«پسران تاريخ» نمايشي كه بايد ببينيد
تئاترِ تحليلگرا عليه تقليلگرايي
بابك احمدي
نخستين چيزي كه از شنيدن عنوان «پسران تاريخ» به ذهنتان ميرسد چيست؟ شايد منظور پسراني باشد كه هر يك به شكلي از خود ردي در تاريخ به جا گذاشتهاند يا تلاش كردهاند اما جريان رسمي كاري كرده تا از كار بيفتند. نميدانيم! فقط ميدانيم آلن بنت نويسندهاي كه اجراي نمايش «پسران تاريخ» از دل كتابي به قلم او برآمده، در دانشگاه آكسفورد تاريخ خوانده و جوايز معتبري از جمله بفتا، توني و كتاب بريتانيا را در كارنامه دارد. پسران تاريخ متني هوشمندانه است كه بخشي! از سردرگمي جامعه بريتانيا يا هر جامعهاي را نشان ميدهد. نمايش جديد اشكان خيلنژاد بعد از يك 9 ماه تمرين دشوار با بازيگراني به صحنه آمده كه تعداد زيادي از آنها جز مجيد آقا كريمي و مريم نورمحمدي قبلا تجربه حرفهاي چنداني نداشتند يا حداقل اجرا در تئاترشهر را تجربه نكردهاند. خيلنژاد در گفتوگو با «اعتماد» در اين باره ميگويد: «گروه تئاتر تازه در هنگام توليد خود اين ريسك را پذيرفت و نزديك به 9 ماه تمرين با جمعي از بهترين و باانگيزهترين بازيگران تئاتر دانشگاهي و افراد حرفهاي تئاتر را آغاز كرد و نتيجهاش شد پسران تاريخ. نمايشنامهاي معاصر و بسيار مهم در اروپا كه صاحب ساختار و روايتي جسورانه است. ما سعي كرديم تا جايي كه امكانات داريم هم از نظر ذهني و هم مالي، تجربه كنيم، نترسيم و به اصطلاح خواستههاي مخاطب را سر تمرين خود نياوريم. نتيجه چيزي شده كه نيازمند گفتوگوست و اين اتفاق خوشبختانه آغاز شده است، از حوزههاي مختلف علوم اجتماعي و طيف گستردهاي از دانشجويان و مخاطبان جدي به تماشاي پسران تاريخ نشستهاند و درمورد آن گفتوگو شكل دادهاند چيزي كه مدتها در تئاتر فراموش شده بود.» خيلنژاد و بعضي كارگردانهاي همنسل خودش مثل محمد مساوات تصميم گرفتهاند روال بهكارگيري بازيگر چهره در تئاتر را برهم بزنند. روشي كه با توجه به افزايش نقش گيشه و جذب تماشاگر در تئاتر احتمالا از پيش مساوي با شكست است. گرچه افرادي مثل علي رفيعي، ناصر حسيني مهر و مسعود دلخواه همواره اين شيوه را در دستور كار داشتهاند اما جريان كلي حاكم بر تئاتر هنرمندان را به سمت و سوي ديگري سوق ميدهد. «ما معتقديم كه تئاتر زباني تخصصي دارد و مخاطب بايد براي فهم آن گرامر خود را ابتدا پرورش دهد، تئاتر نميتواند خود را بيهوده سادهفهم كند، از طرفي تئاتر بايد بتواند «وضعيت انسان» را بحراني كند، نهتنها به وسيله موضوع بلكه با فرم خود. حال شما اين گزارهها را بگذاريد در كنار معادلات گيشهمحور تئاتر امروز ايران. مسلما توليد چنين تئاتري با اين پيشفرضها يك ريسك محسوب ميشود.» او ميگويد: «پسران تاريخ از يك ضرورت آغاز شد. ضرورت توجه به امر مخاطب تئاتر. چند سالي است تئاتر رويكرد مشخصي نسبت به مخاطب خود ندارد و همان راه و روشي را پيگيري ميكند كه سينما و تلويزيون و موسيقي پاپ چندين دهه است در آن آزمون و خطا ميكنند. در اين معادله مخاطب تبديل به مشتري ميشود و توليدكننده ناگزير بايد حق را به سليقه و ذائقه او بدهد. به اعتقاد گروه ما (تازه)، اين شكل دستيابي به مخاطب به مرور زمان تئاتر را بيشتر و بيشتر به مخاطب وابسته، و كمتر به تجربههاي نو و مسيرهاي تازه واميدارد.»