• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3885 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۳۰ مرداد

جن‌بازي‌هاي عصرانه

احسان زيورعالم|  تام استوپارد در 1974 نمايشنامه‌اي مي‌نگارد با عنوان «Travesties» كه در آن به سراغ حضور همزمان تريستان تزارا، ولاديمير لنين و جيمز جويس در زوريخ 1917 مي‌رود؛ سه شخصيت در تبعيد كه بعدها هر كدام سرآغاز يك حركت هنري، سياسي و ادبي مي‌شود. نمايشنامه استوپارد جايزه توني، منتقدان نيويورك و ايونينگ استاندارد سال 1976 را از آن خود مي‌كند. استوپارد به چهره‌ ادبي شاخصي بدل مي‌شود و شيوه كارش به بخشي از ادبيات پست‌مدرن افزوده مي‌شود.  علي شمس نمايشي به صحنه برده كه شايد در قد و قواره اثر استوپارد نباشد؛ اما نسبت به فضاي دراماتيك ايران دست‌كمي از آن ندارد. «شب دشنه‌هاي بلند» داستان نمايشنامه‌نويس ناموفقي است كه در عصر غول‌هاي درام دهه چهل شمسي، در مقام هنرمندي شكسته‌خورده دست به خودكشي نافرجام مي‌زند و اكنون با پيشنهاد يك جن – با نام علي شمس – مواجه است. او مي‌تواند از ميان چهار اثر شاخص ادبيات دراماتيك، يك اثر را برگزيند و به نام خود منتشر كند. جن و نويسنده بدنام – مجدد خوشكوش – در اين ميان به تفسير اين چهار اثر مي‌پردازند، از وضعيت سياسي- اجتماعي ايران دهه چهل مي‌گويند و در نهايت آينده ايران را پيش‌بيني مي‌كنند.  «شب دشنه‌هاي بلند» بخش دومي نيز دارد. جن بابت دادن يك نمايشنامه به مجدد – مرگ يزدگرد بهرام بيضايي–  نسخه ناقص يك نمايشنامه را مي‌گيرد كه در بخش دوم اين نمايشن روي صحنه مي‌رود.  شيوه كار علي شمس در «شب دشنه‌هاي بلند» چندان متفاوت با كار استوپارد نيست؛ شيوه‌اي كه استوپارد در آثاري چون «آركاديا» يا «ساحل آرمانشهر» از آن بهره مي‌برد. او بخشي از تاريخ را از دل آن كتاب جامع بيرون مي‌كشد. شخصيت‌ها و رويدادهايش را عاريه مي‌گيرد و به بازي با آن وقايع مي‌پردازد. او نوعي جهان مي‌آفريند كه در آن قطعيتي در كار نيست. اگرچه واقعيت رخ مي‌دهد؛ اما خبري از حقيقت نيست. از همين معبر است كه هنرمند به جاي نقل تاريخ، از آنچه دوست دارد سخن مي‌گويد و اين شيوه‌اي است محبوب در ميان پست‌مدرن‌ها؛ توصيف جهان ممكن براي خود.  شمس نيز برهه‌اي جذاب از ادبيات نمايشي ايران را برگزيده است. با دلايلي كه خود بدان اعتقاد داشته چهار اثر را برگزيده و در دل درام از آنها دفاع مي‌كند. دلايل او براي پذيرش مواضعش نيز علمي است و اين نكته بخشي از ساختار نمايشنامه‌هاي پست‌مدرن به حساب مي‌آيند. در اين آثار فراروايتي به نام دانش به واسطه دخالت نويسنده درهم‌شكسته مي‌شود و از دلش خرده‌روايت بيرون مي‌زند. اگرچه  شمس به هيچ‌وجه از دانش درام فاصله ندارد؛ اما او فراروايت را در هم مي‌ريزد. نتيجه كار نيز جهاني مي‌شود متكثر كه در آن شما مي‌توانيد با يك بليت دو نمايش ببينيد.  اين تمام ماجرا نيست. او تاريخ را هم درهم‌ مي‌شكند. اگر ملاك امروز ما نمايشنامه علي شمس باشد، نويسنده «مرگ يزدگرد» نه بيضايي كه مجدد خوشكوش است. همان‌طور كه اگر «آركاديا» را ملاك قضاوت بر سفر لرد بايرون به پرتغال و سپس بالكان بدانيم، علت كشتن يك شاعر به نام ازرا چاتر در يك دوئل ناموسي است؛ اما ماجرا اين نيست.  در «شب دشنه‌هاي بلند» ماجرا بيشتر در نمايش دوم رخ مي‌دهد؛ جايي كه مخاطب با بد بودنش مي‌خندد. اينجاست كه رابطه مخاطب و مولف شكل مي‌گيرد. بخش اول يك نمايش با ساختار مرسوم و قابل‌انتظاري اجرا مي‌شود كه عامل شگفتي نمي‌شود. قضيه در پرده دوم متفاوت است. علي شمس تعمدا شكل مضحكي از اجرا روي صحنه مي‌برد. روش كار نيز برآمده از كمديا دلارته‌اي است كه شكل ضعيف و فاجعه‌بارش در تئاتر آزاد رخ مي‌دهد؛ مجموعه‌اي از تيپ‌هاي ثابت كه تنها تلاشش خنداندن مخاطب است. پرده دوم چيزي از يك تئاتر آزاد جفنگ كم ندارد. مخاطب به آن دل مي‌بندد. او از تحقير بازيگران نمايش خشنود است و در نتيجه سطح سليقه خود را عيان مي‌كند. اين يك نمايش پست‌مدرن است با كاركردهايش. با اين تفاوت كه استوپارد را حتي در ايران حلوا حلوا مي‌كنند و علي شمس را شماتت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون