سالها، تهران روز به روز به يك كارگاه ساختماني بزرگ شبيه شده است كه تناسب و سنخيتي با خواستها و زمينههاي فرهنگي و مطالبات مدني شهروندانش ندارد. نياز ضروري تهران توجه به اين نكته است كه «شهر» با «كارگاه» متفاوت است. شهر محل تبادلات فرهنگي و مكان و عرصه پيگيري خواستهاي مدني شهروندانش است. نگاه كارگاهي و سازهاي و غير مدني و غير فرهنگي به مديريت شهري تهران در همه اين سالها، شهروندان را هر چه بيشتر با اين شهر بيگانه كرده است. علاوه بر اين، در همه اين سالها بودجههاي كلان و هنگفتي از سوي شهرداري تهران به مسائلي اختصاص داده شد كه در حيطه صلاحيت مديريت شهري نيست و سازمانهاي توانمند و متعدد ديگري وجود دارند كه وظيفه پرداختن به آن مسائل را دارند. اين در حالي صورت ميگرفت كه شهر تهران بسيار كمبودها و نيازهاي ضروري ديگري داشته و دارد كه بودجه مناسبي در اين سالها به آن تعلق نگرفته است. نمونهاي از اين نيازهاي فوري و ضروري مربوط به بخش ايمني است كه در حادثه پلاسكو همگي متوجه آن شديم و ديديم كه چه خلاهاي جدي و حياتي در اين زمينه داريم. در كنار اينها، مديريت غيرشفاف و غير پاسخگوي اين سالهاي شهر تهران نيز به شهروندان اجازه اطلاع دقيق و روشن از آنچه پشت درهاي بسته مديريت اين شهر انجام ميشد را نداد. آش آنقدر شور بود كه تعدادي از اعضاي شورا اعتراض كردند كه هيچ پاسخگويي به آنها درباره بسياري از اقدامات انجام شده صورت نگرفته است. مسووليت اين عدم تغيير طولاني به دوش همه ما است. گويا تهران نيازمند تلنگري بود تا مهياي اقدام شود. حادثه پلاسكو تهران را به خود آورد. اين حادثه هشدار و بيدار باشي بود كه چشمهاي همه دلسوزان را به روي معضلات و كاستيها و نواقص نوع مديريت شهري تهران در اين سالها باز كرد. در يك كلام، پلاسكو لحظه تصميم بود.
اكنون تهران متوجه لزوم تغيير در مديريت شهري شده است، تصميم خود را گرفته است و ديگر نميخواهد اين نوع مديريت ادامه يابد. نشانه اين عزم جمعي هم نامنويسي چهرههاي دلسوز و توانمند بسيار براي انتخابات شوراي شهر است. در ميان كساني كه ثبت نام كردهاند، افراد بسياري را ميتوان يافت كه براي عضويت در شوراي شهر توانمند و شايسته هستند و داراي گرايش سياسي اصلاحطلبي هستند. در اين ميان احزاب و گروههاي اصلاحطلب نيز پس از بررسي و كنكاش بسيار، با روشي دموكراتيك و با ضوابط و معيارهاي سنجيده و به دور از تاثيرپذيري از توصيه افراد يا گروهها، ليستي را تحت عنوان ليست اميد براي شوراي شهر تهران معرفي كرده است كه متشكل از بيست و يك نفر از كانديداهاي شوراي شهر با گرايش سياسي اصلاحطلبانه است. پس از انتشار ليست، بحثها و اختلاف نظرهاي بسياري پيرامون قابل دفاع بودن ليست مطرح شده است. بسياري از افرادي كه از نظر دستهبندي سياسي در جبهه بزرگ اصلاحات قرار ميگيرند، از سر دلسوزي و خيرخواهي و با مطالبه تغيير جدي در مديريت شهر تهران، نقدهاي بسياري را به ليست وارد كردهاند. البته بخشي از نقدها نيز از سر پيجويي منافع شخصي صورت گرفته است. برخي نقد كردهاند كه بسياري از اعضاي معرفي شده در ليست شناخته شده نيستند و بسياري نيز از نبودن برخي نامها در درون ليست اصلاحطلبان گلايه كردهاند. برخي نيز بر آن هستند تا با تمركز و تكيه به حق و بجا بر مطالبات مدني مغفول مانده، با ارايه ليستي جدا از ليست اميد، زمينه را براي طرح و پيگيري هر چه بيشتر و موثرتر آن مطالبات فراهم آورند. به نظر ميرسد همه اين اتفاقات در مجموع تحولات بسيار مثبت و مباركي است كه نشان از عزم و اراده جدي و مصمم براي تحولي اساسي در تركيب شوراي شهر تهران و مديريت اين شهر و شيوه و منش و نگاه حاكم بر آن دارد و نشانهاي است از سرمايه عظيم اجتماعي جريان اصلاحات.
