آموزش و پرورش ايستا يا پويا
سارا ملك
فعال صنفي ،فرهنگي بازنشسته
آموزش و پرورش از جمله سازمانهايي است كه براي ادامه حيات نياز به پويايي دارد. اگر پويندگي را از آن بگيريم دچار روزمرّگي شده و ديگر نخواهد توانست ادعاي طلايهداري علم و فرهنگ داشته باشد. متاسفانه ساليان درازي است كه مشكلاتي چون ضعف در سيستم آموزش و پرورش، وجود مدارس محروم در شهرهاي مختلف حتي در مناطقي از تهران، حقوق ناچيز معلمان كه اكثر ايشان را واداشته تا به شغل دوم روي بياورند و بسيار مشكلاتي از اين دست سبب درجا زدن آموزش و پرورش شده و اين با اهداف مقدس فرهنگيان منافات دارد. در اين ميان دو عقيده وجود دارد؛ عقيدهاي كه پيرو ضربالمثل معروفي است كه ميگويد سري كه درد نميكند دستمال نميبندند و تابعين اين عقيده خود را موظف به هيچ تلاشي در جهت اصلاح وضع موجود نميدانند و در حد وظيفه قانوني خود تدريس كرده و درست مانند يك كارمند انجام وظيفه ميكنند. از طرفي عقيده ديگري هم هست كه آموزش و پرورش را ايستا نميداند، پويندگي و حركت را لازمه تعليم و تربيت در عصر كنوني دانسته و در راه اصلاح سيستم از هيچ كوششي و حتي از پرداخت هزينه دريغ نميكنند. اگر هدف از وجود دستگاه عريض و طويل آموزش و پرورش فقط آموزش باشد كه اين امر را كلاسهاي مجازي و سي ديهاي آموزشي به نحو احسنت انجام ميدهند هدف فراتر از اين حرفهاست. اينجاست كه مساله اصلاح ساختار آموزش و پرورش، مدارس محروم، وجود انواع مدارس غيردولتي، تبعيض آموزشي و دهها معضل ديگر مطرح ميشود. اين ميان هستند همكاراني كه پا را از وظيفه قانوني فراتر گذاشته و تلاش در رفع اين مشكلات را نيز وظيفه خود ميدانند .