• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3882 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۶ مرداد

يك بسته از جوزف كنراد

اسدالله امرايي

سهيل سمي سه رمان كوتاه از جوزف كنراد ترجمه كرده و نشر ققنوس ناشر آنهاست. «مرز سايه»، «كاكا سياه كشتي نارسيسوس» و «توفان دريا» در مقدمه توفان دريا مي‌خوانيم: «نثر كنراد بر عكس رمان‌هاي بازاري و حادثه‌اي درونگراست. انبوهي از صفات و قيدها و افعال كه كنراد به دور از هرگونه تصنع و به شكلي كاملا طبيعي و در وصف توفان به كار مي‌گيرد، تامل‌برانگيز است.» جوزف كنراد نام تئودور يوزف كنراد كورژِنيوسكي نويسنده لهستاني‌الاصل انگليسي است. «بله! ناخدا نزديك ظهر مرد. بعدازظهر اوراقشو گشتم. دم غروب براش دعا خوندم و مراسم برگزار كردم. بعد نوك كشتي رو به سمت شمال هدايت كردم. اونو آوردم اينجا. من- آوردمش- اينجا.»
كنراد زندگي پرماجرايي داشته. براي فرار از خدمت در ارتش روسيه تزاري، به كشتيراني تجاري فرانسه پيوست و در سال‌هاي ۱۸۷۵ و ۱۸۷۶ سه بار به جزاير هند غربي سفر كرد. بعدها به توصيه يكي از اقوامش به كشتيراني تجاري بريتانيا پيوست تا شهروندي بريتانيا را به دست آورد. كنراد ۱۶ سال در كشتيراني تجاري بريتانيا كار كرد و به مشاغلي از ملواني گرفته تا معاون ناخدا مشغول بود، بعدا گواهي ناخدايي گرفت و شهروند بريتانيا شد و اسم خود را به جوزف كنراد تغيير داد. در آثار كنراد، تاريكي حضوري هميشگي و كاملا نمادين دارد؛ درست مثل باران در رمان‌ها و داستان‌هاي كوتاه ارنست همينگوي. از رمان دل تاريكي و جواني گرفته تا نوسترومو و لرد جيم، تاريكي به تدريج دل و روح و ذهن و انديشه قهرمانان كنراد را تسخير مي‌كند. دستمايه اغلب آثار كنراد تجربه‌هاي شخصي خودش بوده است. «مرز سايه» رمان ديگري از جوزف كنراد است كه سهيل سمي ترجمه كرده است. جاي خالي اين رمان‌ها به همت انتشارات ققنوس پر شده است. «آقاي برنز، كه هنوز با آن عزم راسخ و نهان به تختش چسبيده بود، حالا در مورد خيلي چيزها غرولند مي‌كرد. گفت‌وگوهاي ما گفت‌وگوهايي كوتاه و پنج‌دقيقه‌اي بودند، اما مرتب تكرار مي‌شدند. مرتب پي آتش به زير عرشه مي‌رفتم، اما در آن زمان زياد پيپ نمي‌كشيدم. پيپم مدام خاموش مي‌شد؛ چون راستش، ذهنم آنقدر آرامش نداشت كه بتوانم درست و حسابي پيپ بكشم.
تمام مدت، آقاي برنز از لاي در، هر بار و هر بار، من را مي‌ديد كه پايين مي‌آمدم و دوباره بالا مي‌رفتم.» هنري جيمز رمان «كاكا سياه كشتي نارسيسوس» را زيباترين و موثرترين تصوير زندگي در دريا در زبان انگليسي توصيف كرده است «كابين خواب ملوان‌ها يكسره خيس و خالي بود. مرد‌ها با يأس و نااميدي به استراحتگاه‌شان خيره شدند. خوابگاه لزج بود و از جاي جايش آب مي‌چكيد. باد در آن زوزه‌اي تو خالي و پوك داشت و خوابگاه مثل غاري شده بود پر از خرده‌شكسته‌هاي چوب كه با مد به آن كشيده شده بودند.»
زنده‌يادان احمد ميرعلايي، محمدعلي صفريان و پرويز داريوش از نخستين مترجماني بودند كه جوزف كنراد را به فارسي‌ ترجمه كردند. بعدها صالح حسيني، كيومرث پارساي، حسن افشار و برخي مترجمان ديگر سراغ ترجمه آثارش رفتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون