هاشميرفسنجاني نماد اعتدال
ششم- نوع تعامل آيتالله هاشميرفسنجاني با ديگران نظير مسوولان و سران احزاب و جريانهاي سياسي، رابطه حمايتآميز همراه با خيرخواهي و نصيحت و دادن نظرات مشورتي بود. او در نظر دادن به ديگران، امين بود و نظراتي را كه به صلاح كليت نظام و مردم و افراد ميدانست، بدون سانسور عرضه ميكرد. كم نيستند كساني كه به هنگام مشورت دادن، دهها ملاحظه را در نظر ميگيرند و از جمله متوجه هستند كه سخن آنان موجب رنجش مخاطب نشود اما آيتالله هاشمي به اين موضوع بيشتر عنايت داشت كه چه چيزي به صلاح و خير آنان است و همان را بيان ميكرد. شايد قصه مخالفت ايشان با انتشار نامه امام عليه آيتالله منتظري را همگان به ياد داشته باشند كه با چه سماجت و اصراري با اين كار مخالفت كرد و نزد امام گريه كرد و نظرات مشابه سران قوا را مورد حمايت قرار داد و از امام خواست كه اقدام به انتشار آن نامه نكند. البته امام در آن جلسه نظر او و سران قوا را نپذيرفت و هاشمي هم با ناراحتي از نزد امام رفت بدون آنكه از ديدگاه خودش عدول كرده باشد. در نهايت اين امام بود كه تسليم خواست آيتالله هاشمي شد و نظرش را تغيير داد و تاكيد كرد كه راضي به ناراحت شدن آقاي هاشمي نيست. اين رويه ايشان يعني اصرار بر نظراتي كه درست ميداند بايد براي همه كساني كه نظر مشورتي ميدهند سنت شود تا اينگونه نشود كه خود را سانسور كنند و به خاطر خوشايند مخاطب، آنچه را درست ميدانند بيان نكنند. هفتم- پرهيز از افراط و تندروي در بدترين شرايط، از جمله رويههاي سياسي آيتالله هاشميرفسنجاني بود كه در همه شرايط مفيد است و جواب ميدهد. افراد معتدل هميشه در معرض فشارند تا رويه خود را تغيير دهند. اين فشارها در گام اول از سوي مخالفان وارد ميشود زيرا آنان با تندروي و برخوردهاي حذفي و با اتكا به روشهاي غيرقانوني و غيراخلاقي و با توسل به اهانت و دروغ و تهمت، كاري ميكنند كه افراد معتدل را از جاده اعتدال خارج ميكنند و به عكسالعمل ميكشانند. كار دشواري است كه در مقابل اين فشارهاي جريانهاي افراطي بايستيم و ميانهروي را رعايت كنيم و همچنان معتدل بمانيم. از طرف طرفداران و خوديها و حاميان هم فشارهاي زيادي متوجه آيتالله هاشميرفسنجاني ميشد تا ايشان را به اتخاذ مواضع تندتر تشويق كنند و خويشتنداري ايشان در برابر اين فشارها را هم بايد بسيار مهم دانست. كم نيستند كساني كه در آغاز مدعي عقلانيت و انصاف و اعتدال هستند اما به تدريج تحت فشار اطرافيان و اعضاي خانواده از موضع خود عقب مينشينند و تندروي پيشه ميكنند در حالي كه آيتالله هاشمي تا آخر به سنت مالوف خويش وفادار بود. هشتم- از جمله رويههاي مهم آيتالله هاشمي تن ندادن به مدهاي فكري و سياسي رايج زمان خود بود. در هر زمان پارادايمهاي حاكمي وجود دارد كه بدون استدلال پذيرفته ميشود و هر كسي هم تلاش ميكند به همان مفروضات رايج وفادار باشد اما هاشمي چنين نبود. مواضع ايشان در ماجراي اشغال لانه جاسوسي، تداوم جنگ، استفاده از سرمايه خارجي در هنگام سازندگي، باز كردن فضاي فرهنگي، حفظ نيروهاي انقلاب در اوج برخوردهاي حذفي سال 88، همراهي نكردن با گفتمان حاكم بر دولت احمدينژاد و مواردي از اين دست مويد اين سيره هاشمي است.