ستون پنجم كه شاخ و دم ندارد
سيد علي ميرفتاح
با شوخي بد نيستم. سهل است، پاش بيفتد مضمون كوك ميكنم و همهچيز و همه كس را دست مياندازم. حتي سابقه روزنامهنگاريام گواهي ميدهد كه در شوخيسازي دستي داشتهام و از ظرفيتهاي طنز و مطايبه باخبرم. اما به جد معتقدم كه بعضي عرصهها، عرصه شوخي نيست و عقل حكم ميكند در برابر حوادثي مثل ترور جلوي خود را بگيريم و خوشذوقيمان را بيهوده خرج نكنيم. نميگويم روحيه اعتماد و اطمينان را از دست بدهيم و سريع گره در ابرو بيندازيم و منفعلانه رفتار كنيم. نه. آنكه صدام بود و به قصد جنگي تمام عيار آمده بود و بمب در فرودگاه تهران انداخته بود، امام خميني گفت: «ديوانهاي است كه آمده و سنگي انداخته»، الان هم ديوانههايي آمدهاند و اسباب زحمت فراهم كردهاند و انشاءالله به اميد خدا زود شرشان كم ميشود. اما به نظرم در اين مقام كه ايستادهايم چه جاي خنده و طعنه و نيش و كنايه؟ بدتر از شوخي بيجا، نهايت بيانصافي و نامردي و حقارت است كه از حادثه پيشآمده سوءاستفاده كنيم و به رقيب سياسيمان طعنه بزنيم... بعضيها جنس حرفشان، نوع اظهارنظرشان، حالت انتقادشان و مدل شوخيشان طوري است كه از اتفاق پيش آمده خرسندند و بهانه خوبي به دست آوردهاند تا «تكه»شان را بيندازند و انتقام سياسيشان را بگيرند. من ملاحظه دارم كه بعضي حرفها را اينجا نقل كنم يا بعضي توييتها و پستهاي اينترنتي را رونويسي كنم. هم ملاحظه دارم، هم شرمم ميشود كه بگويم در چنين روزهايي كه سزاوار است همه دم از اتحاد و همدلي بزنيم، چند نفر وقت را مناسب ديدهاند تا به رييسجمهور بد بگويند و به ريش طرفداران اصلاح و اعتدال بخندند. هر جاي دنيا بود به نظرم با اين موجودات كه تفرقه ميافكنند و در اين موقعيت خطير حساب خود را از «مردم» جدا ميكنند، برخورد ميكردند و در گفتن و نوشتن شوخيهاي وقيحانه دست و دهنشان را ميبستند. طرفدار بگير و ببند نيستم، اما ستون پنجم كه شاخ و دم ندارد. كسي كه از حمله تروريستي تهران ذوق كند و با طرح حرفهاي بيمبنا به روحاني و بيست و پنج ميليون رايش اهانت كند مصداق ستون پنجم است و حتماً اگر دستش برسد با داعش و طالبان و القاعده همكاري و همراهي ميكند. در نيويورك و لندن و برلين وقتي اتفاق مشابه ميافتد حتي وقتي در تركيه صداي تير و تفنگ بلند ميشود، ملتشان اختلاف عقيده و سليقه را كنار ميگذارند و كنار هم ميايستند و دم از وحدت ميزنند و به پشتگرمي هم شجاعت خود را به رخ دنيا ميكشند. آن وقت ما كه مسلمانيم و انقلابي همين كه تقي به توقي خورده، خود را كنار كشيدهايم و همهچيز را انداختهايم گردن دولت. به جاي اينكه به مردم دنيا ثابت كنيم «ما همه با هم هستيم» به تروريستها پالس ميفرستيم كه اين شما و اين دولت؟ يك جاهايي و يك چيزهايي حيثيتي و ملي هستند و نبايد به سوژه سياسي تبديل شوند. قضيه ملي است و همه مردم بايد پاي كار بيايند و توي دهن بدخواهان مملكت بزنند. اين قصه هر چه كه هست نه ربطي به برجام دارد، نه به انتخابات بيست و نهم خرداد مربوط ميشود و نه به رقابت داخلي... بايد مراقب حرف زدنمان هم باشيم. قضيه جدي و بينالمللي است و ربطي به اقوام ندارد و كار خوبي نيست كه به بهانه عربي حرف زدن تروريستها حكم كلي بدهيم يا در جواب بيادبيهاي مسوولان حجاز تمايلات ضدعربي را در خود بپرورانيم. هنوز چند ساعت از اين اتفاق ناگوار نگذشته كه بعضيها شروع كردهاند به طرح بحثهاي خطرناك قديمي. اين همان چيزي است كه دشمنان اين مرز و بوم آرزو دارند. ميخواهند كاري كنند تا ما نسبت به عربها موضع بگيريم و به اين بهانه تمايلات قومي- نژادي از خود بروز بدهيم. اميدوارم مسوولان و نخبگان حواسشان باشد و جامعه را از اين خطر فرهنگي دور نگه دارند.