حسين پاكدل در نشست شهر كتاب:
تقابل عشق و خيانت هميشه جذاب است
ندا آلطيب
حسين پاكدل در تازهترين نشست شهركتاب از نقش رمانهاي كلاسيك در تفكر و زندگي انسانها سخن گفت؛ اينكه نويسندگان رمانهاي كلاسيك دانش ژرف و عميقي داشتند و بخشي از وجودشان را در اين آثار متبلور ساختند. در طول زمان اين آثار تناور شده و ميتوانند سينما، تئاتر، داستان و حتي شعر را تغذيه كنند.
در نشست اخير شهر كتاب رمان «آناكارنينا» اثر مشهور تولستوي و اقتباس نمايشي اين رمان به كارگرداني آرش عباسي كه اين روزها بر صحنه است، نقد و بررسي شد.
در اين برنامه حسين پاكدل ديگر هنرمند تئاتر به عنوان كارشناس ويژه در كنار آبتين گلكار، مترجم و گروه اجرايي اين نمايش حضور داشتند و جنبههاي گوناگون اين رمان و اقتباس نمايشي از آن را بررسي كردند.
پاكدل از تفاوت آثار ادبي جديد و كلاسيك صحبت كرد: «متاسفانه امروزه در ايران و جهان آثاري چاپ ميشوند كه فقط يكبار ارزش خواندن دارند، ولي آثار كلاسيكي مثل «آنا كارنينا» را هر بار ميخوانيم نكته جديدي كشف ميكنيم. ضمن اينكه بسياري از آثار معاصر از آنها الهام گرفتهاند. يكي از مهمترين تمهاي رمان «آنا كارنينا» تقابل عشق و خيانت است. در كتابهاي مختلفي هم به اين تم اشاره شده؛ مثلا در كتاب «از كتاب رهايي نداريم» امبرتو اكو و ژان كلود كرير حدود يك فصل درباره تقابل عشق و خيانت بحث ميكنند.»
او از دلايل اقتباسها متعددي كه از اين رمان انجام شده نيز سخن به ميان آورد: «دليل عمده توجه به اين رمان پرداختن به موضوع عشق است. عشق در هر فرهنگي هميشه جذاب بوده و هست، از آن مهمتر عشق ممنوع؛ مثل يوسف و زليخا، به خصوص وقتي به فاجعه ختم ميشود. اگر رومئو و ژوليت به وصال هم ميرسيدند، اين داستان ديگر جذاب نبود. اين نوع نگاه را در كتاب «قويتر» نوشته آگوست استريندبرگ هم ديدهام.»
پاكدل منتقد تئاتر از نمونههاي وطني اقتباس عشق و خيانت نيز سخن گفت: «در سينماي ايران هم استفاده از اين تم باب شده؛ مثلا سريال «عاشقانه» در سطح عامهپسندتر و فيلم «برف روي كاجها» به كارگرداني پيمان معادي در جايگاهي قدرتمندتر و روشنفكرانهتر. لايههاي پنهان و نانوشتههاي رمان «آنا كارنينا» آنقدر زياد است كه آرش عباسي ميتواند 30 اثر نمايشي ديگر از آن به روش خودش اقتباس كند.»
در جهاني كه همه حرفها قبلا زده شده، حسين پاكدل به اين موضوع پرداخت كه بسيار از نويسندگان سخنان زيبا را گفتهاند و حال مهم، چگونگي روايت دوباره اين سخنان است. در نمايش «آنا كارنينا» كار آرش عباسي بايد به اين چگونگي توجه كرد. به هر حال همانگونه كه نويسندگان معاصر از نويسندگان كلاسيك تاثير ميپذيرند، هر نويسندهاي فرصت خلاق فكر كردن را به آيندگان ميدهد. در اين نشست كه يكشنبه 22 مرداد با نام عصري با آنا كارنينا (از رمان تا نمايش) برگزار شد، نمايش «آنا كارنينا» نوشته و كار آرش عباسي نيز در كنار رمان تولستوي نقد شد و عباسي از علاقهاش به اقتباسهاي گوناگون از رمان «آنا كارنينا» سخن گفت و درباره اقتباس نمايشي خودش نيز توضيح داد كه لزومي ندارد داستاني كه بيش از يك قرن پيش براي ملتي با فرهنگ خاص نوشته شده، به همان شكل در قالب نمايش براي مردم امروز ايران اجرا شود. من نگاه خاص خودم به اين رمان را در نمايشم منعكس كردم.
آبتين گلكار، پژوهشگر زبان و ادبيات روسي نيز درباره ارتباط بين رمان و نمايش «آنا كارنينا» صحبت كرد: «در اقتباسهاي امروزي از آثار كلاسيك، بهنوعي از اثر اعتبارزدايي كرده و مرجعيت اثر كلاسيك را زير سوال ميبرند. اين موضوع به خصوص در مونولوگ پاياني كاراكتر زن در نمايش «آنا كارنينا» مشهود است. در كل انتخاب موضوع و پرداخت نمايش خوب و جسورانه بود.»