• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3178 -
  • ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۱ بهمن

گفت‌وگو با شهرام شاه حسيني و رعنا آزادي‌ور به بهانه فيلم «خانه دختر»

حاصل رخوت و مردگي پس از هيجان

  سمانه فراهاني/   مرتضي قصد دارد خانه كوچك‌شان را زيرقيمت بفروشد تا زودتر از محله و نگاه سنگين مردمانش فرار كند؛ اين داستان يك خطي فيلم «خانه دختر» به كارگرداني شهرام شاه‌حسيني است كه به هيچ‌وجه كمكي به ما در فهم داستان و ژانر فيلم نمي‌كند. تنها با گفته‌هاي عوامل است كه مي‌توان پي برد برخلاف داستان يك خطي فيلم، با داستاني زنانه و البته درباره جوانان مواجه هستيم كه تا به حال در سينماي ايران نمونه‌اي نداشته است. فيلمي كه شباهتي به آثار پيشين شهرام شاه‌حسيني ندارد و به دور از هر گونه تفريح به دنبال بيان معضلي اجتماعي است. رعنا آزادي‌ور كه در كنار حامد بهداد، پگاه آهنگراني، باران كوثري، بابك كريمي و رويا تيموريان در «خانه دختر» ايفاي نقش مي‌كند به اين تغيير موضع كارگردان اشاره دارد و ساخت اين فيلم را نمونه‌اي موفق براي سينماي ايران مي‌داند كه دنيايي متفاوت از «كلاغ پر» و «آقاي هفت رنگ» دارد. شايد همين تفاوت‌هاست كه موجب توجه مخاطبان جشنواره به فيلم «خانه دختر» شده است؛ تفاوت‌هايي كه شهرام شاه‌حسيني و رعنا آزادي‌ور از آن حرف مي‌زنند.

آزادي‌ور: من بازيگري متكي به كارگردان هستم و دوست دارم در تمام لحظات شاهد تاييد كارگردان باشم. به همين دليل در هر سكانس نظر كارگردان را درباره بازي‌ام مي‌پرسم و شهرام خيلي به من در ايفاي نقش سميرا كمك كرد
شاه‌حسيني: من خيلي نسبت به فيلم‌هاي اجتماعي اخير ديد مثبت ندارم و به نظرم آزاردهنده هستند. انگار همه فكر مي‌كنند فيلم اجتماعي بايد غم‌انگيز باشد. من فيلم اجتماعي تنها بيان يك معضل نيست. فيلم اجتماعي عنوان سنگيني است كه نبايد به هر فيلمي اختصاص يابد

 تهيه‌كننده فيلم گفته بود كه «خانه دختر» درباره جوانان است و نوع نگاهي كه دارد در هيچ فيلمي وجود نداشته است آيا «خانه دختر» واقعا فيلمي متفاوت به لحاظ فيلمنامه است؟

شاه‌حسيني: بهتر است جناب شايسته در اين باره پاسخ دهند.

رعنا آزادي‌ور: من هم با آقاي شايسته موافقم. موضوع فيلم درباره جوانان است. مساله‌اي كه هيچ‌وقت به آن پرداخته نشده است.
شاه‌حسيني: ادعاي بزرگي مي‌كني. اگر
اين‌طور باشد فيلم بايد در تهران 15 ميليارد تومان بفروشد.
آزادي‌ور: من طي اين 12 سالي كه در حوزه بازيگري فعاليت دارم فيلمي مشابه موضوعي كه فيلم ما دارد نديدم. فيلمنامه‌اي هم با اين موضوع نخوانده‌ام. قطعا موضوع مطرح شده براي مخاطب جذاب خواهد بود.

 تنها فيلمنامه را متفاوت مي‌دانيد يا بازي‌ها و ساختار هم تازه هستند؟

آزادي‌ور: من نمي‌توانم درباره بازي ديگران نظر دهم. فيلم را هم هنوز روي پرده نديدم تا درباره آن نظري بدهم اما به صورت كلي «خانه دختر» مساله جوانان امروز است؛ مساله‌اي كه تا به حال مطرح نشده است.

  فيلمي كه قهرمان ندارد؟

شاه‌حسيني: بله، «خانه دختر» يك چالش جمعي است كه قهرماني در آن وجود ندارد. خانه دختر درباره رخوت و سكوت پس از يك هيجان رمانتيك و غم‌انگيز است.

 خلاصه داستان فيلم شما هم مانند بسياري از داستان‌هاي تك جمله‌اي در توضيح فيلم‌ها هيچ شباهتي به تعريف شما از فيلم ندارد.

شاه‌حسيني: من از سال گذشته خلاصه داستاني براي جرايد فرستادم و همان خلاصه هنوز در حال چاپ است. جمله‌اي تك خطي كه بدم نمي‌آيد همچنان به عنوان خلاصه داستان فيلم از آن استفاده شود. در «خانه دختر» پريسا و بهاره كه با هم دوست هستند در حال خريد لباس براي عروسي سميرا هستند كه يك خبر خيلي هولناك مي‌شنوند. عروس فوت شده است اما خبرهاي ضد و نقيض بسياري وجود دارد و دوستان سميرا (عروس) با نشانه‌هايي مواجه مي‌شوند كه نمي‌دانند چه خبر است؟ حامد بهداد در فيلم نقش نامزد سميرا را بازي مي‌كند.

 بسياري از فيلم‌هايي كه پس از موفقيت اصغر فرهادي ساخته شده‌اند و به نوعي شباهت به آثار او دارند در پايان دچار مشكل مي‌شوند و شروع جذاب فيلم مخاطب را تا انتها همراه خود نگه نمي‌دارد. ريتم فيلم شما دچار چنين مشكلي نشده است؟

آزادي‌ور: به نظر من كه تنها فيلمنامه را خوانده‌ام اين هيجان همراه است و تماشاگر در طول فيلم بيشتر مشتاق مي‌شود كه داستان را دنبال كند.
شاه‌حسيني: اين بستگي به مخاطب دارد كه دوست دارد پس از اتفاق اوليه در فيلم، روند چطور پيش برود. اتفاقات ديگري رخ دهد يا ريتم فيلم آرام جلو رود. بايد مخاطبان بعد از تماشاي فيلم درباره‌اش نظر دهند. البته من منظور شما را درباره فيلم‌هاي فرهادي و فيلم‌هاي مشابه سينمايش متوجه نشدم.

 ريتم كند ميانه فيلمنامه فيلم‌هايي چون ملبورن كه تنها در شروع و پايان شباهت بسياري به سينماي فرهادي دارند موجب رها شدن مخاطب و فراموشي هيجان اوليه فيلم مي‌شود. هيجاني كه در فيلم‌هاي فرهادي به خوبي مخاطب آن را تا انتها دنبال مي‌كند.

شاه‌حسيني: فرهادي براي من يك مكتب است و من به او و آثارش بسيار علاقه دارم. سينماگراني كه دوست دارند راه فرهادي را دنبال كنند و هم مخاطب ايراني و هم مخاطب خارجي را داشته باشند مشكل‌شان معلق بودن در پايان باز و فيلم هنري است. فرهادي در وهله اول در كمال سادگي قصه را تعريف مي‌كند و بعد به جايزه‌هايي چون اسكار مي‌انديشد. فيلم «خانه دختر» به نظرم از اين قاعده مستثني است و با كششي كه دارد مخاطب را با خود همراه مي‌كند اما تا زماني كه عكس العمل‌ها و نظرات تماشاگران را نبينيم و نشنويم نمي‌توان به درستي قضاوت كرد.

 دنياي جوان‌ها براي شما كه معتقديد چندان جوان نيستيد فضايي آشناست؟

شاه‌حسيني: كافي است كه با جوان‌ها همراه باشيد نيازي به شناخت عجيب و غريب از آنها و روانشناسي رفتارشان نيست همين كه در عرصه‌هاي مختلف فيلمسازي با اين جوان‌ها كار مي‌كنيد به شما شناختي نسبي از جوان‌ها مي‌دهد اما موضوع «خانه دختر» چندان هم درباره جوان‌ها نيست و در واقع اشاره به رخوت و مردگي پس از يك هيجان دارد كه در جامعه فعلي مي‌بينيم.
رعنا آزادي‌ور: فيلم درباره مساله روز اجتماع است پس جداكردن جوان‌ها از باقي آدم‌ها چندان درست نيست. به نظر من در شرايط فعلي اصلاً نياز نيست چندان با جوان‌ها درخور باشي كه فيلمي درباره آنها بسازي همين كه در جامعه قدم بزنيد متوجه مسائل جوان‌ها مي‌شويد.

 چرا پرويز شهبازي فيلمنامه‌اش را مثل هميشه خودش نساخت و آن را به شما داد؟

شاه‌حسيني: سال‌هاي بسياري است كه با شهبازي دوست هستيم و من بسيار قبولش دارم. شعور سينمايي و اجتماعي فوق‌العاده‌اي دارد و ما سال‌هاست كه همديگر را مي‌شناسيم. پس از چهار سال كه سكوت كرده و فيلم نمي‌ساختم خيلي دوست داشتم فيلمي خوب بسازم. با پرويز شهبازي تماس گرفتم و گفتم حوصله آزمون و خطا ندارم و نمي‌خواهم وارد دنيايي بشوم كه باورش نمي‌كنم. از پرويز خواستم تا فيلمنامه‌اي به من بدهد. دو طرح پيشنهاد داد كه من اين يكي را خيلي دوست داشتم. اصلا مساله‌ام نبود كه شش ماه به آن فكر كنم كه قصه نابي شود. سراغ قصه‌اي رفتم كه مساله‌ام نبود. مثلا اگر پوران درخشنده چندين ماه براي موضوعي دوندگي مي‌كند و ماه‌ها در دادگاه و اين طرف و آن طرف تحقيق مي‌كند اما من اصلاً به آن فكر نمي‌كردم. فيلمنامه را كه براي نخستين بار خواندم كناري گذاشتم و به دنبال تهيه‌كننده برايش گشتم. در اين مدت شهبازي آن را چند باري باز نويسي كرد و من يك بار ديگر آن را خواندم. شش ماه بعد هم موقع فيلمبرداري هم يك بار ديگر فيلمنامه خواندم اما اصلاً به هيچ‌وجه به تمرين پيش از فيلمبرداري و تحقيق‌هاي فراوان پيش از ساخت فيلم معتقد نيستم. من مي‌خواستم فيلمنامه را همان طور كه نوشته شده است تعريف و مصور كنم اينكه از پس اين تعريف چه بيرون مي‌آيد چندان به من مربوط نيست. مخاطب است كه درباره نتيجه نظر مي‌دهد.

 خطاها در حوزه فيلمسازي تان چه بود كه مي‌خواستيد تكرارش نكنيد؟

شاه‌حسيني: نبايد با اين ميزان كميت وارد سينما مي‌شدم. من فيلمساز خوبي در عرصه فيلم كوتاه بودم و هستم. ادعاي بسياري داشتم و قشر منتقدان را با فيلم‌هاي «چراغ‌هاي خاموش»، «سه كيلومتر جلوتر» و «طعم خاك» به سمت خود جلب كرده بودم. از جشنواره فجر و خانه سينما به خاطر فيلم كوتاهم جايزه گرفتم و با اين روند همه به دنبال ظهور پديده‌اي چون امير نادري بودند اما من به ناگاه كلاغ پر را ساختم. «كلاغ پر» و «زن‌ها فرشته‌اند» هيچ كدام خطا نيستند اما به نظرم فيلم سوم اشتباه بود. نبايد «آقاي هفت رنگ» را مي‌ساختم. دو فيلم اول قرار بود فيلم‌هاي بفروشي باشند كه موجب فراغ بال مخاطب از زندگي روزمره و تفريح او شوند. مخاطب با دنياي آدم‌هايي عجيب رو به رو شود و چند لحظه‌اي شاد باشد. جشنواره فيلم فجر و برلين مدنظر نبود تنها فروش مهم بود كه به آن دست يافتيم اما فيلم سوم خطا بود به همين دليل نمي‌خواستم دوباره اشتباه كنم. مي‌خواستم فيلمي اجتماعي بسازم و معتقدم به هيچ‌وجه در دهه اخيري كه در آن هستيم ساخت فيلم‌هاي مبتذل اجتماعي بيشتر از فيلم‌هاي مبتذل كمدي است. براي آنكه هر معضل اجتماعي را دست مايه فيلمي قرار مي‌دهند و بدون فيلمنامه و پس‌زمينه شناخت از آن معضل فيلمي اجتماعي اما مبتذل مي‌سازند. سطحي‌تر از فيلم‌هاي كمدي هستند كه قرار است شما را وارد دنياي فانتزي خودشان كند.

 رعنا آزادي‌ور كه در فيلم‌هاي بسياري به ايفاي نقش پرداخته و مقابل دوربين كارگردان‌هاي شناخته‌ شده‌اي قرار گرفته، چطور شد به پروژه خانه دختر پيوست؟

رعنا آزادي‌ور: در ابتدا از تجربه كار با شهرام شاه‌حسيني كمي مي‌ترسيدم اما از همان روز اولي كه براي صحبت به دفترش رفتم به قدري پر انرژي و تكليفش با خودش مشخص بود كه چه مي‌خواهد براي من همه‌چيز تمام شده بود به اين معنا كه من با هر آدمي كه با اين پتانسيل به من پيشنهاد بازي دهد در فيلمش حضور خواهم داشت. من هميشه اين شانس را داشته‌ام كه با كارگردان‌هاي خوب سينمايي كار كنم در اين فيلم هم با چيزهايي كه من سر صحنه از شهرام ديدم واقعاً خوشحالم كه در فيلمش حضور داشتم.

 چرا مي‌ترسيديد كه با شهرام شاه‌حسيني كار كنيد، شما كه در كارنامه كاري‌تان تجربه كار با كارگردان‌هاي مختلفي را داريد؟

رعنا آزادي‌ور: به دليل فيلم‌هاي قبلي كه ساخته بود تصوير خوبي از فيلمسازي‌اش در ذهنم نداشتم. من فيلم‌هاي كوتاهش را نديده بودم و بعدها فهميدم كه فيلم‌هاي او در عرصه كوتاه توقعي در ذهن منتقدان ايجاد كرده بوده و از آثار سينمايي‌اش توقع ديگري داشته‌اند. او قرار بوده به سينما بيايد و كار ويژه‌اي كند اما بنا به شرايط موجود وارد حوزه ديگري از فيلمسازي شده است. اما به هر حال به دليل اطميناني كه براي ساخت «خانه دختر» داشت همه ترس و واهمه‌هاي من از بين رفت. چون مي‌داند كه حتي موقع گرداندن بازيگران چه مي‌خواهد. من كه نقشي نه چندان بزرگ در اين فيلم داشتم همه تلاش و انرژي‌ام را براي آنچه شاه‌حسيني مي‌خواست، گذاشتم و معتقدم ممكن است بازي ويژه‌اي نداشته باشم اما آنچه در توانم بود و خواسته شد را ارايه كردم. مطمئنم نتيجه قابل قبولي دارد. اين فيلم را بسيار دوست دارم و فكر مي‌كنم در سال آينده سينماي ايران فيلم موفقي باشد.

 ليست بازيگران فيلم نشان مي‌دهد شما چون گذشته علاقه به استفاده از چهره‌هاي سينمايي داشته‌ايد.

شاه‌حسيني: بازيگراني مثل حامد بهداد و رعنا آزادي‌ور بازيگران خوبي هستند و دليل انتخاب‌شان در اين فيلم توانايي‌هاي‌شان بوده است. اين افراد به درد كاراكترهاي قصه ما مي‌خوردند و به همين دليل براي بازي در «خانه دختر» انتخاب شدند. ما زمان محدودي براي فيلمبرداري گذاشتيم و من هيچ جلسه دورخواني و تحليل نقش نداشتم. سرصحنه فيلمبرداري به هرآنچه مي‌خواستم، مي‌رسيديم چون فيلمنامه تكليفش با خودش روشن بود.
آزادي‌ور: من بازيگري متكي به كارگردان هستم و دوست دارم در تمام لحظات شاهد تاييد كارگردان باشم. به همين دليل در هر سكانس نظر كارگردان را درباره بازي‌ام مي‌پرسم و شهرام خيلي به من در ايفاي نقش سميرا كمك كرد.

 فيلم «خانه دختر» مشابه فيلم‌هاي اجتماعي ديگر است؟

شاه‌حسيني: به نظرم تحليل بيشتر در فيلمنامه برعهده مخاطب است. البته من خيلي نسبت به فيلم‌هاي اجتماعي اخير ديد مثبت ندارم و به نظرم آزاردهنده هستند. انگار همه فكر مي‌كنند فيلم اجتماعي بايد غم‌انگيز باشد. معضلي به وجود‌ آيد و خانواده درگير آن شوند. بعد هم سازوكاري برايش بيابند و به اين مي‌گويند فيلم اجتماعي در حالي كه به نظر من فيلم اجتماعي تنها بيان يك معضل نيست. فيلم اجتماعي عنوان سنگيني است كه نبايد به هر فيلمي اختصاص يابد. من معتقدم در يك دهه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم ميزان ساخت فيلم‌هاي مبتذل اجتماعي بيشتر از فيلم‌هاي مبتذل كمدي است. هر معضلي را دست مايه ساخت يك فيلم مي‌كنند و بدون فيلمنامه و پس زمينه‌اي كه چرا جامعه به اين معضل مبتلا شده وارد ساخت فيلم مي‌شوند. اين روند موجب ساخت فيلم‌هايي به مراتب سطحي مي‌شود.
آزادي‌ور: من هم در بخش‌هايي با تو موافقم اما با بحث در اين باره از فضاي فيلم دور مي‌شويم.

 آقاي شاه‌حسيني فيلم شما نقد به نگاه سنتي برخي خانواده‌هاست؟

شاه‌حسيني: بله، نسلي كه قرار است دختران و پسران جوان را به هم متصل كند به نوعي بازدارنده هستند و تفكري دارند كه همچون يك مانع در سرنوشت امروزي جوانان موثر است. اين سنت كه در بسياري موارد خوب است در مواردي هم جواب عكس مي‌دهد و اتفاقا با افكار به ظاهر بي‌اهميت چيزهاي بسياري را تغيير مي‌دهد. «خانه دختر» راه‌حلي نشان نمي‌دهد چون قرار نيست مقاله باشد يا تبديل به برنامه تلويزيوني يا مستندهاي «شوك» شود بلكه ما تنها اين معضل را بيان مي‌كنيم. قصد ما در فيلم اين است كه نشان دهيم بعضي موضوعات بايد به طور كامل روانشناسي شود. من نه با سنت و نه با مدرنيسم مخالفتي ندارم اما معتقدم كه هر كدام از آنها به شكل افراطي جواب نمي‌دهند. واقعيت اين است كه ما نتوانسته‌ايم از سنت خود محافظت كنيم. به طور مثال كشوري مثل ژاپن دايماً از سنت خود محافظت مي‌كند كه با هجوم غرب و با اين ميزان زياد از مدرن شدن اما باز سنت‌هايش حفظ مي‌شود ولي ما اصلاً نتوانسته‌ايم از سنت‌هاي ايراني كه اساس آنها به سمت كردار نيك، پاكي‌ها و خوبي‌ها پيش مي‌رود و اتفاقاً در اين سنت‌ها از نشدن‌ها، ديوارهاي بلند و ممانعت‌ها خبري نيست، محافظت كنيم. نمونه آن اينكه احترام به پدر و مادر يا اينكه چه كسي سر سفره اول غذا بخورد و حتي نگاه كردن به دست يا چشم پدر و مادر، سنت است اما متاسفانه براي ما اينكه دختر عمو با پسرعمو ازدواج كند يك سنت شده است. من مي‌خواهم بگويم اين ما هستيم كه فكر مي‌كنيم رفتارمان درست و منطقي است. در واقع تمام آدم‌هاي دنيا فكر مي‌كنند كه بهترين عمل را انجام مي‌دهند و اگر از زاويه آنها نگاه كنيد فكر مي‌كنيد كه شايد درست مي‌گويند. آدم‌ها هميشه حق را به خود مي‌دهند چون از وقايع، قضاوت اشتباه دارند. در فيلم «خانه دختر» هم همه فكر مي‌كنند آنچه انجام مي‌دهند درست‌ترين كار است و اتفاقاً كار خود را با نيت خير هم انجام مي‌دهند اما همان نيت‌هاي خير اگر غيرمنطقي باشد بعداً ممكن است به يك فاجعه تبديل شود. من دوست دارم آدم‌ها قبل از اينكه حرفي بزنند يا كاري انجام دهند كمي فكر كنند و بيشتر دوست دارم اين مساله را از خود فيلم دريافت كنند و نه با استفاده از سخنان من.

 تا به حال از بازي در فيلمي پشيمان شده‌ايد.

آزادي‌ور: بله حداقل دو سه فيلمي را بازي كردم كه با ديدن نتيجه، متوجه شدم اشتباه بود. به هر حال من هم به عنوان بازيگر به چنين تمرين‌هايي مقابل دوربين نياز دارم. وقتي كارگردان خوب، نقش متفاوت و فيلمنامه قابل قبول است چرا نبايد بازي در فيلم را بپذيرم. به هر حال گاهي نتيجه، آن طور كه من
پيش‌بيني كردم، نمي‌شود و همان كارگردان ويژه هم انتظار من را برآورده نمي‌كند. وظيفه من به عنوان بازيگر اين است كه به آنچه اعتقاد دارم عمل و نمي‌توانم تجربه و تمرين جلوي دوربين را از خود دريغ كنم.
اما من از فيلمي كه كار كرده‌ام تمام قد دفاع مي‌كنم. فيلمنامه‌هايي كه من در آنها بازي مي‌كنم حتما نمره قابل قبولي گرفته است كه من حاضر به بازي در آنها شده‌ام. درباره «خانه دختر» هم فيلمنامه را به‌شدت دوست دارم و به همين دليل در آن بازي كردم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون