حل تعارضات در چينش كابينه
نامزدهاي انتخاباتي نيز با آنان سخن ميگويند و به آنان وعده ميدهند و از آنان راي ميگيرند. ولي از روز بعد انتخابات اين نيروها به دليل نداشتن تشكيلات يا رسميت نداشتن آن به حاشيه ميروند و به جاي آنها نيروهاي ديگر كه عموما هم غيرشفاف هستند وارد تعاملات چينش كابينه ميشوند و مردم از پيغام و پسغامهاي آنها اطلاع چنداني ندارند. عدم شفافيت در اين مرحله را در كنار ساختار بهشدت غيرحزبي مجلس و نيز نظام رياستي- پارلماني بگذاريد تا معلوم شود در ايران چه شكاف بزرگي ميان اين دو فرآيند كسب راي و چينش كابينه وجود دارد.
اين شكاف واقعيتي انكارناپذير است ولي اگر قرار باشد تحولات جامعه در يك مسير حركت كند ولي تركيب كابينه به گونه ديگري شود، در نهايت نه فقط رييسجمهور، بلكه همه متضرر خواهند شد. اين امر بيمعناست كه زنان 60 درصد وروديهاي دانشگاهي جامعه را تشكيل دهند ولي هنوز نتوانند سهم متناسبي يا حداقلي را در مديريت كلان كشور داشته باشند. دير يا زود عوارض آن گريبان جامعه را خواهد گرفت. اين بيمعناست كه گروههاي گوناگون قومي در انتخابات مشاركت فعال كند ولي بازتابي از اين فعاليت در ويترين اداره كشور يعني دولت نباشد. بهطور قطع حل اين مسائل در ايران سخت است ولي حل آنها وظيفه كساني است كه راي گرفتهاند. اگر امروز نتوانند اين مشكل را حل كنند، در اين صورت فردا كدام مشكل را حل خواهند كرد؟ حل اين مشكلات يكي از وظايف سياستمداران است و نه دور زدن آنها. بهطور قطع بايد محدوديتهاي موجود را در نظر گرفت ولي وظيفه سياستمداران تن دادن به آنها نيست، هرچند ناديده گرفتن محدوديتها نيز درست نيست. قضاوت درباره نقطه بهينه اين وضع دير يا زود انجام خواهد شد.