اما با نگاه واقعگرايانه به عرصه رقابت پيشِ رو، اين نكته حايز توجه بسيار است كه براي پيروزي نيروي تحولخواه و اصلاحطلب در انتخابات شوراي شهر در روز جمعه، علاوه بر عزم و خواست جدي براي تغيير، نيازمند انسجام و اتحاد بيشتري هستيم. درسي كه از انتخابات گذشته شوراي شهر تهران گرفتيم اين بود كه تنها اين كافي نيست كه بتوانيم چند چهره اصلاحطلب در شوراي شهر داشته باشيم. بلكه آنچه كه هدف و استراتژي اصلاحطلبان بايد باشد اين است كه بتوانيم با اقدامات هماهنگ و هوشمندانه همه صندليهاي شورا يا حداقل اكثريت قاطعي از آنها را از آن خود كنيم. كسب اكثريت ضعيف نيز ميتواند در راه تحقق خواست ما براي تغييرات ماهوي و جدي و عميق در مديريت شهر تهران ايجاد مانع كند. براي رسيدن به اين مهم، بدون شك نيازمند به همبستگي بيشتري از آنچه هستيم كه امروز شاهديم. تجربه راي دادن ليستي در انتخابات مجلس نشان داد كه ميتوانيم با حفظ اين همبستگي به پيروزي قاطع و تمام عياري دست پيدا كنيم.
نميتوان گفت كه ليست ارايه شده از سوي شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان، بهترين تركيب ممكن را در خود جاي داده و ايدهآل است. بدون شك عزيزان شايستهاي هم هستند كه نامشان در ليست نيامده است. اما همين ليست موجود نيز از جهات مختلف و متعدد ليست خوب و قابل دفاعي است و ميتوانيم با چرخشي در رويكرد و نگاهمان، به جاي تكيه صرف بر افراد، بر تشكيلات و كار جمعي و گروهي انجام شده اعتماد و تكيه كنيم و مطالبهگري از افراد را به مطالبهگري از ليست و گروه و مجموعه تبديل كنيم. بدون شك قدرتجمعي كه انتخاب ليستي كانديداها به ما ميدهد، در مجموع بسيار بيشتر از قدرت تكچهرههايي خواهد بود كه با فرض انتخاب شدن وارد شورا ميشوند. نكته ديگر اين است كه ميتوان خواست و پيگيري مطالبات بحق و مغفول مانده مدني را از طريق اعضاي ليست اصلاحطلبان به عمل آورد. مجموعه نيروهاي اصلاحطلب همواره نشان دادهاند كه راه گفتوگوي خود را با جامعه مدني باز نگه داشتهاند و نسبت به مطالبات جامعه مدني همدلي و حساسيت بسياري دارند. با وجود اين سابقه و رويه مبارك، چرا به اين سمت و سو حركت نكنيم كه با حفظ انسجام در راي دادن به ليست واحد، كه شرط لازم پيروزي قاطع ما است، پيگيري مطالبات مدني خود را از اعضاي منتخب اين ليست پس از انتخابات به عمل نياوريم؟ توجه داشته باشيم كه رقيب اصلي ما در انتخابات پيش روي شوراي شهر، تشتت و چند دستگي است كه ميتواند به شكست همه نيروهاي تحولخواه و اصلاحطلب درون و بيرون از ليست منجر شود. بنابراين، ضمن احترام به عزيزاني كه در فهرست نهايي شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان قرار نگرفته و به هر دليل بيرون از ليست شورا قرار دارند، براي جلوگيري از شكستن آرا و پيروزي رقيب، بايد يك ليست را انتخاب كرد و در اين خصوص از راهبرد رهبر اصلاحات حمايت كرد.