تهران در انتظار
يك چهره ملي
عبدالله ناصري
فعال سياسي اصلاحطلب
سالهاي قبل مردم نسبت به شوراي شهر اول كه اصلاحطلبان در آن دست بالا را داشتند با فضايي كه پيش آمد، خاطره تلخي داشتند. همين امر باعث شد كه جريان مقابل هم بتواند بهرهبرداريهايي داشته باشد. فضاي نااميدكنندهاي نسبت به شوراهاي شهر به وجود آمد و اساسا شوراها نتوانست جايگاه خود را پيدا كند. كمكم در پايتخت در دو شوراي اخير عملكرد اصلاحطلبان در شوراها مطلوبتر شد. امروز كه در تهران يك شوراي كاملا يكدست اصلاحطلب داريم؛ وظيفه اين شورا بسيار سنگين است. اعضاي اين شورا بايد بتوانند در تصميمگيريهاي كلان و اساسي با هم متحد و منسجم باشند. در نخستين تصميمگيري خود كه انتخاب شهردار است هريك از گزينههاي مطرح بايد مورد بررسي دقيق قرار گيرد. به هر حال اعضاي 21 نفره شوراي شهر تهران بايد شهردار بعدي را انتخاب كنند و فرد ديگري تصميمگير نيست. من معتقدم كه شهردار بعدي تهران بايد با تصميم اجماعي عين 21 نفر شوراي شهر از جلسه شورا بيرون آمده و وارد ساختمان و دفتر كار خود شود. اين مهمترين مسالهاي است كه اعضاي شوراي شهر بايد در آن توافق داشته باشند. شهرداري كه با راي 20 در برابر يك انتخاب شده باشد، بخشهاي عمدهاي از ماموريتش را نخواهد توانست انجام دهد. شهردار با شخصيت و تراز ملي كه انتخاب ميشود حتما بايد مورد اجماع عمومي باشد. خبرهايي كه از جلسات شوراي عالي سياستگذاري ميرسد اين نويد را به جامعه، كنشگران سياسي و نخبگان ميدهد كه شوراي پنجم بسيار پايههاي عملكردي خود را حسابشده و منطقي بنا كرده است. من فكر ميكنم شهردار آينده به اتفاق آرا انتخاب خواهد شد.
اعضاي شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان گزارشهايي را از كار خود دادهاند. نشستهايي با شوراي منتخب دارند و تبادل نظري هم با اعضاي شوراي پنجم و هم رهبري جبهه اصلاحات داشتهاند. آنچه اهميت دارد اين است كه تصميمگير نهايي همان 21 نفر هستند. جامعه نيز انتظار دارد با توجه به اينكه تمام ليست اصلاحات با آراي قابل توجه روي كار آمده، گزينه لايقي انتخاب شود و مهمتر از آن به اتفاق آرا، شهردار شود. انتظار ميرود كه فراكسيون غيرهمراهي با شهرداري شكل نگيرد و هم نظارت و هم برنامهريزيهاي كلان و پارلماني خود را براي شهر تهران انجام دهند.
با توجه به عملكرد 12 ساله آقاي قاليباف كه در عين حال كه كارهايي براي شهر تهران انجام داده اما تهران را به عنوان ابر شهر پر مساله به شهردار بعدي تحويل ميدهد. چه از نظر محيط زيست، ترافيك، بيتوجهي به مصوبات بالا دستي هم از ناحيه شورا و هم قوانين موضوعه كشور و مهمتر از همه مصوبات شوراي عالي شهرسازي به عنوان مرجع سياستگذاري كلان نظام شهرسازي كشور آقاي قاليباف چندان عملكرد مورد قبولي نداشته است.
امروز بعد از 12 سال كارشناسان معتقدند كه شهر تهران وضعيت مبهم و پر مسالهاي دارد. لذا شهردار بعدي علاوه بر اينكه بايد مديريت عالمانه و تخصصي و دور از هياهوهاي تبليغاتي و جنجالآفرين براي خود در نظر داشته باشد و بهطور جدي مسائل و بحرانهاي شهر را بتواند از پايتختنشينان دور كند بايد شخصيتي ملي هم باشد كه مورد اجماع و پذيرش اركان اصلي حاكميت باشد.
رهبري جبهه اصلاحات بر شخصيت ملي بودن شهردار و مورد قبول اركان حاكميت بودنش تاكيد دارد. شهردار بايد قانونمدار و نظارتپذير باشد. همچنين بايد كاملا سازمان بروكراسي بزرگ شهرداري تهران را تا حدود زيادي كوچك كند و تا آنجايي كه ميتواند مسووليتها را به نهادهاي مدني و حتي بخشي از انجمنهاي صنفي و نهادهاي تخصصي در حوزه شهري واگذار كند. هرچه دولتها و سازمانهاي اداري و حكومتي پيچيدهتر باشند نظارت بر آنها سختتر ميشود و لايههاي مفسدهپذير آنها نيز بيشتر ميشود.