• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3883 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ مرداد

تحولات سوريه و رويكردهاي تهران – آنكارا

محمدعلي دستمالي

اين روزها در سوريه، شاهد اين هستيم كه تحولي جدي روي نمي‌دهد و با وجود آنكه در عرسال، رقه و ديرالزور، تغييرات مهمي روي داده اما از منظر تابلوي كلان تحولات سوريه، اتفاق خاصي نيفتاده كه منجر به تغيير بنيادين شود و به عبارتي روشن، شاهد گونه‌اي از ثبات تجريدي هستيم كه هم مي‌تواند ضامن و نويددهنده توازن و سكون و هم در عين حال، بشارت‌دهنده مقطع جديدي باشد كه گويي در هفته‌هاي اخير، روند آماده‌سازي و مقدمات آن آغاز شده است. آنچه در تابلوي كنوني سوريه مي‌بيني؛ حاكي از اين است كه روسيه مواضع پيشين خود را حفظ كرده، حزب‌الله لبنان و ارتش سوريه پيروزي‌هايي به دست آورده‌اند، ايران بر مواضع پيشين خود پافشاري مي‌كند، نيروي سوريه دموكراتيك (SDF) به عنوان يك نيروي تركيبي كردي – عربي با حمايت‌هاي امريكا در رقه در حال پيشروي است، مخالفين سوري در حال تلاش براي رسيدن به آرايشي جديد با هدايت عربستان سعودي هستند، تركيه در محور شمال و در مناطق كردنشين بر خواسته‌هاي پيشين خود اصرار مي‌كند و دولت بشار اسد نيز مطلقا در مورد مسائلي همچون دولت انتقالي و سهم كردن مخالفين در قدرت، سخن نمي‌گويد. در همين حال، استفان دميستورا، نماينده دبيركل سازمان ملل در امور سوريه و طرف‌هاي مرتبط با مذاكرات آستانه در حال رايزني براي مذاكرات جديد هستند و امريكا نيز، هنوز تصميم نهايي خود را اتخاذ نكرده است. در اين وضعيت و با توجه به چنين تابلويي، مي‌توان چنين پيش‌بيني كرد كه اگر دو قدرت اصلي مرتبط با اين بحران يعني امريكا و روسيه، خواسته و دليل جديدي براي تغيير موازنه موجود نداشته باشند، فعلا اتفاق خاصي روي نمي‌دهد و بر روي ارض واقع، تنها چيزي كه به عنوان اولويت در دستور كار قرار خواهد گرفت، تلاش براي نابودي كامل داعش و گروه‌هاي افراطي در سوريه خواهد بود. شايد پس از چنين رويدادي باشد كه موضع و ايستگاه نهايي هر كدام از بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي بر روي نقشه سوريه مشخص شود و در دورهاي بعدي مذاكرات، براي برخورداري از ميزان سهم و نقش خود در سناريوهاي آينده‌ سوريه، وارد فاز چانه‌زني شوند.
ايران و تركيه، دو قدرت اثرگذار
جمهوري اسلامي ايران و تركيه، دو قدرت مهم منطقه هستند كه هر كدام از آنها با توجه به رويكردها، منافع و انتظارات خود، در پرونده عراق و سوريه و همچنين در ديگر حوزه‌هاي مرتبط با امنيت منطقه، برنامه‌ها، تصميمات و اقداماتي دارند كه خيلي وقت‌ها با همديگر همسو نيست. چنين چيزي كاملا طبيعي است چرا كه اين دو كشور مستقل، منافع، مصالح، جهان‌بيني و رويكردهاي متفاوتي در حوزه سياست خارجي دارند و قرار نيست مانند هم، فكر و عمل كنند. در يك نگرش واقع‌بينانه، بايد بپذيريم كه تكليف تحولات كلان خاورميانه و سوريه، از سوي دو قدرت فرامنطقه‌اي به نام روسيه و امريكا روشن مي‌شود اما در عين حال، اين دو قدرت بزرگ براي عملي كردن برنامه‌هاي‌شان، به همسويي و همفكري ايران و تركيه، نياز جدي و مبرم دارند. حال سوال اينجاست: آيا همراهي و همفكري ايران و تركيه در بحران سوريه و برخي جوانب پرونده عراق، محتمل و شدني است؟ در صورتي كه شاهد همراهي و همفكري اين دو كشور باشيم، چنين چيزي از سوي مسكو و واشنگتن، چگونه ارزيابي خواهد شد؟
سفر سرلشكر باقري به تركيه و ديدار او با همتاي تركيه‌اي‌اش ژنرال خلوصي آكار، ديدار با رجب طيب اردوغان رييس‌جمهور و همچنين ديدار با نورالدين جانيكلي وزير دفاع تركيه، نشان‌دهنده اين است كه با وجود تفاوت ديدگاه‌ها و اختلاف رويكردهاي تهران و آنكارا در مورد بحران سوريه، هنوز هم راه‌ها و مسيرهايي براي ارتقاي سطح همكاري‌ها وجود دارد. برخي از تحليلگران داخلي كشور ما بر اين باورند كه دعوت از سرلشكر باقري به معني تغيير راهبردي ديدگاه‌هاي تركيه و پيوستن اين كشور به جبهه مقاومت است! اين گروه نيز بر اين باورند كه تركيه در باتلاق گير كرده و به دنبال آن است تا با كمك ايران و روسيه، خود را نجات دهد. نگارنده بر اين باور است كه اين تحليل‌ها ناشي از عدم درك صحيح و واقع‌بينانه سياست خارجي تركيه است. تركيه در ساليان اخير و در دوران زمامداري حزب عدالت و توسعه، در حوزه سياست خارجي، به‌شدت عمل‌گرا و گاه فرصت‌طلبانه قدم برداشته و همواره به دنبال آن بوده تا از همه كارت‌هاي موجود استفاده كند و صرفا بر يك گزينه واحد، سرمايه‌گذاري نكند. اين كشور در اين مسير، باكي از اين ندارد كه از سوي ديگران، به بي‌ثباتي در تصميم و اقدام متهم شود و بيش از هر چيز ديگري به بُرد مي‌انديشد. حتي اگر بحران سوريه، برنده‌اي نداشته باشد و نهايت پيروزي براي همه طرف‌هاي درگير و مرتبط، اين باشد كه با كمترين ميزان هزينه، از اين مقطع گذر كنند. تركيه در همان حالي كه پذيراي بالاترين مقام نظامي ايران مي‌شود، با روسيه و امريكا نيز ديدار مي‌كند، به حمايت از مخالفين مسلح سوري ادامه مي‌دهد، در شمال سوريه و در مناطق كردنشين دست به مداخله زده و عرصه را بر كردهاي نزديك به پ‌ك‌ك تنگ مي‌كند، در مورد پشتيباني تسليحاتي از كردها و عدم تشكيل منطقه امن، بر سر امريكا غر مي‌زند و بر ضرورت كنار نهادن بشار اسد نيز تاكيد مي‌كند. بنابراين تغيير بنياديني در مواضع اين كشور روي نداده اما در عين حال، به اين درك روشن رسيده كه تهران و آنكارا مي‌توانند به جاي آنكه به دنبال دست يافتن به حداكثر همكاري، همفكري و انطباق كامل باشند، به شكل واقع‌بينانه به دنبال نقاط مشترك بگردند و اجازه ندهند كه اختلاف نظر در يك پرونده، منجر به تضعيف روابط آنها در حوزه‌هاي ديگر شود.  در پايان چنين به نظر مي‌رسد كه هر اندازه كه تركيه و ايران در مورد سوريه، ديدگاه‌هاي متفاوتي داشته باشند، در مورد مسائل ديگري همچون رفراندوم استقلال اقليم كردستان عراق، صيانت از مرزها و پرداختن به تهديدات مشترك و استفاده از ظرفيت‌هاي مشترك همكاري‌هاي مرزي و دفاعي، به همديگر نزديك هستند. ايران و تركيه، دو قدرت مهم منطقه هستند و اگرچه هر دو رقيب همديگر به شمار مي‌آيند اما تعميق روابط اين دو، به سود هر دو و فاصله گرفتن آنها از همديگر، به سود عربستان سعودي و امريكا است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون